آمار بیکاری منفی شد

به‌دنبال به صدا درآمدن آژیر خطر بیکاری و اعلام آمار 2.3 میلیون نفر بیکار و بحرانی شدن وضعیت بیکاری، پیشنهاد می‌شود در کنار وزارت کار، یک وزارت بیکاری تاسیس شود.
کد خبر: ۸۷۶۲۸۵
آمار بیکاری منفی شد

در اینجا به بررسی یک روز از زندگی وزیر بیکاری می‌پردازیم:

وزیر بیکاری با دو نفر از کارمندان خود در خیابان مشغول آمارگیری هستند.

وزیر بیکاری جلوی یک نفر را می‌گیرد: تا حالا سرکار رفتی؟

یک نفر: خیلی آقا خیلی. مسئولان هر روز ما رو سر کار می‌ذارن.

وزیر بیکاری رو به کارمندش: اسم این آقا رو از لیست خط بزن.

یک نفر: از کدوم لیست؟

وزیر بیکاری: لیست جمعیت بیکاران.

یک نفر: اگه خط بزنی چی می‌شه؟

وزیر بیکاری: هیچی. یه نفر از جمعیت بیکارا کم می‌شه.

وزیر بیکاری (رو به یک نفر دیگر): تو چی تا حالا سرکار رفتی؟

یک نفر دیگر: نه.

وزیر بیکاری: حتی تو صف نونوایی‌ هم نایستادی؟

یک نفر دیگر: چرا یه بار نون بربری خریدم.

وزیر بیکاری: پس اسم ایشون رو هم خط بزن.

یک نفر دیگر: چرا؟ من که کار نکردم.

وزیر بیکاری: تو صف ایستادن خودش کلی کاره. خوب امروز 2 درصد از آمار بیکاری کم شد.

یکی از کارمندان: ولی این‌جوری آمارگیری نمی‌شه که.

وزیر بیکاری: من می‌گیرم و می‌شه. تو چی کار داری؟

یک نفر دیگر: آقا شما ما رو سر کار گذاشتی؟

وزیر بیکاری: خب خودت اعتراف کردی که من سر کارت گذاشتم. پس من 3 درصد از آمار بیکاری کم کردم.

یک نفر دیگر: اگه راست می‌گی بیا واسه من کار پیدا کن که چهارساله بیکارم.

وزیر بیکاری: چی کار می‌کنی؟

یک نفر دیگر: می‌خوابم تو خونه. توی صفحه نیازمندیای روزنامه دنبال کار می‌گردم.

وزیر بیکاری: پس جویای کاری. خوب اینم یه جور کاره دیگه. پس 4 درصد از آمار بیکاری کم شد.

یک نفر دیگر: منم شیش ماهه بازنشسته شدم، توی تاکسی تلفنی کار می‌کنم. اگه میشه یه کار نون و آبدارتر برای من پیدا کنید.

وزیر بیکاری: همین امثال شما هستید که باعث بحران بیکاری میشید دیگه. شمارو دو تا کار حساب می‌کنم. می‌شه 6 درصد.

کارمند وزیر: اگه اینجوری حساب کنیم، آمار بیکاری منفی می‌شه.

وزیر بیکاری: پس توی رسانه‌ها اعلام کنید از این به بعد آمار بیکاری منفی شد.

یک نفر: ولی من هنوز بیکارم.

وزیر بیکاری: اون دیگه مشکل خودته.

وزیر بیکاری نشسته است پای تلویزیون و فوتبال تماشا می‌کند.

همسر وزیر بیکاری: داری چیکار می‌کنی؟

وزیر بیکاری: دارم دورکاری می‌کنم.

همسر وزیر: تو که داری فوتبال تماشا می‌کنی!

وزیر بیکاری: من دارم دورکاری می‌کنم.

وقتی گزارشگر می‌گه چه می‌کنه این بازیکن، دقت می‌کنم ببینم چه کار می‌کنه.

همسر: خوب این که نشد کار!

وزیر بیکاری: خیلی‌ام کار مهمیه. براساس قانون کار، ورزشگاه هم جزو کارگاه محسوب می‌شه و من باید نظارت کنم که توی زمین فوتبال، کسی کم کاری نکنه.

همسر: حالا اگه کم کاری کرد چیکار می‌کنی؟

وزیر بیکاری: شعار می‌دم. بازیکن بی‌غیرت نمی‌خوایم نمی‌خوایم. مربی بی‌غیرت خجالت خجالت.

همسر: حالا نمی‌شه یه خورده بی‌سر و صداتر کار کنی؟ آبرومون توی محل رفت.

وزیر بیکاری: نه باید جوری کار کنی که سر و صداش گوش فلک‌رو کر کنه. کار وزارت بیکاری یعنی همین.

همسر: حالا نمی‌شد وزیر مسکنی، چیزی می‌شدی. اینم شد کار؟

وزیر بیکاری: اصل کار همینه. جمعیتی که با ما کار دارن از همه جا بیشتره تو می‌دونی ما چقدر بیکار داریم؟

همسر: تو که همه‌رو سرکار گذاشتی. مگه بیکارم پیدا می‌شه؟

وزیر بیکاری: پس دیدی کار من چقدر مهمه؟!

همسر: آره. حالا پاشو برو دو تا نون سنگک از سر کوچه بگیر. نون توی خونه نداریم.

وزیر بیکاری: آخه من دارم دورکاری می‌کنم.

همسر: عیب نداره بقیه کارت رو من انجام می‌دم. چند ـ چندن؟

علیرضا لبش - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها