جنازه‌ای که روز پانزدهم ژانویه سال 1947 در حومه شهر لس‌آنجلس آمریکا در ساختمانی نیمه‌کاره پیدا شد، به طرز وحشیانه‌ای مثله شده بود.
کد خبر: ۹۲۱۵۸۰
رازهای مرگ زن سیاه‌پوش

جسد متعلق به یک زن جوان بود که دو حرف انگلیسی B و D روی پایش خالکوبی شده بود. وجود همین دو حرف، نامی را به این پرونده جنایی اضافه کرد.

این حروف ابتدای دو کلمه «داهیلا سیاه» (Black Dahilla) بود که به یک بازیگر نیمه‌وقت و 22 ساله به نام الیزابت شورت اطلاق می‌شد.

دوستانش او را با نام بتی یا بت می‌شناختند، اما او نام مستعار داهیلا سیاه را برای خود انتخاب کرده بود، زیرا بیشتر اوقات لباس‌های کاملا سیاه رنگ می‌پوشید. با بررسی اثر انگشت نیز مشخص شد این جنازه به الیزابت تعلق دارد.

این زن جوان، زندگی شاد و خوشی را تجربه نکرد. در سال‌های نوجوانی بود که با یک فرد نظامی آشنا وعاشق او شد. مرد از الیزابت خواستگاری کرد و آن دو با هم نامزد شدند، اما با رفتن مرد نظامی به میدان جنگ جهانی دوم، بین آنها فاصله افتاد.

او هیچگاه بازنگشت و مرگش باعث شد زندگی الیزابت در سراشیبی سقوط قرار بگیرد. به سمت مصرف مشروبات الکلی رفت و شانس خود برای تبدیل شدن به یک بازیگر پاره وقت در هالیوود امتحان کرد، اما این کار کفاف خرج و مخارج زندگی او را نمی‌داد. به همین دلیل روزها به عنوان پیشخدمت در رستوران‌ها بود و شب‌ها هم در کافه‌ها کار می‌کرد، اما حضور در همین مکان‌ها، او را در مسیر اجتناب‌ناپذیری قرار داد و از همان جا بود که الیزابت با لباس‌های سیاه رنگ خود معروف شد.

زندگی زمانی دوباره روی خوش خود را به داهیلا سیاه نشان می‌داد که فردی متشخص از او خواستگاری ‌کرد، اما او نیز پس از مدتی درگذشت و سرنوشت محتوم و شوم الیزابت قطعی شد. هنگامی که خبر پیدا شدن جسد مثله‌شده زنی جوان در روزنامه‌های لس‌آنجلس منتشر شد، واکنش‌های شدید و عجیبی را به وجود آورد. شاید تصاویر یک زن جوان قبل و بعد از جنایت باعث به وجود آمدن گزارش‌ها و اعترافات نادرست شد.

اولین اظهارنظر مربوط به پیشخدمتی بود که گفت در شب حادثه دو نفر را در رستوران مشاهده کرده که در مورد یک قتل صحبت می‌کردند. او مشخصات آن دو نفر را به پلیس داد، اما کاشف به عمل آمد که آنها کارآگاه بودند که در مورد یکی از پرونده‌های خود صحبت می‌کردند.

خبر بعدی از طرف یکی از کارگران رستوران بود که گفت فردی را در خیابان نزدیک آن ساختمان نیمه‌تمام دیده بود و اعتقاد داشت قاتل الیزابت بوده است. نیروهای پلیس وی را بازداشت کرده و تحت بازجویی قرار دادند. در ادامه مشخص شد الیزابت سعی داشته در یکی از این شب‌ها از او با حقه پول بگیرد که در این کار هم موفق نبوده است. این اظهارات و گزارش‌ها تنها باعث شد فشارها روی نیروی پلیس بیشتر شود.

یکی از مدارکی که نیروهای پلیس آن را جدی گرفتند، بسته‌ای بود که به یکی از روزنامه‌های لس‌آنجلس فرستاده شد که شامل پیامی بریده شده از تیترهای رسانه‌ها بود. در آن نامه نوشته بود: این وسایل متعلق به داهیلاست. این بسته شامل کارت امنیت اجتماعی الیزابت، برگه تولد او، کتاب و آدرسی که یکی از برگه‌هایش پاره شده بود. پلیس عقیده داشت این وسایل همراه الیزابت بوده و آن برگه پاره شده، نام قاتل او را فاش می‌کند. اثر انگشت روی کارت امنیت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت، اما هیچ نتیجه‌ای دربرنداشت.

بعد از مدتی یکی از اعضای گروه‌های خلافکار نزد پلیس رفت و خود را قاتل داهیلا معرفی کرد. این‌بار کارآگاهان به این نتیجه رسیدند که قاتل داهیلا را پیدا کرده‌اند، زیرا در دفتر یادداشت الیزابت نام شرکتی بود که همین فرد در آنجا کار می‌کرد، اما تحقیقات بیشتر نشان داد این فرد دروغ گفته است.

چند سال بعد یک نظامی 29 ساله نزد نیروهای پلیس رفت و گفت که روزی پس از استفاده بیش از حد مشروبات الکلی، بشدت با خانمی دعوا کرد. او حتی بسیاری از جزئیات قتل داهیلا را می‌دانست، اما در ادامه مشخص شد او از لحاظ روانی تعادل رفتاری ندارد. در مجموعه 50 مرد نزد نیروهای پلیس رفته و به قتل الیزابت اعتراف کردند، اما پرونده داهیلا سیاه برای همیشه حل نشده باقی ماند.


ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها