تابلوهای زیادی تابلو!

فکر نکنم که فقط بنده اهل دقت نظر باشم. خودتعریفی است قطعاً. بقیه هم هستند. اصولا هرچیزی که طبق قاعده نباشد و به اصطلاح، کمی تابلو باشد؛ همه متوجه آن می‌شوند و همچین نیست که نگارنده خواسته باشد ادعای شکستن شاخ غول داشته باشد. مگر که زیادی، اعتماد به نفسی تابلو داشته باشد.
کد خبر: ۷۹۷۶۰۷
تابلوهای زیادی تابلو!

هرشهروندی که سوار بر خودرو از سطح گذرگاه‌های شهر گذشته باشد، حتما متوجه این نکته می‌شود که برخی از تابلوهای راهنمایی که نام بزرگراه‌ها را بر پیشانی خود دارند؛ اشکالاتی دارند که موجب گیج و گمراه شدن راننده‌ها می‌شوند.

با اجازه حافظ:

هر تابلو که دیدم، جز حیرتم نیفزود

زینهار از این اتوبان و این تابلو که گفتم

به‌عنوان مثال، رنگ بعضی از تابلوها به گونه‌ای است که تا چندوجبی آنها نرسید یا به سطح تابلو دست نکشید، نمی‌توانید اسامی روی آنها را بخوانید و زودتر تصمیم بگیرید که کجا بروید یا کجا نروید.. یا در سطح بزرگراه به تابلویی می‌رسید که مثلا مسیر بزرگراه حکیم و همت را مشخص کرده است؛ اما یک کم که می‌گذرد به یک دو راهی می‌رسید که نمی‌فهمید کدامش به کدام بزرگراه می‌رود.

دیگر تابلویی وجود ندارد و جاده به امان خدا در مقابل بندگان خدا رها شده است. شما باید با قدرت درک و درایت و به اتکای هوش و استعداد شخصی خود، ادامه ‌مسیر را حدس بزنید و پیش بینی کنید و امتیاز بگیرید!

فلذاست که راننده تا می‌آید بفهمد به چه راهی باید برود، یا از عقب بهش می‌زنند، یا با مردد شدن راننده و کم شدن سرعت مرکبش، موجبات ایجاد ترافیک و عصبانیت دیگر راننده‌های پشت سر فراهم می شود.

الان روزگار سوار شدن بر خر نیست که به خاطر سرعت پایینش مشکلی پیش نیاید و حادثه‌ای درست نشود.

فقط گاهی شترها در قافله تند می‌رفته‌اند که بلافاصله به صاحب آنها تذکر لازم داده می‌شده و اسنادش هم موجود است: «ای ساربان آهسته ران!....»؛ طوری نهیب می‌زند که انگار شترهای بیچاره، تخت گاز و با سرعت 160 کیلومتر در ساعت می‌رفته‌اند. شترسیکلت که نبودند.

بسته پیشنهادی:‌ ازآنجا که یک ده بیست سالی هست که ما قصد داریم این مطلب را درخصوص اشکالات و مشکلات برخی تابلوهای حاوی نام بزرگراهها به استحضار شهرداری محترم و اداره راهنمایی و رانندگی و دیگر نهادهای مرتبط، برسانیم، اما هر دفعه ملاحظاتی کردیم که شاید نیاز به گفتن ما نباشد و خودشان خودجوش، عیب کار را پیدا و رفع کنند؛ این‌بار ولی دیگر حرف خود را زدیم و در ادامه نیز تصمیم داریم پیشنهادهایی راهبردی عرض کنیم:

1ـ سرعت به خرج دادن: به همین سرعتی که الان مشاهده می کنید که ظرف دو سه روز، روی اکثر بیلبوردهای سطح پایتخت، آثار نقاشی نقاشان بزرگ دنیا نصب شده است که مردم در حین رانندگی از تماشای آنها لذت ببرند و ضمن دنده عوض کردن با تاریخ نقاشی آشنا شوند؛ تابلوهای مشکل دار را عوض یا اصلاح کنند. اگر بودجه‌ای لازم داشت، مردم همیشه در صحنه برای پرداخت عوارض، در خدمت حاضرند.

2ـ دقیق شدن بیشتر: مسئولان محترم شهرداری و راهنمایی و رانندگی و غیره، برای یک مدتی در هنگام عبور از بزرگراه‌ها و بخصوص زمانی که از خارج تهران می‌خواهند وارد شهر شوند؛ بیشتر از همیشه در تابلوها دقت بفرمایند و بفرمایند که آیا ما درست می‌فرماییم یا که مزخرف عرض می‌کنیم. گاهی آدمیزاد خیلی چیزها را می‌بیند، اما چیزی نمی‌بیند. حساسیتش که افزون شد، کم‌کم یک چیزهایی می بیند.

3ـ گروه بازرسان سیار: در هر منطقه، یک سه‌چهار تا بازرس و کارشناس وابسته به شهرداری همان منطقه، سوار بر ماشین، در سطح بزرگراه‌ها راه بیفتند و با نگاهی که عرض کردیم، تابلوها را انداز برانداز کنند. ببینند وقتی که به یک تابلو می‌رسند که مثلا نوشته است نواب و باید به مسیر سمت راست بروند، اما فلش و پیکان روی تابلو به عوض مایل بودن به سمت راست، زمین زیر تابلو را نشان می‌دهد؛ چه حالی بهشان دست می‌دهد. آیا با دیدن تابلو، دچار تاب،ولو اندک نمی‌شوند و آیا زیرلب چیزهایی زمزمه نمی‌کنند که گفتنش درست نیست؟ ...بعدش گزارش لازم را بدهند که بیایند تابلو را دچار اصلاحات کنند. به همین آسانی!.....به نظر می آِید که گاهی دیر فهمیدن ما و دیر جنبیدن ما کمی تابلو است.

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها