تا دربی بعد دیگر بی‌غیرت صدای مان نمی کنند

طارمی:برای بازیکن خوب بودن حتمانباید مثل پیام شیطونی کرد

جام جم ورزشی: طارمی می گوید:«می‌خواستم چهارمین شماره 17 باشم که به استقلال گل می‌زند.»
کد خبر: ۷۴۲۴۰۱
طارمی:برای بازیکن خوب بودن حتمانباید مثل پیام شیطونی کرد

مهدی طارمی‌‌؛ شاید تا قبل از دربی او یکی از خریدهای معمولی علی دایی و پرسپولیس این فصل بود اما حالا دیگر ستاره شده است. بازیکن 22 ساله پرسپولیس با پاس گل زیبایش زمینه‌ساز گل مساوی پرسپولیسی‌ها شد. قیچی برگردانی که به تیر دروازه کوبید تا سال‌ها در ذهن‌ها می‌ماند. او بعد از دربی به خبرورزشی آمد و از این تجربه مهم گفت. پسری که کم‌حرف است، حاشیه ندارد و کسی باورش نمی‌شود با این هیجان پایینی که دارد، بتواند ستاره باشد ولی خودش می‌گوید بدون حاشیه می‌خواهد به کارش ادامه بدهد. آیا می‌تواند؟ حالا دیگر او عکسش روی جلد نشریات می‌رود و شهرت را تجربه می‌کند. دیگر همه می‌دانند نامش را چطور می‌نویسند و دیگر کسی نمی‌گوید پرسپولیس با داشتن او دو گل عقب است. آیا با این شرایط می‌تواند خودش را در اوج نگه دارد؟ خودش که می‌گوید به کارش ایمان دارد: «به نوعی من ذخیره طلایی بودم چون بعد از آمدنم 2 تا گل زدیم و روند بازی عوض شد. خودم هم که پاس گل دادم. فکر کنم الان خیلی‌ها مرا برگ برنده تیم بدانند.»

* یعنی سولسکیایر درخشان بودی؟

همینی که اسمش را گفتی بودم! (برایش تلفظ اسم سخت است!) ولی فکر کنم همان طارمی بگویی راحت‌تر باشد!

* لحظه‌ای که به زمین آمدی، خیلی‌ها می‌گفتند طارمی قرار است برود جلوی آندو و ملی‌پوشان استقلال. کسی باورش نمی‌شد درخشان با تو، نوراللهی یا کفشگری بتواند بازی را برگرداند.

راستش در تمرینات حسم این بود که در ترکیب ثابت نیستم. چون جوان بودم، حس می‌کردم تو ترکیب ثابت نیستم ولی انگیزه بالایی داشتم. خودم خیلی انگیزه داشتم. از چند روز به بازی می‌دانستم که در ترکیب ثابت به زمین نمی‌روم ولی مدام با خودم می‌گفتم حتی اگر به اندازه یک توپ فرصت بازی پیدا کردم باید خودم را نشان بدهم چون همه می‌گفتند دربی با بقیه بازی‌ها فرق می‌کند. می‌گفتند حتی اگر یک توپ را خراب کنی تا عمری در یاد مردم می‌مانی و من هم سراپا انگیزه بودم. می‌خواستم خودی نشان دهم. صبح بازی حسین آقای عبدی گفت تو ترکیب ثابت نیستم. برایم توضیح داد که قرار شده نیمه اول تیم فیزیکی بازی کند تا استقلالی‌ها خسته شوند. تاکتیک تیم، بستن سمت راست استقلال بود و گفتند من در نیمه دوم اگر شرایط فراهم شود، فرصت بازی پیدا می‌کنم. نیمه دوم که آمدم، خیلی انگیزه داشتم.

* بین دو نیمه باورتان می‌شد بازی برگردد؟ روند بازی بزن زیرش نیمه اول پرسپولیس، باعث می‌شد کسی باور نداشته باشد بازی برگردد.

می‌گویم تیم در نیمه اول استرس داشت اما وقتی گل خوردیم دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتیم. من بین دو نیمه فکر کنم 2 دقیقه در رختکن بودم. وقتی رسیدم دیدم حمیدخان دارد به بازیکن‌ها می‌گوید نترسند و بازی را می‌بریم. می‌گفت دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم، پس باید برویم و حمله کنیم. او ایمان داشت که بازی را می‌بریم.

* این بار اگر دربی را می‌باختید، تماشاگران‌‌تان خیلی ناراحت می‌شدند و شاید...

ما این فصل فقط برای تماشاگران‌مان بازی کردیم. در نیم‌فصل اول خیلی هواداران‌مان را اذیت کردیم. این بار می‌خواستیم تلافی کنیم. این تماشاگر دیگر برایش بردن دربی خیلی مهم بود.

* اگر می‌باختین دیگر هواداران‌‌تان نمی‌توانستند خودشان را کنترل کنند و این بار با صدای بلندتری شعار بی‌غیرت‌ها می‌دادند.

راستش ما تلاش‌مان را کردیم. امسال آن طور که می‌خواستیم نشد اما خدا را شکر با این نتیجه دیگر هر نتیجه‌ای هم بگیریم، کسی صدای‌مان نمی‌کند بی‌غیرت چون تماشاگر دید برای به ‌دست آوردن دل‌شان به آب و آتش زدیم و خدا را شکر بازی را هم بردیم. همین که دل‌شان را شاد کردیم، برای‌مان بزرگ‌ترین پاداش است. امسال خیلی شرمنده هواداران شده بودیم ولی حالا شرایط عوض شده. راستش قبل از بازی همه تیم همدل شده بودند برای بردن دربی.

* خیلی‌ها می‌گویند پرسپولیس از نظر بازیکن یکدست نیست.

فوتبال ایران همه‌‌اش انگیزه است. انگیزه‌‌اش را داشته باشی، بازیکن‌هایمان خیلی با هم تفاوت فاحشی ندارند. ما اگر انگیزه‌‌اش را داشته باشیم، حتماً می‌بریم.

* پسر تو چطور با خودت فکر کردی که می‌شود در دربی برگردان زد. خیلی از بازیکن‌های بزرگ‌تر از تو هم جسارت نمی‌کنند که برگردان بزنند.

این قیچی زدن‌ها تو ذات فوتبالم است. من در ایرانجوان برگردان‌هایم را گل کردم. تو تمرینات همین هفته قبل از بازی هم در تمرینات توپ از بغل سانتر شد و با قیچی به گلرهای خودمان گل زدم. این در ذهنم بود که در بازی هم بزنم. چون چند بار در تمرین، این حرکت را زده بودم، فکر می‌کردم در بازی هم می‌توانم این کار را بکنم ولی در بازی، توپ که سمتم آمد خیلی پایین بود و سخت می‌شد قیچی زد. یعنی اگر 10 سانت پایین‌تر بود، دیگر امکان قیچی زدن نبود ولی دراز کشیدم و توپ را زدم. حیف شد که تو گل نرفت. درباره پاس گل هم معمولاً باید من از تیر یک توپ را می‌زدم اما روی تیر 2 ایستاده بودم و برای محمد که جلوتر از من بود، توپ را انداختم که خدا را شکر گل شد.

* راز 10 نفره بردن دربی‌ها هم جالب شده.

فکر کنم از این به بعد باید 10 نفره به دربی بیاییم. البته این بار 11 به 11 بودیم که 2 گل را زدیم ولی آن دفعه 10 نفره 3 تا گل زدند. فکر کنم آن برد چیز دیگری بود.

* ایمون زاید این تیم چه کسی بود؟

به نظرم کل تیم بودند. ما این بار تیم بودیم.

* ایمون زاید پرسپولیس نبودی، این بار مهدوی‌کیای تیم بودی!

نه بابا من کجا، آقا مهدی کجا؟! ولی خیلی دوست داشتم که در این بازی گل بزنم چون اگر گل می‌زدم، چهارمین بازیکنی بودم که با پیراهن شماره 17 گل زده است. فرشاد پیوس، مهدی مهدوی‌کیا و سهراب انتظاری قبلاً با این پیراهن گل زده بودند. من می‌خواستم نفر چهارم باشم. البته هادی نوروزی هم دنبال گل چهارمش به استقلال بود. تازه گفتیم همین فصل اگر در حذفی هم به آنها بخوریم، وقت داریم رکورد بردهای متوالی‌شان را هم بشکنیم. الان آنها استرس بیشتری برای بازی‌های بعدی جلوی ما دارند.

* خیلی‌ها می‌گفتند شما در حد نام پرسپولیس نیستید، اینکه این جوان‌ها نمی‌توانند در پرسپولیس بازی کنند. این برد اما به این تیم هویت می‌دهد...

تا همین دو روز قبل خیلی‌ها می‌گفتند با مهدی طارمی، نوراللهی و... نمی‌شود دربی را برد. دروغ نمی‌گویم، این باور کل مردم بود ولی حالا قضیه فرق کرده است. ما تیمی را بردیم که همه بازیکنانش اسمی بودند و بهترین‌های ایران. راستش نتایج این فصل تیم هم باعث شده بود بازی‌های بچه‌های ما خیلی به چشم نیاید ولی از این به بعد اعتمادها به ما بیشتر می‌شود.

* شاید الان سرمربی استقلال افسوس می‌خورد که چرا در ابتدای فصل تو را نگرفته است.

اول فصل داستانی داشتیم. هم استقلال مرا می‌خواست و هم علی آقای دایی به من زنگ زده بود که بیا پرسپولیس. او اول فصل وقتی مرا کسی نمی‌شناخت، فیلم بازی‌ام را دیده بود و زنگ زد که بیا به تیمم. وقتی او به من زنگ زد، واقعاً در پوستم نمی‌گنجیدم. آمدم تهران برای بستن قرارداد با پرسپولیس، خب از بچگی به پرسپولیس علاقه داشتم چون ایرانجوانی‌ها پرسپولیسی هستند و من در این تیم بازی کرده بودم. آمدم تهران. وقتی آمدم حتی خبرنگاران حاضر در باشگاه نمی‌دانستند اسمم را با کدام «ط» می‌نویسند. یادم هست در جلسه با آقای رحیمی که بودیم، ایشان شوخی می‌کردند و می‌گفتند پسر جان من خودم فوروارد بودم، علی دایی هم همین طور. تو واقعاً فورواردی و 12 تا گل زدی؟ چه کسی در دروازه بوده که تو با این خجالتی بودنت توانستی 12 گل بزنی؟ حتی قرارداد را 150 میلیون تومان نوشتند و برای هر بازی که در ترکیب باشم، 3 میلیون پاداش داشتم. راستش شاید باورشان نمی‌شد که بتوانم حتی به ترکیب اصلی برسم اما من به کارم ایمان داشتم و خدا لطف کرد از بازی سوم به ترکیب اصلی رسیدم، گل هم زدم. همان روزی که با پرسپولیس قرارداد بستم، یکی از افراد سرشناس بوشهر با پدرم تماس گرفته بود و گفت قراردادت با پرسپولیس را کنسل کن، سرمربی استقلال تو را می‌خواهد ولی من با پرسپولیس قرارداد داشتم و قبول نکردم.

مکث

دیشب با پدرم صحبت می‌کردم. او فوتبالیستی قدیمی در بوشهر بوده. پاسی بوده و خیلی از فوتبالی‌های قدیمی بوشهر بازی‌هایش را یادشان هست. آن وقت‌ها پاس او را می‌خواسته اما هیچ وقت از ایرانجوان نرفت چون آن وقت‌ها تعصب به پیراهن تیم شهر خیلی موج می‌زد. البته او هنوز هم طرفدار پاس است و دیشب بعد از بازی که با پدرم حرف می‌زدم، می‌گفت بعد از بازی در خانه‌مان را می‌کوبند. می‌گفت رفته دم در دیده یکی از هواداران پرسپولیس پشت در است و تا در را باز کرده، بغلش کرده و صورتش را بوسیده. پدرم می‌گفت آن بنده خدا بوسش کرده و گفته از طرف من مهدی را ببوس که دل‌مان را شاد کرد.

مکث

راستش من خیلی آدم شیطونی نیستم. بیشتر وقتم در خانه صرف فوتبال دیدن می‌شود. البته خیلی حافظه قوی‌ای ندارم و همه چیز یادم می‌رود. در تهران هیچ جا نمی‌روم. اهل شیطنت نیستم و در تمرینات هم خیلی هیاهو ندارم. بچه آرامی هستم و سرم توی لاک خودم است. در دربی هم دیدم آقا محسن بنگر آمد و گفت بچه چرا به سمت تماشاگران نمی‌روی. اصلاً این قدر توی خودم بودم که متوجه نشدم دارند تشویقم می‌کنند. خیلی‌ها می‌گویند تو با این اخلاقی که داری نمی‌توانی حقت را بگیری اما من این طوری هستم. راستش برای خوب بازی کردن و به چشم آمدن حتماً نباید خیلی اهل شوخی و شیطونی باشی. حتماً نباید مثل آقا مجتبی محرمی باشی یا علی آقای کریمی و اصلاً مثل همین پیام خودمان باشی که خوب بازی می‌کند. من دوست دارم همین طوری باشم و بتوانم خوب بازی کنم و به چشم بیایم. امیدوارم روزی مثل آنها بازیکن بزرگی هم باشم. البته باید از بزرگ‌ترهای تیم مثل محمد نوری، بنگر و... هم تشکر کنم که خیلی در این مدت کمکم کردند.

(روزنامه خبرورزشی)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها