یادداشت

درخشش هنر ایران در شرایط نابرابر کریستیز

در تاریخ اظهر من الشمس است که ایرانی‌ها در طول سال‌ها از زمان‌های بسیار دور، پرچمدار هنر دنیا بوده‌اند.
کد خبر: ۸۹۱۵۸۰
درخشش هنر ایران در شرایط نابرابر کریستیز

حتی زمانی که کشوری به اسم آمریکا وجود نداشت ایرانی‌ها ذات هنری داشتند؛ همان‌طور که ایرانی‌ها ذات شعر دارند. این را می‌توان از نقاشی، خط، تذهیب، نگارگری و بسیاری دیگر از هنرهای ایرانیان فهمید. آن زمان که بسیاری از کشورهای جنوب ایران و به اصطلاح شیخ‌نشین خلیج‌فارس حتی خط نمی‌دانستند، ایرانی‌ها شاهنامه بایسنقری را خلق کردند. بیشتر موزه‌های جهان امروز مملو از آثار هنر ایرانی است. این درحالی است که آن هنرمند ایرانی که گچبری و کاشیکاری اصفهان را انجام داد، نه به دانشگاه هنر رفته بود و نه هاروارد! یا آن هنرمند دیگری که قرن‌ها پیش مسگری می‌کرد، تحصیلات آکادمیک داشت؟ به همین دلیل می‌گویند که هنر در ذات ایرانیان است.

امسال هم بار دیگر هنرمندان ایرانی در حراج خاورمیانه کریستیز خوش درخشیدند، اما باید در طول سال درباره هنرمندان ایرانی گفت‌وگو شود و صحبت از آنها به یک بازه زمانی مثلا بعد از حراج کریستیز بسنده نشود. خیلی از هنرمندان ایرانی در خانه کار می‌کنند و اسمی از آنها نیست؛ هنرمندانی که جزو مشاهیر ایران هستند، ولی به دلیل مناعت طبع شهرت ندارند. باید به اینها هم توجه کرد. در حراج کریستیز کارهای ایرانی 40 درصد آثار کل حراج را به خود اختصاص داده بود. این یعنی کارهای هنر ایرانی توانایی بالایی برای عرضه دارد. شما اگر حتی به هنر عشایر ایران نگاه کنید، درمی‌یابید که قبل از آن که غربی‌ها به مدرنیته برسند، ما از آن عبور کرده بودیم. دستباف‌ها و سفره‌هایی را در هنر عشایر می‌بینیم که آبستره و انتزاعی است. من در یکی از موزه‌های نیویورک گلیمی دیدم که حتی حاضر نبودم آن را در خانه‌ام زیر پا بیندازم، اما در هنر عشایر ایران شما چنان هنری می‌بینید که مسحورتان می‌کند. در نقاشی نیز چنین است. نقاشان ایرانی جایگاه رفیعی دارند، ولی کمتر معرفی شده‌اند. بنابراین اگر در این زمینه‌ها کار کنیم، در حراج‌های بین‌المللی مثل کریستیز، ساتبی و بونامز جای قدرت‌نمایی برای دیگر کشورها باقی نمی‌ماند.

در چند دوره اخیر کریستیز خاورمیانه شاهدیم که با وجود فروش بالای آثار ایرانی، اما رکورد اول به هنرمندان عرب می‌رسد. نمی‌خواهم درباره قصه عرب و عجم سخنی مطرح کنم، اما اگر حراج کریستیز در ایران برگزار می‌شد، آیا باز هم هنرمندان عرب در رتبه اول فروش قرار می‌گرفتند؟ واضح است که برخی مجموعه‌داران عرب برای خرید آثار ایرانی عامدانه دست به جیب نمی‌شوند و برای آن که رتبه اول به ایران نرسد، حاضرند هر کاری انجام دهند. اگر عیار درست هنر ایران را می‌خواهند بسنجند، یک بار این حراج در ایران یا کشور غیرعرب برگزار شود تا همه ببینند رکورد اول فروش به چه هنرمندی می‌رسد. البته با همه این تلاش‌ها در سال‌های اخیر باز هم پرویز تناولی رکورددار تمام دوره‌های کریستیز خاورمیانه در فروش است و هیچ‌کس نتوانسته اثری بالاتر از او بفروشد و این یعنی قدرت بلامنازع هنر ایران که تحت شرابط نابرابر هم همچنان پرچمداری می‌کند.

اما در چنین شرایطی خواهشی از رسانه‌ها بخصوص رسانه ملی دارم. همان‌طور که نوشتم، هنر ما ظرفیت بالایی دارد که باید به آن توجه کرد. باید به مردم آموزش داد اثر هنری بخرند. صداوسیما در کنار دیگر رسانه‌ها می‌تواند به آن جوانی که 800 میلیون پول بابت خرید یک خودروی لاکچری ساخت بیگانه می‌دهد، آموزش دهد تا برای تابلوی هنری هم ارزش قائل شود. همان‌طور که فلان فعال اقتصادی که تولیدکننده همین خودروست در خانه و شرکت و کارخانه‌اش این آثار را دارد، آن جوان تقصیری ندارد، چون آموزشی ندیده است. شهرداری باید برای بسیاری از برج‌هایی که در کلانشهرها به آسمان می‌رود، الزام کند که برای گرفتن پایان کار باید اثر هنری بخرند. مردم باید بدانند سرمایه‌گذاری در هنر صددرصد سودآور است. باید به هنر و هنرمند بها داد. هنرمندان ما بسیار غریبانه در منزل خود در نقاط مختلف کشور عاشقانه کار می‌کنند و نامی از آنها نیست. امروز در همه جای دنیا، مجموعه‌داران و خریداران آثار هنری برای شهرت پول می‌پردازند. پول‌های گزاف می‌دهند که تابلوی هنرمندی را داشته باشند که مشهور است. ما باید هنرمندان خود را به شهرت برسانیم تا بتوانیم در دنیای هنر فروش بالایی از داشته باشیم و این شهرت، امر کاذبی نیست.

عنایت‌الله نظری‌نوری

نقاش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها