حاشیه‌های تور اروپا و حضور «بارانا» روی استیج

بمب‌گذاری در کنسرت بنیامین شبیه لوس‌بازی بود

جام جم نوا: بنیامین و گروهش امروز به تهران رسیده‌اند؛ بعد از یک تور موفق به نام «هفته عشق ایرانی» که هفته گذشته از هامبورگ آغاز شد و فردا با کنسرت تهران در جشنواره موسیقی به پایان می‌رسد.
کد خبر: ۷۷۱۷۰۹
بمب‌گذاری در کنسرت بنیامین شبیه لوس‌بازی بود

بخش اروپایی این تور از هامبورگ آغاز شد، به وین رسید و در لندن تمام شد. در این میان و در حین برگزاری کنسرت دوم در وین، خبر قطع کنسرت در میانه اجرا به دلیل احتمال بمب‌گذاری در سالن هم منتشر شد که به رسانه‌های داخلی هم راه یافت.

* حدود یکی دو ماه پیش در صفحه اینستاگرام شما پوستری از اجرای «شب عشق در وین» منتشر شد. پیش از آن، درباره تور اروپا صحبتی نکرده بودید. این تور کِی به شما پیشنهاد و نهایتاً قطعی شد؟
نزدیک ١٥ ماه است که برای این تور برنامه داشتیم اما هربار به دلایل وقوع حوادثی، این موضوع به تعویق افتاد. نهایتاً این تور با این زمان‌بندی، حدود ٥ تا ٦ ماه پیش قطعی شد. حدود ٣ ماه پیش شهرهای تور انتخاب شد و تقسیم‌بندی‌ها اتفاق افتاد و حدود دو ماه پیش هم که خودمان اعلام کردیم.

* در این تور، «بارانا» هم قرار بود همراه شما باشد و در تصاویر هامبورگ هم او حضور دارد. هرچند با توجه به عکس‌هایی که از شما در وین و لندن منتشر شد، به نظر می‌رسید «بارانا» همراه‌تان نیست.
«بارانا» هم در هامبورگ همراه‌مان بود و هم در وین. بعد از وین، صلاح دانستیم که به ایران برگردد و در اجرای لندن همراه ما نباشد. هم خسته شده بود و هم شرایط طوری بود که فکر کردیم اگر با «مامان اکی» [مادر همسر بنیامین] به تهران برگردد، بهتر است.

* نقش «بارانا» در این کنسرت‌ها چه بود؟ در سالن حضور داشت یا روی سن هم می‌آمد؟
«بارانا» در سالن حضور داشت. خودش علاقه‌مند هست که بیاید روی سن، ولی حقیقتاً من فکر می‌کنم برای این ماجرا به آمادگی‌های بیشتری نیاز دارد. من هم دوست ندارم از بلیتِ این موقعیت استفاده کنم تا زمانی که آن آمادگی لازم را کسب کند. این ماجرا، بزنگاهی دارد که اگر آن را بفهمم، از این حس جلوگیری نمی‌کنم. در این تور او رو‌به‌روی من می‌نشست و نقش همخوان داشت. «بارانا» تقریباً همه آهنگ‌ها را حفظ است.

* به نظر می‌رسد در این کنسرت‌ها هم یاد «مرتضی پاشایی» را زنده نگه داشتید. موقعیت او در جامعه ایرانی خارج از کشور چگونه است؟ نمودش در این کنسرت‌ها چه بود؟
بله. موقعیت «مرتضی» عالی است، عالی، عالی... موقعیتی که حول و حوش مرتضی در داخل و خارج کشور ایجاد شده، طوری است که می‌توانم بگویم در تاریخ موسیقی پاپ ما بی‌نظیر است. هرچند که متأسفانه من خودم از رفتار عموم همراهان مرتضی (هم کسانی که وابسته‌ی نَسَبی او هستند و هم دوستان و رفقا و همکارانش) برآورد خیلی مثبت و آنچنانی نمی‌بینم و به نظرم این رفتارها از سلیقه و خواسته خودش فاصله دارد. نمی‌خواهم هیچ مسأله منفی را مطرح کنم؛ جز اینکه خود «مرتضی» سلیقه‌اش بالاتر از این بود. یعنی اگر قرار بود در این شرایط، خودش برای آینده خودش تصمیم بگیرد، کارها سطح خیلی بهتری داشت. اگر یک متن رسمی می‌نوشت و منتشر می‌کرد، خیلی جلوتر و بهتر از موقعیت امروز بود. با این حال، «مرتضی پاشایی» دارد به یک اتفاق بی‌نظیر در کل تاریخ موسیقی پاپ ایرانی تبدیل می‌شود. حتی تحلیل‌گران غیرایرانی و غربی هم روی این موضوع، تحلیل‌ها و مطالب جالبی نوشته‌اند که هرچه می‌گذرد، این موضوع بیشتر جا می‌افتد. هیچ عاملی به اندازه «خدای مرتضی» و «خود مرتضی» در این موقعیت نقش ندارند.

* خب برسیم به کنسرت‌ها. از هامبورگ شروع کنیم و فضای کنسرت. جمعیتی که حاضر بود، قطعاتی که بیشتر مورد توجه قرار گرفت و نکات دیگر...
دو سال پیش که برای کنسرت به هامبورگ آمدیم، کنسرت خیلی موفقی بود. آن بار هم شروع کنسرت‌هایمان بود. این دفعه هم همین‌طور. استقبال خیلی خوب بود. کنسرت هم خیلی کنسرت خوبی شد. ما در هامبورگ، امکانات بیشتری هم داشتیم؛ از جمله بک پروجکشن که تصاویر «مرتضی» را موقع خواندن آهنگ «یکی هست» پخش می‌کرد و خیلی روی مردم تأثیرگذار بود.

* کنسرت وین هم دومین شب بود که حاشیه‌هایی از جمله خبر بمب‌گذاری در سالن هم داشت.
کنسرت وین هم همین‌طور. استقبال خوب بود. عالی نبود، ولی به نسبت جمعیت ایرانی‌های آنجا، خیلی خوب بود. ولی من هم اصلاً شهر وین را نمی‌شناختم. ظاهراً ایرانی‌های مقیم وین و کلاً اتریش با جمع ایرانی‌های مقیم آلمان، کمی متفاوت‌اند؛ هم از جهت تعداد و هم از جهت انسجام. کنسرت خیلی عالی شروع شد. حالا فیلم‌هایش هست که منتشر خواهد شد. ما 14 قطعه اجرا کردیم که از ما خواستند به عنوان زمان استراحت، توقف کوتاهی در کنسرت داشته باشیم. اول متوجه نبودیم که داستان چیست.

* وقتی گفتند آنتراکت بدهید، به شما گفتند که داستان از چه قرار است؟
نه. از ما واقعاً خواستند بنا به رسم کنسرت‌های وین که طولانی است و در نیمه برنامه، یک وقفه در نظر می‌گیرند، آنتراکت داشته باشیم که هم گروه استراحت کند و هم مردم. ما که به بک‌استیج رفتیم، گفتند که پلیس آمده. تعداد خیلی خیلی خیلی زیادی پلیس در سالن جمع شده بود. گفتند از تلفن عمومی تماس گرفته‌اند با مرکز پلیس و خبر داده‌اند که در این سالن احتمال بمب‌گذاری هست.

* یعنی یک نفر وسط کنسرت با پلیس تماس می‌گیرد که اینجا احیاناً مشکوک به بمب‌گذاری است؟
تقریباً چنین چیزی. من جزئیات را از پلیس نپرسیدم که داستان چه بوده دقیقاً. بعد، از مردم خواستند که سالن را ترک کنند تا بتوانند موضوع را چک کنند. ولی قوانین‌شان در این زمینه خیلی پیچیده است؛ البته به نظر خودشان ضروری و منطقی است تا امنیت به صورت کامل تأمین شود. ولی من می‌توانم بگویم این قدر داستان را پیچیده کردند که به نظرم لوس می‌آمد. من فکر می‌کنم اگر این داستان در ایران پیش می‌آمد، این برنامه ادامه پیدا می‌کرد. یعنی با هوشی که پلیس‌های ما دارند، متوجه می‌شدند که این کار، نامردی و دشمنی است و می‌خواهند مردم را ناراحت کنند. یا اختلافات بین برنامه‌گذارها بوده که البته این موضوع هم مطرح شد. هرچند من بر این موضوع صحه نمی‌گذارم، چون مطمئن نیستم.

* و چه شد که بیرون سالن ماندید و خواندید؟
به‌هرحال عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد. این قدر پلیس‌ها طول دادند که ما پیشنهاد دادیم در بیرون سالن آهنگ‌های پایانی را با مردم بخوانیم. گیتار را برداشتیم و ترومپت علیرضا میرآقا را و چند آهنگ را با مردم جمع‌خوانی کردیم که خیلی هم اتفاق بدیع و بکری از آب در آمد.

* با این مشکلی نداشتند که بیرون سالن بخوانید؟ هم از لحاظ قوانین می‌گویم و هم از این بابت که اگر احتمال بمب‌گذاری جدی بود، باید منطقه تا یک شعاعی خالی از جمعیت باشد.
خیلی با آنها صحبت کردیم. آقای «رضا نوری» که تور اروپا را برنامه‌ریزی کرده بود و ما را همراهی می‌کرد، همراه با سلیم احمدی خیلی با فرماندهان پلیس صحبت کردند و موضوع را توضیح دادند؛ ولی آنها به ادامه برنامه رضایت ندادند و نهایتاً قرار شد زمان محدودی در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم با یک جمع‌خوانی از مردم خداحافظی کنیم. با این حال، مردم حدود یک ساعت معطل مانده بودند که ادامه برنامه چه می‌شود. نهایتاً 5 دقیقه وقت دادند که با اشاره و پلیز و لطفاً توانستیم 10 دقیقه وقت بگیریم که اتفاق ویژه‌ای هم افتاد و لحظات فوق‌العاده‌ای ثبت شد.

* و اجازه دادند که همان اطراف سالن بمانید؟
از واژه «لوس کردن» به همین دلیل استفاده کردم. سالن را یک ساعت بالا و پایین کردند. یک ماشین بی‌سرنشین آن اطراف بود که آن را هم چک کردند. می‌گویم اگر پلیس خودمان بود، یا اجازه می‌دادند برنامه ادامه پیدا کند یا می‌گفتند بمبی در کار است. بعد که سالن خالی شد و همه جوانب را بررسی کردند، متوجه شدند که بمبی هم در کار نیست. اما آن 10-12 دقیقه جمع‌خوانیِ بیرونِ سالن این‌قدر حس بی‌نظیری داشت که من تا به امروز شبیه آن را تجربه نکرده بودم و نمی‌دانم که از این پس هم تجربه خواهم کرد یا نه.

* راستی این دومین باری است که حاشیه‌ای از این دست برای کنسرت‌های تو پیش آمده. یادم هست در تور امریکای شمالی‌ات که ٦ سال پیش برگزار شد هم اتفاق مشابهی افتاد.
بله، در نیویورک بود که اجازه برگزاری کنسرت در یک سالن را ندادند و البته سریعاً یک سالن جایگزین پیدا کردیم.

* یادم است که آن کنسرت، سیزدهمین کنسرتت بود.
دقیقاً و جالب اینکه کنسرت وین هم شب ١٣ فوریه برگزار شد!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها