داستان پلیسی - قسمت سوم

زنگ را چه کسی به صدا در آورد؟

قتل در رستوران

حسین بسختی دست و پایش را باز کرد و از آشپزخانه بیرون آمد. وقتی به سالن اصلی رستوران رسید، صحنه هولناکی را دید. جسد نادر غرق در خون روی زمین افتاده بود. خود را به تلفن رساند و با مدیر رستوران تماس گرفت و ماجرا را به او اطلاع داد.
کد خبر: ۷۵۴۹۹۱
قتل در رستوران

سروان میری در مسیر خانه به پلیس آگاهی بود که یکی از همکارانش با او تماس گرفت. «تلفن همراهت در دسترس نبوده از کلانتری 22 تهران تماس گرفتند. پسر جوانی در رستوران...، در منطقه دربند به قتل رسیده. بازپرس دستور داده برای تحقیقات در محل حادثه حاضر شوی.»

کارآگاه میسرش را تغییر داد و به سمت شمال تهران حرکت کرد. ترافیک صبح تهران کلافه‌کننده بود. عقربه‌های ساعت 8 صبح را نشان می‌داد که به محل جنایت رسید. قتل در رستورانی کوچک رخ داده بود. تعدادی از اهالی و عابران کنجکاو ، در محل ایستاده بودند.

کارآگاه با نشان دادن کارت خود به سرباز کلانتری وارد محوطه صحنه جرم شد. برای فرار از سرمای اول زمستان در رستوران را محکم فشار داد تا وارد شود که محکم با در برخورد کرد. وقتی به خودش آمد، در به سمت بیرون باز می‌شد و او به جمله «بکشید» روی در توجه‌ای نکرده بود. وارد رستوران شد که ماموران تشخیص هویت در حال اثربرداری از صحنه بودند. پزشک جنایی هم معاینات خود را آغاز کرده بود. کارآگاه در ابتدا سعی کرد موقعیت صحنه قتل را در گزارش خود ترسیم کند. سالن رستوران حدود 50 متر مساحت داشت و جسد مقتول در نزدیکی راه‌پله‌ها قرار داشت. مقتول پسر جوانی حدود بیست و پنج ساله بود که با صورت به سمت در خروجی روی زمین افتاده بود. آثاری از درگیری در محل دیده نمی‌شد، فقط در گاو صندوق باز بود و مقداری پول روی زمین ریخته شده بود.

معاون تجسس کلانتری که متوجه حضور سروان در صحنه جرم شده بود، خود را به او رساند و درباره روند تحقیقات گفت: امروز ساعت 6 و 30 دقیقه صبح از طریق مرکز پیام، وقوع قتل در این رستوران به ما اعلام شد. دیشب بعد از تعطیلی رستوران دو کارگر که شب‌ها اینجا می‌خوابیدند برای قدم زدن از رستوران خارج شده و یک ساعت بعد پس از ورود با سارق در مغازه روبه‌رو می‌شوند. دزدان یکی از کارگران را به آشپزخانه در طبقه پایین برده و دست و پای او را می‌بندند. مقتول هم در طبقه بالا با سارق درگیر شده و از سوی آنها به قتل می‌رسد.

دوربین‌های مدار بسته چهره سارقان را ثبت کرده است؟

نه. آنها قبل از سرقت برق رستوران را قطع کرده بودند و متاسفانه دستگاه ذخیره فیلم را همراه خود برده‌اند.

میزان سرقت چقدر بود؟

به گفته صاحب رستوران، دیشب حدود یک میلیون تومان پول در صندوق بوده که سارقان 350 هزار تومان آن را سرقت کرده‌اند و به خاطر ترس از دستگیری، سریع محل را ترک کرده‌اند.

موضوع از طرف سروان مشکوک به نظر می‌رسید، به همین خاطر سراغ دکتر رفت تا شاید گزارش او گره‌گشای ماجرا باشد. مقتول با چهار ضربه چاقو به قتل رسیده و همه ضربات از پشت سر وارد شده است.

با توجه به نحوه افتادن جسد احتمال می‌دهم او در حال فرار از دست قاتل بوده و زمان قتل هم حدود ساعت یک تا دو بامداد بوده است. حالا آزمایش‌های تخصصی را انجام دادم، گزارش کامل را می‌فرستم اداره آگاهی. کلید حل این معما در دستان حسین بود. به همین خاطر از مامور کلانتری خواست او را برای تحقیق به آشپزخانه بیاورد. خودش هم زودتر به زیرزمین رفت تا وضع آنجا را بررسی کند. چند تکه طناب که بریده شده بود، روی زمین قرار داشت. در آشپزخانه هم آثار درگیری دیده نمی‌شد.

حسین پسر جوانی بود که نگاهش تمام وقت به زمین دوخته شده بود. سروان برگه بازجویی را از کیفش بیرون آورد و پرسش‌ها را از او آغاز کرد.

چند وقت است اینجا کار می‌کنی؟

هفت ماه.

با مقتول اختلافی نداشتی؟

نه. او دوستم بود.

از دیشب بگو.

بعد از تعطیلی رستوران تصمیم گرفتیم کمی قدم بزنیم. حدود نیم ساعتی را بیرون رستوران بودیم که به خاطر سرمای هوا تصمیم گرفتیم به رستوران برگردیم. وقتی به رستوران آمدیم، دو سارق که از داخل پشت در مخفی شده بودند، به طرفمان حمله کرده و با چاقو ما را تهدید کردند.

یکی از آنها مرا به زیرزمین برد و دست و پایم را بست. بعد هم صدای فریاد نادر را شنیدم. بسختی گره‌های طناب را باز کرده و خود را رها کردم. وقتی به طبقه بالا رفتم، با جسد نادر روبه رو شدم....

سروان حرف‌های او را قطع کرد و با لحنی جدی پرسید: خودت می‌دانی که موضوع سرقت و سارقان ساخته ذهنت است. پس واقعیت را تعریف کن چرا نادر را کشتی؟

حسین که از شنیدن این پرسش شوکه شده بود، مکثی کوتاه کرد و به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: «نادر به خواهرم علاقه‌مند شده بود و او را از من خواستگاری کرد. من هم عصبانی شده و باهم درگیر شدیم که نمی‌دانم چرا او را کشتم.»

وحید شکری

شما خواننده گرامی با اشاره به دو دلیل کارآگاه برای اثبات قتل پسر جوان می‌توانید در مسابقه معمای پلیسی شرکت کنید. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 ارسال کنید.

پاسخ معمای پلیسی

سروان میری با اشاره به دو دلیل زیر اعلام کرد، زن جوان خودکشی کرده است.

1 ـ رد طناب نشان می‌داد، ناهید حلق‌آویز شده است زیرا در صورتی که خفه می‌شد و حلق‌آویزی برای صحنه‌سازی بود رد کبودی به صورت کج نبود.

2 ـ صندلی واژگون زیر پای ناهید.

3 ـ آثار پارچه زیر ناخن نشان می‌دهد او قصد داشته پارچه را باز کند. در صورتی که به قتل می‌رسید به جای گرفتن پارچه سعی می‌کرد با قاتل درگیر شود.

در مسابقه این هفته 678 نفر از خوانندگان شرکت کردند که 189 نفر پاسخ صحیح داده‌اند. از میان خوانندگانی که پاسخ صحیح داده‌اند، آقای محمد شیری از تهران به قید قرعه برنده شده است.

از میان نظرات خوانندگان

لطفا داستان‌های تجاوز به عنف را بیشتر بنویسید، آرام علیپور از پارس‌آباد مغان.

تپش: به این موضوع چند بار پرداخته شده اما در صفحه گفت‌وگوی هفته، این جرم و تبعات آن مورد بررسی قرار می‌گیرد.

اگر امکان دارد برای پرسش و پاسخ قضایی تیتر بزنید تا من دانشجوی حقوق پاسخ پرسش‌های مربوط به حوزه خود را بخوانم. 7750...0938

تپش: از این هفته این کار را در صفحه 16 انجام می‌دهیم.

در رابطه با دادگاه خانواده و انواع رسیدگی‌ها و همچنین پرسش و پاسخ مخاطبان بیشتر بنویسید یعنی صفحات بیشتر باشد چون واقعا مسأله روز است. سیدمحمدحسین انصاری.

تپش: به دلیل محدودیت صفحات این امکان وجود ندارد، اما در ستون بیشتر بدانیم که از این هفته در صفحه 12 چاپ می‌شود به حقوق مدنی زن و مرد اشاره خواهد شد.

درباره زن‌هایی که شوهرانشان را کتک می‌زنند هم مطلب تهیه کنید، چون من در طول 9 سال زندگی مشترکم حداقل هفته‌ای یک کتک شدید از زنم خورده‌ام. شهرام از اصفهان.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
پژمان
Iran, Islamic Republic of
۰۶:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
۰
۰
خیلی داستان بیخودی بود!!!!
سید جمال قریشی
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
۰
۰
شخصی كه برای دزدی می رود كل پول صندوق را خالی می كند نه اینكه مقداری از آن را
وجود طناب بریده شده و گفته حسین باز كردن كرده طناب
ضربات چاقو . برای اینكه درگیری كسی كه در حال فرار باشد چهار ضربه آن هم از پشت بدون اینكه مقتول برگردد
آثار درگیری در محل وجود ندارد

نیازمندی ها