زهره با برگه‌ای در دستش جلوی در شعبه 268 دادگاه خانواده منتظر ایستاده است. چند باری به داخل شعبه سرک می‌کشد و وقتی می‌بیند قاضی هنوز سرش شلوغ است حرفی نمی‌زند و باز هم منتظر می‌ماند.
کد خبر: ۹۳۰۳۹۳

چند لحظه گوشه‌ای از راهرو روی نیمکت می‌نشیند و به گذشته‌اش فکر می‌کند. به روزی برای اولین بار خسرو را دید و زندگی‌اش از این‌رو به آن رو شد. آن روز تصور می‌کرد که با دیدن خسرو به خوشبختی‌ای که همیشه دنبالش بود می‌رسد. اما هیچ چیز آن‌طور که نشان می‌داد نشد. زهره به این فکر می‌کند که چقدر ساده زندگی اش نابود شد و حالا سکانس‌های پایانی‌اش را می‌گذراند. هشت سال پیش بود که با خسرو آشنا شد. وقتی خسرو همراه خانواده‌اش، به آپارتمان محل زندگی زهره نقل مکان کرد و با آنها همسایه شد.

این همسایگی در نهایت به عشقی عمیق بین زهره و خسرو ختم شد، تا جایی که اگر یک روز همدیگر را نمی‌دیدند، نمی‌توانستند تحمل کنند، اما حالا چند دقیقه دیگر قرار است مهر طلاق به شناسنامه هردویشان بخورد و برای همیشه از هم جدا شوند. آن هم درست شش روز بعد از زندگی مشترکشان. زهره غرق در افکارش است که صدای قدم‌های آشنای خسرو او را از افکارش بیرون می‌آورد و می‌بیند همسرش هم با برگه‌ای در دست به دادگاه آمده و جلوی در شعبه منتظر می‌ایستد. زهره حتی به صورت شوهرش هم نگاه نمی‌کند و بدون هیچ حرفی وقتی منشی صدایشان می‌زند وارد شعبه می‌شود. او برگه‌اش را به قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده می‌دهد و روی نیمکت می‌نشیند. شوهرش هم در کنارش می‌نشیند. قاضی پرونده آنها را بررسی می‌کند و علت درخواست جدایی را می‌پرسد. زهره شروع به صحبت می‌کند و می‌گوید: هشت سال پیش خسرو همراه خانواده‌اش به آپارتمان ما نقل مکان کردند و ما با هم آشنا شدیم. از همان روزهای اول به عاشق واقعی تبدیل شدیم، تا جایی که هر روز باید همدیگر را می‌دیدیم. ما همان زمان تصمیم به ازدواج گرفتیم، ولی به خاطر تحصیل و سربازی خسرو، مجبور شدیم پنج سال صبر کنیم تا برای ازدواج و تشکیل زندگی مشترک آماده شویم. بعد از آن هم خسرو همراه خانواده‌اش برای خواستگاری آمدند و من و خسرو به عقد یکدیگر درآمدیم.

همه چیز خوب پیش رفت و ما با هم ازدواج کردیم. ولی باز هم برای برگزاری مراسم عروسی آمادگی نداشتیم. تا این‌که بعد از گذشت سه سال نامزدی، هفته گذشته مراسم جشن عروسیمان را برگزار کردیم. روزی که تصور می‌کردیم به عنوان بهترین روزمان ثبت خواهد شد. اما به بدترین شب زندگیمان تبدیل شد. آن روز خسرو پیش از این‌که به تالار بیاید پیش دوستانش رفت. وقتی به‌دنبال من آمد تا برای فیلم و عکس به باغ برویم، متوجه شدم که حالت عادی ندارد. خسرو مواد کشیده بود. خیلی عصبانی شدم. او داماد بود و نباید این‌کار را می‌کرد. با این حال حرفی نزدم. مراسم عروسی ما برگزار شد، اما خسرو حسابی آبروریزی کرد. پدر و مادرم هم از این بابت خیلی ناراحت شدند. من هم هر طور بود سعی کردم تحمل کنم تا جلوی مهمانان آبروریزی بیشتری پیش نیاید. جشن که تمام شد ما به خانه خودمان آمدیم. آنجا بود که من کنترلم را از دست دادم و با خسرو به خاطر این آبروریزی دعوا کردم. خسرو هم به خاطر این‌که حالت عادی نداشت مرا به باد کتک گرفت. من هنوز لباس عروسی را به تن داشتم که از شوهرم یک کتک حسابی خوردم. بعد از آن هم خسرو از خانه بیرون رفت و تا فردا شب برنگشت. من هم فقط گریه می‌کردم. وقتی فکر کردم متوجه شدم این مرد که از حالا این طور رفتار می‌کند، حتما در زندگی آینده بلاهای بیشتری سر من می‌آورد. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم. جالب اینجاست که خسرو حتی یک معذرت خواهی هم نکرد. فردای آن شب وقتی به خانه آمد، نه با من صحبت کرد و نه حتی به صورتم نگاه کرد. من هم به خانه مادرم رفتم. چند روز در خانه مادرم ماندم تا این‌که پیشنهاد جدایی را مطرح کردم. خسرو هم قبول کرد.

در این لحظه شوهر این زن به قاضی گفت: آقای قاضی من اصلا اهل مصرف مواد نیستم، آن روز دوستانم کمی به من مواد دادند تا سرحال تر باشم و چنین وضعیتی به وجود آمد. ولی زهره آن شب به من و خانواده ام توهین کرد. چشمانش را بسته بود و مرتب بد و بیراه می‌گفت. برای همین کنترلم را از دست دادم. ولی من کار اشتباهی نکردم که بخواهم معذرت خواهی کنم.

در پایان زمانی که تلاش قاضی برای منصرف کردن این زوج از جدایی بی نتیجه می‌ماند، رسیدگی به این پرونده به جلسه آینده موکول می‌شود.

خود را برای اختلافات آماده کنید

دکتر مریم رامشت، روان‌شناس در این باره می‌گوید: همه ما این را می‌دانیم که شروع زندگی مشترک، آغاز بروز تفاوت‌های فردی زن و مرد است. هرچقدر هم زن و شوهر احساس نزدیکی و عشق نسبت به هم داشته باشند، زمانی که زیر یک سقف قرار بگیرند شاهد تفاوت‌های همدیگر خواهند بود.

حال باید این را دانست که برخورد با تفاوت‌ها می‌تواند تعیین‌کننده یک زندگی آرام و یک زندگی پر و جنگ و جدل باشد.

این‌که زن و مرد بتوانند در برخورد با اختلافات و تفاوت‌ها، خصوصا در سال‌های اول زندگی مشترک، بهترین تصمیم و رفتار را از خود نشان دهند، قطعا می‌توانند در کنار هم به زندگی رویایی که تصورش را داشتند برسند.

اما اگر این تفاوت‌ها را بزرگ جلوه داده و در برخورد با آن غیرمنطقی و لجوجانه رفتار کنند، اختلافات و مشکلات ریشه‌دار شده و کنترل آن از دست خارج می‌شود. برای همین زنان و مردان در هر سنی که باشند و با هرکسی که بخواهند ازدواج کنند، باید این را بدانند که در برخورد با تفاوت‌ها و مشکلات رفتار منطقی را از خود نشان دهند تا بتوانند به زندگی که می‌خواستند برسند.

زن و شوهر باید این را بدانند که پیش از ازدواج هرچقدر هم عاشق باشند و یکدیگر را بشناسند، باز هم باید خود را برای مشکلات و اختلافات آماده کنند.

لجبازی را کنار گذاشته و با منطق و عقلشان به این اختلافات پایان دهند. اگر هم نحوه برخورد با آن را بلد نبودند با یک مشاوره خانواده صحبت کنند تا در این زمینه آموزش‌های لازم را ببیند و زندگی خود را به میدان جنگ تبدیل نکنند.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها