سابقه کیفری داری؟
اولین بار است که دستگیر میشوم.
چه شد به فکر آدم ربایی و آزار و اذیت دختر جوان افتادی؟
من ماده مخدر شیشه مصرف کرده بودم، اما قصد نداشتم کسی را مورد آزار و اذیت قرار دهم. اشتباه کردم.
خودرو متعلق به خودت بود؟
نه، پراید سفید رنگ متعلق به غلامرضا دوستم بود. یک هفته قبل از دستگیری او به شهرک امید رفت تا مواد مصرف کند چون آخر شب بود از من خواست خودرو را ببرم و فردا بازگردانم اما من یک هفته خودرو را پس ندادم.
یعنی خودرو را سرقت کردی؟
بله، اما قصد داشتم دو هفته روی خودرو مسافرکشی کنم بعد خودرو را به او پس دهم.
چه شد دختر جوان را ربودید؟
دو شب قبل از این کار با دوستم فرنود شیشه مصرف کردیم و در خیابانها شب را به صبح رساندیم. فرنود سرباز بود و 16 ماه خدمت کرده بود، قصد داشت صبح به پادگان برود که من گفتم او را میرسانم و در مسیر چند مسافر سوار میکنم تا بتوانم پول گاز خودرو را در بیاورم. هیچ پولی در جیبمان نبود که حتی گاز بزنیم.
بعد چه شد؟
در خیابان استخر دختر جوان منتظر تاکسی بود، او را سوار کردم تا به مقصدش برسانم، اما در میانه راه نگاهی به فرنود کردم که آن فکر شیطانی به ذهنمان رسید و با تغییر مسیر دختر جوان را به مکانی خلوت روی یک تپه بردیم و او را مورد آزار و اذیت قرار دادیم.
دختر جوان مقاومت نکرد؟
او ابتدا خیلی التماس کرد، اما وسوسه شیطان قویتر بود به همین خاطر او با ما درگیر شد که آثار چنگ زدن های او تا یک هفته روی بدن من و فرنود مشخص بود.
بعد از تجاوز چه کردید؟
دختر جوان را به حوالی اداره پست تهرانپارس آوردیم و از خودرو به بیرون پرت و از ترس فرار کردیم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
ما تحت تاثیر شیشه و نخوابیدن دست به اینکار زدیم. بعد از آن قضیه از ترس دو روز فراری بودیم. ابتدا به پارک پردیسان رفتیم، اما فکر کردیم شناسایی میشویم به همین خاطر به منطقه قصره فیروزه رفتیم که بازهم آنجا امن نبود و بالاخره در خیابان شناسایی و دستگیر شدیم.
چند وقت است مواد میکشی؟
من یک سال قبل برای ترک به کمپ رفتم و نزدیک 9 ماه برای اینکه ترک کنم در کمپ بودم و در آنجا خدمتگزاری میکردم. اما سه ماه قبل، از کمپ خارج شدم و پاکی من فقط یک ماه طول کشید و دو ماه است که دوباره به سمت مواد آمدم و شیشه میزنم.
پول مواد را از کجا تامین میکردی؟
مدتی در خیابانهای شهر کارت پخش میکردم و برای خودم در آمد داشتم و براحتی خرج موادم درمیآمد.
روزی چقدر مواد میکشی؟
روزی ده هزار تومان شیشه میکشم.
خانوادهات میدانند چه جرمی مرتکب شدی؟
پدرم نظامی است و پسر معتاد نمیخواهد. چند وقتی است آنها از من بیخبر هستند و من در خانه دوستانم یا خیابان شب را به صبح میرسانم. البته خودم هم خجالت میکشم به خانه برگردم.
خودرو را به صاحبش پس دادی؟
نه مسافری را دربستی به مقصد شهریار سوار کردم که او در میان راه خودرو را با چاقو از من سرقت کرد.
پشیمان نیستی؟
در این مدت به مرگ خودم راضی شدم. من آدم اینکار نبودم. امیدوارم فرصتی برای جبران داشته باشم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم