در اینجا به بررسی یک روز از زندگی وزیر بیکاری میپردازیم:
وزیر بیکاری با دو نفر از کارمندان خود در خیابان مشغول آمارگیری هستند.
وزیر بیکاری جلوی یک نفر را میگیرد: تا حالا سرکار رفتی؟
یک نفر: خیلی آقا خیلی. مسئولان هر روز ما رو سر کار میذارن.
وزیر بیکاری رو به کارمندش: اسم این آقا رو از لیست خط بزن.
یک نفر: از کدوم لیست؟
وزیر بیکاری: لیست جمعیت بیکاران.
یک نفر: اگه خط بزنی چی میشه؟
وزیر بیکاری: هیچی. یه نفر از جمعیت بیکارا کم میشه.
وزیر بیکاری (رو به یک نفر دیگر): تو چی تا حالا سرکار رفتی؟
یک نفر دیگر: نه.
وزیر بیکاری: حتی تو صف نونوایی هم نایستادی؟
یک نفر دیگر: چرا یه بار نون بربری خریدم.
وزیر بیکاری: پس اسم ایشون رو هم خط بزن.
یک نفر دیگر: چرا؟ من که کار نکردم.
وزیر بیکاری: تو صف ایستادن خودش کلی کاره. خوب امروز 2 درصد از آمار بیکاری کم شد.
یکی از کارمندان: ولی اینجوری آمارگیری نمیشه که.
وزیر بیکاری: من میگیرم و میشه. تو چی کار داری؟
یک نفر دیگر: آقا شما ما رو سر کار گذاشتی؟
وزیر بیکاری: خب خودت اعتراف کردی که من سر کارت گذاشتم. پس من 3 درصد از آمار بیکاری کم کردم.
یک نفر دیگر: اگه راست میگی بیا واسه من کار پیدا کن که چهارساله بیکارم.
وزیر بیکاری: چی کار میکنی؟
یک نفر دیگر: میخوابم تو خونه. توی صفحه نیازمندیای روزنامه دنبال کار میگردم.
وزیر بیکاری: پس جویای کاری. خوب اینم یه جور کاره دیگه. پس 4 درصد از آمار بیکاری کم شد.
یک نفر دیگر: منم شیش ماهه بازنشسته شدم، توی تاکسی تلفنی کار میکنم. اگه میشه یه کار نون و آبدارتر برای من پیدا کنید.
وزیر بیکاری: همین امثال شما هستید که باعث بحران بیکاری میشید دیگه. شمارو دو تا کار حساب میکنم. میشه 6 درصد.
کارمند وزیر: اگه اینجوری حساب کنیم، آمار بیکاری منفی میشه.
وزیر بیکاری: پس توی رسانهها اعلام کنید از این به بعد آمار بیکاری منفی شد.
یک نفر: ولی من هنوز بیکارم.
وزیر بیکاری: اون دیگه مشکل خودته.
وزیر بیکاری نشسته است پای تلویزیون و فوتبال تماشا میکند.
همسر وزیر بیکاری: داری چیکار میکنی؟
وزیر بیکاری: دارم دورکاری میکنم.
همسر وزیر: تو که داری فوتبال تماشا میکنی!
وزیر بیکاری: من دارم دورکاری میکنم.
وقتی گزارشگر میگه چه میکنه این بازیکن، دقت میکنم ببینم چه کار میکنه.
همسر: خوب این که نشد کار!
وزیر بیکاری: خیلیام کار مهمیه. براساس قانون کار، ورزشگاه هم جزو کارگاه محسوب میشه و من باید نظارت کنم که توی زمین فوتبال، کسی کم کاری نکنه.
همسر: حالا اگه کم کاری کرد چیکار میکنی؟
وزیر بیکاری: شعار میدم. بازیکن بیغیرت نمیخوایم نمیخوایم. مربی بیغیرت خجالت خجالت.
همسر: حالا نمیشه یه خورده بیسر و صداتر کار کنی؟ آبرومون توی محل رفت.
وزیر بیکاری: نه باید جوری کار کنی که سر و صداش گوش فلکرو کر کنه. کار وزارت بیکاری یعنی همین.
همسر: حالا نمیشد وزیر مسکنی، چیزی میشدی. اینم شد کار؟
وزیر بیکاری: اصل کار همینه. جمعیتی که با ما کار دارن از همه جا بیشتره تو میدونی ما چقدر بیکار داریم؟
همسر: تو که همهرو سرکار گذاشتی. مگه بیکارم پیدا میشه؟
وزیر بیکاری: پس دیدی کار من چقدر مهمه؟!
همسر: آره. حالا پاشو برو دو تا نون سنگک از سر کوچه بگیر. نون توی خونه نداریم.
وزیر بیکاری: آخه من دارم دورکاری میکنم.
همسر: عیب نداره بقیه کارت رو من انجام میدم. چند ـ چندن؟
علیرضا لبش - جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد