به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایران، ناصر چشم آذر را بدون شک با آلبوم باران عشق به یاد می آوریم، آلبومی که شاید رکورد شنیده شدن را در ایران داشته باشد. اما این چهره دوست داشتنی از مدت ها پیش قطعه های بسیاری را ساخته که حالا جزوی از خاطره جمعی دوستداران موسیقی است. حسین عطاران در کتابی با عنوان «باران عشق» با این آهنگساز قدیمی گفت و گویی کرده که بسیار خواندنی است.
اجازه بدهید با این نکته شروع کنیم که شما مهندس معدن هستید و طبعاً شغل تخصصی شما این سؤال را در ذهن اهل هنر ایجاد میکند که چه عاملی یک مهندس معدن را به سمت موسیقی و گفتوگو با یکی از سرآمدان موسیقی پاپ، یعنی ناصر چشم آذر کشانده است؟
برای نوشتن، لزوماً صرف علاقه کافی نیست، اما یک نکته لازم و مهم است و آن، نو بودن کاریست که انجام میشود. بنابراین، اگر من ادعا کنم که علاقه عامل اصلی بوده، ادعای صحیحی نکرده ام، چون خیلیها علاقهمند این عرصه هنری هستند. از زمانی که حافظه در وجود من شکل گرفت، با ترانه و موسیقی مأنوس شدم؛ چون مادرم به موسیقی علاقه داشت و ترانههای مختلف را زمزمه میکرد و من با شنیدن زمزمههای مادرم، میخکوب میشدم. به همین علت، کتاب را به مادرم تقدیم کردم و نوشتم: «تقدیم به مادرم که زمزمههای او از ترانه، بهترین اجرای آن هاست.» به مرور و از طریق مادرم فهمیدم کسانی که به عنوان خواننده ترانهها را اجرا کردهاند، به اصطلاح ویترین اثر هستند، اما کسان دیگری پشت آن ویترین ترانهها را خلق کردهاند. در دوران دبستان این سؤال در ذهنم ایجاد شد که فلان اثر را چه کسی ساخته؟ شعرش را چه کسی گفته؟ با این پیش زمینه بود که با اسامی آهنگسازانی مثل ناصر چشم آذر، بابک بیات، اسفندیار منفردزاده و ترانه سرایانی آشنا شدم.
وقتی این اطلاعات به مرور در ذهنم مرتب شد، فهمیدم که ناصر چشم آذر نسبت به همکارانش دارای مؤلفههای خاص خودش است، منفردزاده شاخصهای ویژه خودش را دارد و قِس علیهذا. با رسیدن به این اطلاعات، تازه متوجه شدم هیچ کس در حوزه نوشتاری، اقدام به نوشتن تاریخ موسیقی پاپ نکرده، حالا چرا باید یک مهندس معدن به این کار اهتمام کند؟ متأسفانه تاریخ معاصر برای موسیقی ما ارزش قائل نشده است. موسیقی ما همواره به تعدادی اسم محدود شده که به علت کهولت سن، لقب استاد گرفتهاند. اما کسانی که واقعاً موسیقی ما را از استودیوها به قلب و حافظه مردم کشاندهاند، جاهایی هستند که ما نمیبینیم. خالقان موسیقی جدی ما در یک قرن اخیر، کسانی هستند که برایشان ارزش قائل نشدهایم. یعنی اگر آقای پرویز یاحقی آثاری ساخته که تا چند دهه در خاطره مردم باقی مانده، هیچ وقت دیده نشده و فقط خواننده آن آثار مورد توجه قرار گرفته یا در موسیقی پاپ اگر فلان خواننده مشهور شده، کسی به واروژان، آندرانیک، منوچهر چشم آذر و جنتی عطایی توجه نکرده و آنها را ندیده است. در واقع ما موسیقی را محدود به بخش اجرایی آن کردهایم و قسمت خلاقه آن را ندیدهایم. من از ناشناخته ماندن بخش خلاقه آن آثار عذاب میکشیدم. از دیگر سو، به ناصر چشم آذر از دوران دبیرستان و با آثاری مثل باران عشق که روی کاستها منتشر شده بود و ما با ضبطهای واکمن سونی گوش میکردیم و همچنین موسیقی فیلمهایی مثل فیلم میخواهم زنده بمانم مضاف بر آنچه از مادرم آموخته بودم، علاقهمند شدم و با خودم گفتم: چرا من درباره مشاهیر موسیقی معاصر کتاب ننویسم؟ خب قبل از این فکر، مقالات زیادی درباره بزرگان موسیقی مینوشتم. اتفاقاً یک روز بر حسب اتفاق آقای چشم آذر را در فرودگاه دیدم و وقتی با ایشان صحبت کردم، متوجه شدم چه انسان خوش صحبت و آماده به کاریست. گفتم چه بهتر که این اندیشه را با آقای چشم آذر به اجرا درآورم. ماحصل آن تصمیم، انجام گفتوگوهای مفصل با ایشان شد که در نهایت در قالب کتاب «باران عشق» روانه بازار شد و به جرأت میتوانم ادعا کنم که نخستین کتاب در حوزه موسیقی با رویکردی تحلیلی ست که منتشر شده است.
چطور آقای چشم آذر این جرقه را در ذهن شما ایجاد کرد؟
ناصر چشم آذر شاید تنها کسی باشد در تاریخ موسیقی ایران که در تمام حوزهها اعم از موسیقی فیلم، ترانه، ملودی سازی، نوازندگی برای ارکسترها، رهبری ارکسترهای بزرگ، تنظیم آهنگها، موسیقیهای بدون کلام، موسیقی کودک و... حضور داشته است؛ یعنی وقتی چنین مجموعهای از حوزههای تخصصی را در نظر میگیری، میبینی کسی جز ایشان در تاریخ موسیقی ایران پیدا نمیکنی که حضور پر رنگی در این مجموعه داشته باشد. این انسجام، اتصال و فراگیری گستره باعث شد من فکر کنم که آقای چشم آذر عجب گزینه مناسبی برای اجرای این اندیشه است! با این فکر، طرح کلی کتاب شکل گرفت و تصمیم گرفتم در بررسی کارنامه ناصر چشم آذر در طول زندگی ایشان، نگاهی هم به عرض زندگی شان بیندازم؛ مثلاً وقتی درباره تنظیم ترانهها صحبت میشود، درباره وضعیت تنظیم ترانه در دهه 50 هم مطالبی گفته شود یا وقتی صحبت از موسیقی فیلم به میان میآید، از وضعیت موسیقی فیلم دهه 60 هم تصاویری ارائه شود. ماحصل این صحبتها، کتاب «باران عشق» شد که از دوران پدر بزرگ ناصر چشم آذر که به نحوی مقارن با جریان پوست انداختن جامعه شهری ما میشود، شروع میشود و تا به امروز ادامه مییابد.
یکی از مهمترین حوزههای فعالیت ناصر چشم آذر، ساخت و تنظیم موسیقی فیلم است؛ اگر بخواهیم موسیقی فیلم چشم آذر را از نگاه شما ببینیم، به چه مؤلفههایی بر میخوریم؟
ناصر چشم آذر ذاتاً علاقهمند سینماست و نقطه عزیمتش به موسیقی را فیلم «آی وانهو» میداند. تعریف میکند که از دوران کودکی با پدرش به سینما میرفت، در یکی از شبهای سرد زمستان در اردبیل به همراه پدر برای تماشای فیلم آی وانهو میرود و وقتی از سینما بیرون میآید، با خودش میگوید: آیا میشود من یک روز آی وانهو بسازم؟! از همین خاطره، میتوان نقطه عزیمت او به موسیقی را پیدا کرد. چشم آذر موسیقی فیلم را با عباس کیارستمی در دهه 50 برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد، آن هم با یک سینتی سایزر کوچک. اما درباره موسیقی فیلم ناصر چشم آذر باید چند مؤلفه را در نظر بگیریم: نخست آشنایی چشم آذر با انواع رنگ آمیزیهای ارکسترها بواسطه حضور مداوم در حوزه تنظیم ترانه ها. دوم، جریان موسیقی فیلم قبل و بعد از انقلاب. اگر موسیقی فیلم قبل از انقلاب را به استثنای یکی دو نفر، در انحصار منفردزاده بدانیم، بعد از انقلاب موجی از تحول در موسیقی فیلم رخ داد. از دیگر سو، متولیان سینما استفاده از موسیقی انتخابی را منع کردند. تصور کنید در طول سال 70 فیلم تولید میشد با 7 یا 10 آهنگساز و چه آثاری تولید شد که در خیلی از موارد، از خود فیلم جلوتر بود. در اینجا نقش ناصر چشم آذر و بابک بیات و دیگران برجستهتر میشود. سوم، استفاده چشم آذر از صداهای الکترونیکی است که مختص اوست. شما وقتی موسیقی فیلم «تیغ و ابریشم» را میشنوی، بجز یکی دو ساز آکوست، بقیه صداها الکترونیکی است؛ آن هم در دورانی که ژان میشل ژار موسیقی اکسیژن را ساخته و کیتارو هم فضا سازیهای خودش با صداهای الکترونیکی را به جهان عرضه کرده، کار چشم آذر هم در ایران پیشرو بود. اما مؤلفه چهارم، نگاه فضاسازی در ساخت و تنظیم موسیقی فیلم چشم آذر است. ما در آثار مرحوم بابک بیات که برای فیلم ساخته رد پای کلام را میبینیم؛ چرا؟ چون همچنان متأثر از ترانههای دهه 50 است؛ البته منظورم بد یا خوب بودن تفکر آقای بیات یا دیگرانی که این نکته در آثارشان دیده میشود نیست. همین طور در موسیقی آقای فخر الدینی برای فیلمها، مثل فیلم «گزارش یک قتل» رد پای گلها حس میشود، اما ناصر چشم آذر با فضا سازیهای خاص خود، دقیقاً موسیقی را مطابق زمان خود فیلم مینویسد. وقتی شما موسیقی فیلم «سرب» ساخته «گیتی پاشایی» را میشنوی، حیرت میکنی که ناصر چشم آذر چطور این ارکستر را رنگآمیزی و رهبری کرده است!
با وجود این، ما از اواسط دهه هفتاد به بعد، حضور چشم آذر و سایر آهنگسازان بزرگ در سینما را کم رنگ میبینیم.
این متأسفانه ضعف سینمای ماست که از روی پرده به سینمای آپارتمانی تنزل کرده و آهنگسازان تک فیلمه، جای امثال چشم آذر را گرفتهاند. حال آنکه تا قبل از آن، موسیقی فیلمهایی که چشم آذر، بیات، شهبازیان و امثال آنها مینوشتند، به قدری قوی بود که از خود فیلم جلوتر میرفت؛ تا آنجا که باعث میشد فیلم ضعیف، به فروش خوبی برسد. این به معنای جلوگیری از حضور نسل تازه نیست. اصلاً و ابدا! منظور کوچک ماندن سینمای ماست برای پذیرش موسیقی فیلم آنچنان که این آهنگسازان کاربلد را به وجد و باز تولید از راه خلاقیت خودشان برساند.
نمی توانیم منکر این شویم که ناصر چشم آذر، یکی از شاخص ترین آهنگسازان در عرصه موسیقی بدون کلام است؛ بخصوص با اثر معروف باران عشق. علاوه بر نگاه چشم آذر به صداهای الکترونیک، چه شاخصهای دیگری را در موسیقی بدون کلام او میتوان یافت؟
به نظر من یکی از مهمترین ویژگیهای موسیقی ناصر چشم آذر، ایرانی بودن فضای آثارش است. شما در اثر «باران عشق» که از فرم موسیقی الکترونیک و آموزههای چند صدایی استفاده کرده، میبینید در تمام دستگاههای موسیقی ایرانی گردش میکند. این تفکر که بیات اصفهان، نوا و ابو عطا را به گونه دیگر بشنوی، همان نقطه تلاقی است که راز ماندگاری ناصر چشم آذر را نشان میدهد. موسیقی ایرانی با فرم روز، همراه با فضا سازی، هارمونی و داشتن حجم. همان سالها، «پاییز طلایی» فریبرز لاچینی هم منتشر شد که اثر بسیار زیبایی است یا «خوابهای طلایی» جواد معروفی. اما آن آثار و آثار مشابه آنها، عموماً تک نوازی بود، حال آنکه ما در اثری مثل باران عشق، هارمونی، صدا دهی و افکتهای زیبا و انسجام را به خوبی میشنویم. من معتقدم که اگر موسیقی ایران در مارکت جهانی دارای جایگاه بود، مطمئناً ناصر چشم آذر میتوانست با باران عشق، با کسانی مثل ژان میشل ژار و کیتارو رقابت کند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: