کارمندی به سبک ایرانی، این روزها به فعالیتی تبدیل شده که خیلی اوقات، نه خروجی مثبت و قابل دفاع دارد و نه دردی از جامعه دوا میکند. این سبک زندگی که طی چند دهه اخیر، ریشههایش تنومندتر شده، گاه خلاقیت را میبلعد و هر فرد خلاق و خوشفکری را بیانگیزه میکند.
با وجود آن که در کشورهای توسعه یافته، سالهاست از نظامهای خشک بروکراتیک فاصله گرفتهاند و کارمندان، جای خود را به نیروهای ماهر و تولیدکنندگان دانش دادهاند، اما هنوز در کشور ما زندگی کارمندی با تمام توان تلاش میکند حیاتش را حفظ کند و هر سال هم به تعداد کارمندان ایرانی در دستگاههای مختلف دولتی و خصوصی اضافه میشود.
امروز، چهارم شهریور را روز کارمند نامگذاری کردهاند و شاید همین روز، بهانه خوبی باشد که زندگی کارمندی را به بوته نقد بکشانیم و از آسیبهای شغلی صحبت کنیم که هم در زندگی فردی و هم در عرصه اجتماعی، تبعات ناگوارش را نشان داده است درحالی که ما هنوز دو دستی آن را چسبیدهایم.
کارمند کارا هم داریم
نمیشود همه را با یک چوب زد و گفت همه کارمندان ایرانی در مسیر رکود و رخوت پیش میروند. ارزش کار کارمندی را که بیوقفه و بدون معطلی به مشتریان خدمت میکند، نمیتوان نادیده گرفت، ولی در سطحی کلیتر میتوان شماری از نیروهای کارمند را پیدا کرد که بود و نبودشان، فرقی به حال مجموعه ندارد.
با این حال، بازدهی کارمندان در بخش خصوصی، بمراتب بالاتر از بخش دولتی است، زیرا در بخش خصوصی، هم سطح نظارتها بیشتر است و هم بهدلیل محدودیت اعتبارات، کارمند باید بابت فعالیتهایش به مدیر پاسخگو باشد.
کارمندی ما، ریشه در سبک زندگی دارد
وقتی در زندگی خانوادگی و حرفهای، قائل به خلاقیت و نوآوری نیستیم و بسیاری از افراد در حوزههای کاری خود، سبک تکراری زندگی را پی میگیرند، طبیعی است که زندگی کارمندی ما هم نشأت گرفته از همین سبک زندگی باشد. وقتی در حوزههای دیگر زندگی هم کمتر ردی از خلاقیت میبینیم، همین اتفاق شامل زندگی کارمندی هم میشود و سبک زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
کارمندی وخلاقیت
دکتر فرید براتی سده، روانشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با جامجم معتقد است کار کردن، علاوهبر این که نیازهای مالی فرد را تامین میکند، در سه حوزه دیگر هم روی شخصیت افراد تاثیر میگذارد. ارتباط با همکاران و تعامل با دیگران، نیاز برای نشان دادن کفایتها و صلاحیتها و نیاز به خودمختاری و استقلال، سه دستاورد کارکردن است که براتی به آن اشاره میکند: در زندگی کارمندی ایرانی، ارتباطات سطحی است و بیشتر حول و حوش مسائل روزمره میچرخد. همچنین محیط کارمندی در ایران معمولا اجازه نمیدهد کارمند، خلاقیت و ایدههایش را نشان بدهد و به همین دلیل، کارمند رفتهرفته پژمرده میشود. محیط کارمندی ما هرگونه خلاقیتی را میکشد و در نتیجه، کارمندی که باید طرح و ایده بدهد، هر روزش را با گذراندن کارهای تکراری میگذراند.
مدیریت نابسامان در محیط کارمندی
کارمندان را باید آخرین حلقه ارائه خدمت به مردم دانست. حال اگر مدیریت در راس هرم سازمان، نامساعد باشد، همین شکل از مدیریت به کارمندان تسری پیدا میکند.
به گفته براتی، مدیریت در محیط کارمندی ایران اشکالات زیادی دارد. بندرت پیش میآید مدیر به کارمندش انگیزه بدهد و او را به سمت خلاقیت سوق بدهد یا خیلی کم پیش میآید که مدیر از کارمندش حتی به شکل کلامی، قدردانی و تشکر کند.
مدیریت در محیطهای کارمندی نیز خیلی اوقات براساس صلاحیت و شایستگی نیست و احتمال دارد فردی در راس مدیریت یک اداره قرار بگیرد که تخصص لازم را در آن کار نداشته باشد.
نظام بروکراتیک در حال دست و پا زدن
نمیشود یک نظام اداری، کاملا ناکارآمد باشد و بتواند سالها در مسیر توسعه دوام بیاورد. وقتی قرار باشد یک جهش اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی رخ بدهد، این نظام اداری هم دیر یا زود محکوم به فناست.
براتی هم عقیده دارد زندگی کارمندی در حال دست و پا زدن است تا بتواند هرطور شده بقایش را حفظ کند، اما این سبک زندگی کارمندی نمیتواند در مقابل تغییر و تحولات جهانی، دوام بیاورد و دیر یا زود باید خودش را با معیارهای جهانی وفق دهد.
ترویج فساد با ترویج زندگی کارمندی
فساد فقط دزدی و اختلاس نیست. همین که کارمندی از کارش بدزدد و پاسخگوی ارباب رجوع نباشد یا هیچ وظیفهای برایش تعریف نشده باشد و دستمزد بیدلیل بگیرد، همینها مصداق بارز فساد اداری است.
به باور این روانشناس، نظام اداری و بروکراسی، قرن 18 میلادی در اروپا شکل گرفت تا جلوی فساد را بگیرد، اما حالا همین نظام اداری، مسبب ترویج انواع و اقسام فساد اداری و مالی شده است.
در چنین شرایطی که نظام اداری با تمام توان تلاش میکند بقای خود را حفظ کند، فقط نظارتهای مستمر و محکم میتواند در مقابل فساد سازمان یافته در برخی نهادهای رسمی بایستد یعنی اگر نمیتوانیم این نظام اداری را از ریشه متحول کنیم، حداقل میتوانیم از بروز فسادهای احتمالی جلوگیری کنیم.
از فقر مهارت تا دلبستگی به کارمندی
تا همین چند دهه قبل، افراد تحصیلکردهای وارد محیطهای اداری میشدند که یک سر و گردن از همسن و سالهای خود بالاتر بودند، اما حالا گاه افرادی وارد زندگی کارمندی میشوند و به آن دل میبندند که مهارت و توانایی خاصی در بازار کار ندارند. بنابراین میتوان فقر نظام آموزش مهارتی در مراکز آموزش عالی را یکی از مقصران وضعیت فعلی زندگی کارمندی به حساب آورد. به تعبیر دیگر، اگر دانشگاهها و مراکز آموزشی ما، آموزشهای کاربردی و مهارتی به متقاضیان ارائه میدادند، دیگر هر کس با تکیه بر توانمندی حرفهای خودش، میتوانست در بازار کار خوش بدرخشد، ولی وقتی مهارتی در کار نباشد، برای خیلی از افراد بیمهارت، پیدا کردن شغل کارمندی به راهحلی برای پول درآوردن بیدردسر تبدیل میشود.
عصر استخدام آبدارچی گذشته است
بسیار بعید است در کشوری توسعهیافته شاهد باشید که مثلا فردی فقط به منظور چای ریختن برای کارکنان استخدام شده باشد، زیرا مدیران این شرکتها با خودشان فکر میکنند وقتی میتوان با قرار دادن یک چایساز یا قهوهساز در محیط کار، آبدارچی را از نظام اداری حذف کرد، چرا باید هزینه اضافی به سیستم تحمیل کرد. در مورد خیلی از شغلهای اداری مثل مسئول کپی گرفتن برگههای اداری در ادارات هم این قضیه صادق است. در نظام شغلی کشورهای توسعهیافته، این یقه طلاییها یا همان متخصصان اطلاعات و تولیدکنندگان علم هستند که حکمرانی میکنند. در این شرکتها مهم نیست شما چقدر کارمند دارید، بلکه در این کشورها خیلی اوقات وقتی میخواهند بفهمند شرکتی تا چه حد توانمند است، به تجهیزات نوین آن شرکت مثل پهنای باند اینترنت یا تعداد نیروهای ماهر و مهارتی آن شرکت نگاه میکنند. در این کشورها سالهای سال است که سبک نظام کارمندی، مرده اما در کشور ما رد این سیستم ناکارآمد در اغلب ادارات و سازمانها وجود دارد.
اگر مراکز آموزشی ما آموزش کاربردی و مهارتی به متقاضیان ارائه میدادند، هرکس با تکیه بر توانمندی حرفهای خود میتوانست در بازار کار خوش بدرخشد، ولی وقتی مهارتی در کار نباشد، برای بسیاری از افراد بیمهارت، پیدا کردن شغل کارمندی به رویاییبرای پول درآوردنتبدیلمیشود
امین جلالوند
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد