اخوان در دفتر رهبری چه نوشت؟

بهار اینجاست، در دل‌های ما، آوازهای ما

«سلامم را تو پاسخ گوی»

«زمستان» در بهار اجرا شد

جام جم نوا: حمید متبسم نوازنده و آهنگساز موسیقی ایرانی بعد از گذشت بیست سال از آهنگسازی بزرگان موسیقی برای شعر «زمستان» مهدی اخوان ثالث، کنسرتی را با همین نام در تالار وحدت برگزار کرد.
کد خبر: ۷۹۸۳۳۹
«زمستان» در بهار اجرا شد

شعر «زمستان» اثر مشهور مهدی اخوان ثالث چه در فضای شعر و شاعری و چه در موسیقی سنتی، شعر مهمی است.

این شعر که در دهه چهل شمسی در واکنش به کودتای ۲۸ مرداد و فضای سیاسی سرد پس از این واقعه سروده شده، در دهۀ هفتاد با آهنگسازی محمدرضا درویشی و حسین علیزاده با خوانندگی شهرام ناظری و محمدرضا شجریان، دستمایه خلق آثاری در موسیقی سنتی قرار گرفته تا تلاشی برای نزدیک‌ شدن ردیف موسیقی سنتی به شعر نیمایی باشد و حالا حمید متبسم پس از قریب به دو دهه، بر اساس همین شعر، آهنگسازی کرده و در کنسرتی به همین نام که پنجشنبه شب ۲۵ اردیبهشت ماه در تالار وحدت به صحنه رفت، پذیرای اهل موسیقی بود.

گرمای شب بهاری تهران، خاطره هر چه زمستان و سرماست را از ذهن آدم دور می‌کند اما اینجا، در تالار وحدت، کنسرتی در ستایش زمستان برپاست، زمستانی نه از آن دست که ذهن و خاطره مخاطب امروزین موسیقی سنتی، بتواند آن را به خاطر بیاورد.

کنسرت گروه «مضراب» در اینجا برپاست تا یادآور شعر پرشکوه اخوان ثالث باشد و تلاش دیگری را برای پیوند شعر معاصر با ردیف موسیقی سنتی به ثبت برساند.

وقتی در کمال تعجب، مخاطبان تقریباً به‌موقع در صندلی‌های خود قرار می گیرند و سالن تاریک می‌شود، تنها دو صندلی بر سن تالار وحدت دیده می‌شود.

حمید متبسم با سه‌تاری در دست به همراه شهروز شعاعی نوازنده سازهای کوبه‌ای گروه مضراب که با تشویق حضار به سن می‌آیند تا آغازگر بخش اول کنسرت زمستان یعنی بخش «موسیقی سازی» باشند.

تکنوازی سه‌تار متبسم با مضرابی پرطنین، آغاز می‌شود تا در ادامه به ضربه‌های ملایم شعاعی بپیوندد و همنوازی آغاز شود.

موسیقی‌ که در این بخش اجرا می‌شود، اگرچه اندکی طولانی و کشدار به نظر می‌رسد، اما با پایانی که ضرباهنگ تندی دارد، کسالت را از مخاطب دور می‌کند. پرده فرو می‌افتد تا بخش همنوازی آغاز شود.

«نوای دریا» در مایۀ نوا

همنوازی گروه مضراب با حمید متبسم، این بار در غیاب شعاعی روی سن، آهنگ «نوای دریا» را در مایه نوا اجرا می‌کند.

این اثر که متبسم در سال ۷۳ به مناسبت زاده‌شدن دخترش دریا آن را ساخته است، با اوج و فرودهای متعددش که یادآور پیشروی و پس‌نشستن امواج دریاست، در حضور دو عود با نوازندگی نوشین پاسدار و بهناز بهنام‌نیا و کوزه‌نوازی نغمه فرهمند، بیش از پیش دریا را یادآور می‌شود.

صدای مضراب عودها با کوزه در هم می‌آمیزد و نوایی شبیه موج‌‌های دریا می‌سازد. سمیرا گلباز، میثم کربلایی و سپهر شهبازی با سه‌تار و آوا ایوبی و جلال امیرپورسعید با تار نوازندگان دیگری هستند که در این همنوازی حضور دارند.

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشا!

با پایان بخش اول کنسرت و پس از اندکی استراحت، بخش «موسیقی آوازی» آغاز می‌شود تا با همخوانی فریبا داودی و هادی فیض‌آبادی شاهد اولین اجرای آلبوم «زمستان» در ایران باشیم.

پیش از آغاز کار، متبسم که در مقام سرپرست گروه و نوازنده اول سه‌تار بر سن حضور دارد، با صدایی که به گوش همه می‌رسد، به حضار توجه می‌دهد که این بخش، سکوت‌های متعددی دارد که ضرورت فهم آن هستند و از آنها می‌خواهد که تشویق‌های خود را به پس از پایان اجرا منتقل کنند تا در برقراری ارتباط با این بخش، با مشکلی مواجه نشوند.

متبسم در بروشور کنسرت زمستان با اشاره به نخستین یادمان‌های شعر زمستان در دوران نوجوانی‌اش، می‌گوید: «در آن زمان به راز کلام اخوان پی نمی‌بردم ولی مانند زمستان دوستش داشتم. حال کلام اخوان دستمایه اثری است که به گوش شما می‌رسد. زمستانی نه از آن دست که من می‌شناختم. زمستانی که پیامش برگرفته از رنج مردمانی بود که بهار را منتظر بودند.»

در این بخش، شاهد نواخته‌شدن پیش‌درآمد نیستیم و آهنگ تقریبا بدون معطلی، با کلام اخوان و صدای همخوانان درمی‌آمیزد. همخوانی فریبا داودی و هادی فیض‌آبادی، با اوج و فرودهایی گاه متضاد و گاه هماهنگ در زیر و بم‌ها، با صدای سازها عجین می‌شود.

سکوت‌های زمستان

پس از سکوتی که می‌تواند به فرصتی برای «ها کردن» دست‌ها تبدیل شود، ‌ موسیقی دوباره با جملۀ «منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم» آغاز می‌شود و همخوانی شعر نیمایی با موسیقی سنتی به اوج خود می‌رسد.

در اینجا هم، پس از خوانده‌‌شدن جملاتی چند از شعر، دوباره فرودی با «سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشا» شکل می‌گیرد و سکوتی دیگر آغاز می‌شود. سکوتی که این بار با صدای متبسم، داودی و فیض‌آبادی، یک همخوانی کوتاه را شکل می‌دهد که از هر نظر بی‌بدیل است.

موسیقی در مایه‌های اصفهان، همایون، دشتی، چهارگاه و ماهور با کلام اخوان و صدای همخوانان اوج می گیرد و به فرود می‌رسد تا پس از سکوتی دیگر، دوباره به شعر پیوند بخورد و زمستان را برای مخاطب تداعی کند. زمستانی که هر کس تصویری از آن در ذهن دارد.

حسابت را کنار جام بگذارم!

پس از سکوتی دیگر، دونوازی سه‌تار متبسم با میثم کربلایی، به همنوازی متصل می‌شود که صدای سازهای کوبه‌ای شوری را به آن تزریق می‌کند و کلام حالا با «من امشب آمدستم وام بگذارم، حسابت را کنار جام بگذارم» آغاز می‌شود و نغمه‌های پرشوری را می‌سازد که به سکوت کوتاهی ختم می‌شود.

سکوتی که دوباره شکسته می‌شود تا به بخش غم‌انگیزتر شعر پیوند بخورد: «و قندیل سپهر تنگ‌میدان، مرده یا زنده، به تابوت ستبر ظلمت نه‌توی مرگ‌اندود پنهان است.»

اما نه اخوان و نه متبسم، مخاطب را در اندوه این خطوط باقی نمی‌گذارند، چون چراغ باده‌ای هست که باید افروخته شود: «حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است.»

بعد سکوتی دیگر از راه می‌رسد و پس از یک همنوازی کوتاه، به جمله «سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت» منتهی می‌شود و سپس با بازگشتی به نوای ابتدایی بخش دوم کنسرت، کار گروه مضراب با تأکید جملات پایانی موسیقی و شعر بر «زمستان است»، روی سن به پایان می‌رسد.

زمستان است!

بیرون، عطر پیچ امین‌الدوله با خنکای شب اردیبهشتی در هم می‌آمیزد. اما هوای ملایم بهاری، صدای ملودیکا و دف دو نوازنده تازه‌کاری که جلوی در تالار وحدت «خونۀ مادربزرگه» را می‌نوازند و بازمانده بوق‌های شادمانی طرفداران تیم پیروز شهرآورد پایتخت، موفق نمی‌شوند حال و هوای زمستان را از ذهن بزدایند. زمستان است.(مهر)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها