نسبت کار و تفریح
می توان پیشبینی کرد تفریحات این دو گروه هم براساس احساسی که به کارشان دارند متفاوت است، آنکه با اشتیاق کاری را انجام میدهد، نگاهی که به تفریح دارد فرصتی است برای آسودن، نه فرار از محدودیت و دشواری، اما بدیهی استبرای آنکه کارش سراسر اجبار و محدودیت است، اوقات فراغت تنها زمانی است که در اختیار دارد تا رضایت را در زندگی خود تجربه کند و لذا ممکن است به سمت تفریحات افراطی و آسیبزا برود. پس رضایت در کار میتواند سلامت و عدم سلامت و چگونگی و شیوه تفریح کردن را هم تعیین کند. با این همه، همه ماجرا نسبت اوقات فراغت و کار نیست. اوقات فراغتی که در آن تفریح میکنیم نوعی امکان متنوع است که اغلب به آن نگاهی محدود داریم.
تفریح و تیپهای متفاوت شخصیتی
شما برای تفریح کجا میروید؟ اگر زن و شوهر جوانی باشید احتمالا میروید رستوران یا فرصت و پولی جور میکنید برای رفتن به مسافرت. احتمالا کودک داشتن شما را میکشاند به شهربازیها، مهمانی یکی دیگر از تفریحات همیشگی و روزمره شماست. بازیهای کامپیوتری و سینما و تئاتر رفتن و بیرون از شهر زدن برای یک نیمه روز همه آن چیزهایی است که برای تفریح همواره روی میز امکانهاست. اغلب تفریحات ما جمعی است، اما در جمع خانواده و دوستان؛ یعنی نه فردیاند و نه همگانی. ما کمتر در یک تور شهری یا یک مسابقه ورزشی همگانی شرکت میکنیم و کمتر به نظرمان میرسد که تفریح میتواند یک قدم زدن ساده، کتاب خواندن یا مروری بر یکی از فیلمهای بزرگ تاریخ سینما باشد.
تفریح برای اغلب ما به شکل خانوادگی با دوستان و آشنایان و در فضایی قابل پیشبینی رخ میدهد و نه در فضایی همگانی و عمومی با آدمهایی ناشناخته (مثلا در دوی همگانی یا یک راهپیمایی و رسم عمومی). از سوی دیگر ما فکر میکنیم در خانه ماندن به معنای تفریح کردن نیست، بلکه به معنای کشتن وقت و از دست دادن اوقات گرانبها و زودگذر فراغت است، در صورتی که آدم میتواند در خانه فیلم ببیند، موسیقی خوب گوش دهد و از یکی از بهترین تفریحات دنیا یعنی کتاب خواندن بهرهمند شود و شاد گردد. نکته اینجاست که تیپهای متفاوت شخصیتی از درونگرا تا برونگرا هر کدام به گونهای باید سرگرم شوند و از تفریحات مناسب خود احساس شادی و آسودگی کنند.
ممکن است برخی را خواندن40 صفحه کتاب شاد کند و برخی دیگر را یک طبیعت بکر، برخی به ارتفاعات میروند و برخی دیگر به شهری دریایی، همه شهرها برای همه طبعها زیبا و دوستداشتنی نیست و همه کتابها و تفریحات برای همه شخصیتها تفریح محسوب نمیشود. برخی سینما را برای سرگرمی مناسب میدانند، اما هستند عدهای هم که سینما را موجب اضطراب و نگرانی و افزوده شدن دغدغههای غیرلازم که در گنجایششان نیست، میپندارند. تفریح این عده اخیر ممکن است یک ساعت ورزش ساده یا گوش کردن به موسیقی باشد. آدمهای درونگرا جوری شاد میشوند که برونگراها آنطور شاد نمیگردند، آدمهای برتری طلب را رقابت سرحال میآورد، اما کسانی هستند که با رقابت مشوش میشوند و غمگین.
با توجه به این تنوع و گوناگونی آدمها در تفریحات مطلوبشان، باید دو امر الزامی را در نظر گرفت، یکی بسترسازی عمومی و وجود فضاهای متنوع و دیگری خلاقیت و ذهنهایی که خود را شناخته باشند و به سمت علایق خودشان در تفریح کردن بروند.
مجموعهای از امور فردی، مانند خلاقیت خودشناسی، اخلاق و مصالح و شئونات جامعه از یک سو و بسترسازی امکانات عمومی و فرهنگسازی از سوی دیگر میتواند تفریح را ثمربخش کند |
در خصوص بستر باید گفت که دستکم از نظر طبیعی، کشور ما ماده خام یا امکان اولیه خوبی برای انواع تفریحات دارد، تنوع آب و هوایی، آداب و رسوم و باورها، گستردگی و فراوانی منابع طبیعی و فرهنگی، این امکان را میدهد که بتوان در موقعیتهای مختلفی خود را قرار داد، اما ممکن است این بسترها به لحاظ امکانات انسانی هنوز تکمیل نشده باشند. یعنی امکانات لازم اعم از استراحتگاه و بهداشت آموزش و تجهیزات تفریحی مختلف و مکانهای پیشبینی شده برای روحیات مختلف انسانی مهیا نشده باشد، اما خواست این امکانات از دولتها چاره کار نیست و به معنی به تعویق انداختن تفریح برای نبود این امکانات است، نگاه منتظر و منفعل به دولت معمولا منتهی به اتلاف عمر میشود. با این اوصاف باید چه کرد که آن بستر خام را پرورده و مهیا کرد؟
خلاقیت در تفریح کردن
آنچه در تفریح کردن مهم است یافتن تفریح خاص خود است. یافتن راهی برای سرگرم کردن خود و این لازمه اش پاسخ دادن به این سوال است که من چگونه شاد میشوم؟ حال باید سراغ انجام آن تفریح کشف شده یا ساخته شده رفت (بدیهی است که برخی تفریحات را ما کشف میکنیم و برخی دیگر را میسازیم، کوه رفتن کشف میشود، اما رفتن در پی نواختن یک ساز در اوقات فراغت تفریحی ساختنی است). رفتن به دنبال تفریحات متفاوت و کشف چیزهای جدید به منزله ایجاد امکان برای بسترسازی هم هست. کوهنورد باید باشد که امکانات کوهنوردی ساخته شود و فرهنگش جا بیفتد. با این اوصاف انجام تفریح آنطور که تمایل ماست راهی است برای ایجاد بسترهای مناسب آن تفریح.
تفریح، فقط تفریح نیست
این مجموعه نشان میدهد که اوقات فراغت و تفریح، امری ساده و سهل نیست، آداب دارد و اصولی که رعایت آنها پیش نیاز به ثمر رسیدن آن است. مجموعهای از امور فردی مانند خلاقیت، خودشناسی، اخلاق و در نظر گرفتن مصالح و شئونات جامعه از یک سو و بسترسازی و در نظر گرفتن امکانات عمومی و فرهنگ سازی از سوی دیگر تفریح را میتواند ثمربخش کند. آنگاه میتوان پیشبینی کرد که همین اوقات فراغت دست کم گرفته شده، رضایت آدمها از زندگی را میتواند چندبرابر کند و حتی برای آن آدمی که در محیط کاری اش عذاب میکشد، فضای تنفسی برای درک زندگی ایجاد کند و برای آنکه به کارش عشق میورزد شرایطی را فراهم کند که تکبعدی به زندگی ننگرد. تفریح برای خیلیها تبدیل به بخش اصلی زندگیشان شده. آنها توانسته اند با تفریح راه کج رفته در شغل را هم اصلاح کنند. کوهنوردی کل زندگی فردی شده است که در ابتدا به عنوان تفریح به کوه رفته است. گاهی عشق کتاب بودن در زمان تفریح به کسی نشان داده است که میخواهد به چه سمتی عقاید خود را مایل کند و چه معنایی از زندگی را دریابد. پس تفریح امری است فراتر از تفریح.
فرهنگ اجتماعی و تفریح
تفریحات در خیلی از موارد برای آدمها به ضد خود تبدیل میشود، آسودگی را میگیرد و بهجای آسایش، عذاب میآورد. تصور بکنید قطار طولانی ماشینها را در جاده شمال در یک آخر هفته، عذاب و سختی اینجا جایگزین آسایش و شادی میشود و این جابهجایی اصل تفریح را زیرسوال میبرد و عاقلانه و به صرفه نیست. از سوی دیگر بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی، اعم از عدم رعایت قانون، بی اخلاقی و فقر فرهنگی جلوی تفریح خوب را میگیرد. آلوده کردن محیط ساحل، عدم رعایت قانون در رانندگی، عدم احترام به خلوت و علایق دیگران و آزار رساندن به حریم شخصی دیگری، تفریح را نابود میکند. فرهنگ با این حساب پیش نیاز تفریح است.
سهراب شکیب
اندیشه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد