شک‌های بی‌پایان پس از بازگشت از سفر

اختلافات صابر و مینو تمامی نداشت. جنجال‌ها، درگیری‌ها، شک‌های بی‌پایان و در آخر هم تصمیمی که به دادگاه خانواده کشیده شد.در واقع همه چیز بعد از بازگشت صابر به وطن آغاز شد. همه اختلافات و درگیری‌های بی‌پایان زندگی این زوج درست بعد از بازگشت صابر آن هم پس از هشت سال پررنگ شد.
کد خبر: ۸۷۶۶۳۳
شک‌های بی‌پایان پس از بازگشت از سفر

به گزارش جام جم آنلاین،صابر هشت سالی می شد که در اروپا زندگی می کرد. مینو و دو دخترش را در تهران تنها گذاشت و برای انجام کارهایش و تجارت به یکی از کشورهای اروپایی رفت. مینو هم پذیرفته بود در این سال‌ها تنها و بدون شوهرش زندگی و فرزندانش را بزرگ کند.

او شکایتی نداشت و همه چیز طبق روال عادی پیش رفت تا این‌که صابر از اروپا بازگشت. برگشت تا زندگی مشترک با همسرش را بار دیگر پس از گذشت سال‌ها آغاز کند. ولی هیچ چیز عادی نبود.

شرایط تغییر کرده و این‌بار صابر بود که نمی توانست به زندگی عادی گذشته‌اش برگردد. اختلافات زیاد تا این‌که در نهایت کار به دادگاه خانواده کشیده شد.

حالا قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده پرونده درخواست طلاق این زوج را بررسی می کند و قرار است درباره این درخواست تصمیم‌گیری کند.

قاضی پس از چند دقیقه بررسی پرونده از این زوج می خواهد علت درخواست طلاق خود را توضیح دهند.

پس از سوال قاضی، زن رشته کلام را در دست می گیرد و بدون این‌که به شوهرش اجازه صحبت بدهد، می گوید: 14 سال است که با صابر ازدواج کرده‌ام.

اوایل، زندگی خیلی خوبی با هم داشتیم و عاشقانه در کنار هم بودیم. شش سال از زندگی مشترک ما به‌خوبی و خوشی گذشت و در این مدت ما صاحب دو دختر شدیم.

در زندگی احساس کمبودی نداشتم تا این‌که پس از گذشت شش سال صابر به من گفت باید برای انجام کاری به یکی از کشورهای اروپایی برود.

از این موضوع بشدت ناراحت بودم و حتی در بیمارستان هم بستری شدم، ولی صابر تصمیمش را گرفته بود و پس از گذشت مدتی، خیلی زود کارهایش را انجام داد و من و دو دخترش را رها کرد و به اروپا رفت.

او وقتی راهی سفر می شد به من گفت اگر کارش طول کشید، کارهای قانونی من و دختران‌مان را هم انجام می‌دهد تا برای زندگی پیش او برویم.

صابر رفت و من با دو دخترم تنها شدم. حتی مدتی هم به بیماری افسردگی مبتلا شدم و خیلی احساس تنهایی می‌کردم.

اما چون عاشق شوهر و فرزندانم بودم، سعی کردم دوباره روی پای خودم بایستم و این وضعیت را تحمل کنم. در آن مدت مرتب با شوهرم در تماس بودم و خودم به تنهایی زندگی را می‌چرخاندم.

صابر گاهی اوقات برای ما پول می فرستاد تا از لحاظ مالی دچار مشکل نشویم. من هم سعی کردم تقدیرم را قبول کنم و بدون شوهرم زندگی را ادامه دهم.

در این مدت حتی یک‌بار هم تصمیم نگرفتم از شوهرم جدا شوم و حتی یک لحظه هم فکر طلاق و ازدواج با مرد دیگری به ذهنم نرسید.

با خودم گفتم هرچه باشد صابر شوهر من و پدر فرزندانم است و حتی اگر با من زندگی نکند، ولی باز هم همسرم است.

او ادامه می‌دهد: هشت سال گذشت تا این‌که صابر خبر خوشی به من داد و گفت تصمیم دارد برای همیشه به ایران برگردد.

از این‌که شوهرم برمی‌گشت و بالاخره من هم از این تنهایی نجات پیدا می‌کردم، خیلی خوشحال بودم. ولی از زمانی که صابر به ایران برگشته رفتارش عوض شده است. او مرتب به من شک دارد و دچار بدبینی شده است.

همیشه می گوید تو در این مدت به من خیانت کرده ای و با مردی در ارتباط هستی. مرتب می‌گوید مگر می شود هشت سال تنها باشی و به مرد دیگری فکر نکرده باشی.

هر روز تمام کارهای مرا بررسی می کند و هر شب به خاطر بدبینی اش یک دعوا به راه می‌اندازد. او مرا زندانی کرده و از حرف‌هایم برداشت اشتباه و مشکوک می‌کند. خسته شده‌ام.

چند سال به تنهایی زندگی کرده و بار مسئولیت یک خانواده را به دوش کشیده‌ام، آن‌وقت شوهرم مرتب آزارم می‌دهد. برای همین فکر می کنم وقتش رسیده از هم جدا شویم.

در این لحظه مرد نیز به قاضی می گوید: آقای قاضی باور کنید دست خودم نیست و نمی‌توانم باور کنم که همسرم در این مدت تنها بوده باشد.

از طرفی کارهایش هم مشکوک است. وقتی در خانه نیستم مرتب با تلفنش صحبت می‌کند. به جاهایی می‌رود که نمی‌دانم کجاست.

برای همین به او مشکوک هستم و نمی‌توانم با این شک در کنارش زندگی کنم. در پایان این جلسه تلاش قاضی برای منصرف کردن این زوج از جدایی بی‌نتیجه می‌ماند.

برای همین قاضی آنها را به مشاوره خانواده معرفی می‌کند تا در صورت حل نشدن مشکل‌شان درخواست طلاق بدهند.

احساس خوشبختی را به‌وجود بیاورید

سعید خراط‌ها، روان‌شناس در این رابطه می‌گوید: احساس خوشبختی در خانواده و زندگی زناشویی از مهم‌ترین عوامل پایداری یک زندگی مشترک است. خوشبختی تنها پول و ثروت زیاد نیست.

خوشبختی را باید در سلامت جسم و روح و روان جستجو کرد. زمانی که در زندگی زناشویی اعتماد، صداقت، تفاهم و محبت از بین می‌رود، بین زن و شوهر فاصله زیادی می‌افتد و همین فاصله نیز احساس خوشبختی در زندگی مشترک را دچار تزلزل خواهد کرد.

بنابراین در محیط خانواده شاهد درگیری بر سر مسائل مختلف می شویم. این درحالی است که گاهی ثروت زیاد باعث می‌شود عاطفه و محبت بین اعضای خانواده کم شود و همین از بین رفتن عاطفه زمینه‌ساز خیانت‌ها، مصرف موادمخدر و بحران‌های روانی خواهد شد.

گاهی اوقات رفاه مادی و سرگرم شدن با پول و ثروت و کار، افراد خانواده را از هم دور می‌کند؛ به همین دلیل بعضی‌ها حاضرند همه زندگی‌شان را بدهند و یک خانواده پایدار و با عشق و عاطفه زیاد داشته باشند.

برای همین به اعتقاد من زنان و مردان در زندگی مشترک باید محبت و احساس خوشبختی را برای هم به‌وجود بیاورند تا بتوانند بر مبنای همین احساس، زندگی خود را پایه‌گذاری کرده و ادامه دهند.

ایجاد احساس رضایت و خوشبختی در زندگی زناشویی مهم‌‌ترین اصل پایدار بودن یک زندگی مشترک و مقابله با اختلافات و مشکلات پیش‌رو است. پس نیازی نیست برای احساس خوشبختی، فقط به فکر پول و درآمد خوب بود.

سیما فراهانی

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها