روزنامه خندان

گزارش زنده آمبولانس‌چی از آمریکا

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۲۱۶۰۲
گزارش زنده آمبولانس‌چی از آمریکا

سیاست روز : یه پسر دارم شاه نداره

استاد بهرام شفیع: چه ایرادی دارد پسرم بعد از من مجری برنامه "ورزش و مردم" باشد؟ ماشاالله خوش تیپ و قد بلند است، کامپیوتر هم که بلد است. روزی کلی از وقتش را در اینترنت می‌گذراند و همه چیز را می‌خواند.

با توجه به اظهارنظر فوق کدام یک از گزینه‌های زیر را برای مجری‌گری فرزند بهرام‌خان، قابل قبول‌تر می‌دانید؟

الف) خوش تیپ و قد بلند است و از دیوار بالا می‌رود و مادرش می‌گوید قربان دست و پای بلورینت بروم.

ب) کامپیوتر بلد است و روزی هفت هشت ساعت "انگری بردز" بازی می‌کند.

ج) همه چیز!!!! را می‌خواند.

د) تلویزیون ارث پدر ایشان است و ارث معمولا به فرزندان منتقل می‌شود.

محمد‌رضا باهنر: ما آمادگی داریم نگرانی‌ها را برطرف کنیم و بارها اعلام کرده‌ایم می‌توانید راستی‌آزمایی کنید.

به نظر شما کدام یک از گزینه‌های زیر در راستای رفع نگرانی و راستی‌آزمایی، مفیدتر است؟

الف) برگزاری همایش "ما دلواپسان سابق دیگر دلواپس نیستیم"

ب) برپایی سمپوزیوم "راستی‌آزمایی و مرگ بر چپ‌های برانداز"

ج) تشکیل کارگروه "هنر نزد محمد‌رضا باهنر است و بس"

د) تاسیس وزارتخانه "رفع نگرانی و تقویت راستی‌آزمایی و فشار از بالا و چانه‌زنی از پایین و تفاوت فرهنگی از وسط"

شرق : گزارش زنده آمبولانس‌چی از آمریکا

یکی از مباحث مهم ایرانی‌جماعت خاله‌زنکی و دایی‌مردکی است. حالا جونم برایتان بگوید این حسام‌الدین آشنا، مشاور رییس‌جمهور هست، خب؟ دیدی توی فیس‌بوکش چی نوشته؟ ندیدی؟ 30 تا لایک خورده بابا. خلاصه نوشته: «روحانی و اوباما لازم نیست یکدیگر را ملاقات کنند، کافی است یکدیگر را درک کنند.» من هم گاز آمبولانس را گرفتم مرگ بر آمریکاگویان رفتم آمریکا و پشت در فالگوش ایستادم ببینم این دوتا هم را درک می‌کنند یا نه.

اوباما: بیا همدیگر را ملاقات کنیم.

روحانی: نه‌نه... کافی است یکدیگر را درک کنیم.

اوباما: ئه‌وا. به ما که رسید فقط درک کنیم؟ مگر خودتان نمی‌گویید...

روحانی: نه‌نه... کافی است یکدیگر را درک کنیم.

اوباما: که بعدش هم یکدیگر را ترک کنیم؟ هان؟

روحانی: ببین ‌داری درکم نمی‌کنی‌ها.

اوباما: به‌قول حسام‌الدین آشناتون که آشناتون هم هست، «ما باید شجاعت برای عبور از گذشته‌های دورونزدیک را داشته باشیم.» ندیدی؟ توی فیس‌بوکش نوشته.

روحانی: چرا لایکش هم کردم.

اوباما: چرا شماها حرف‌مهم‌هاتان را توی فیس‌بوک می‌نویسید؟ مگر رسانه ندارید؟

روحانی: ‌داری درکم نمی‌کنی‌ها.

در همین لحظه خبرنگارهای بین‌المللی که من را در آمبولانس دیده بودند، نگو من را شناختند، هجوم آوردند ازم فیلم و عکس بردارند و هی می‌گفتند: مستر آمبولانس‌چی؟ مستر؟ دو یو لاو می؟

که من هم امتناع کردم و برایشان توضیح دادم که من هرکجای دنیا که باشم، متعلق به مردمم هستم و آخر ستون باید بروم در افق گم بشوم که خارجی‌ها خیلی متاثر شدند و بغض کردند.

کیهان : عیب(گفت و شنود)

گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای بدجوری از ملاقات رئیس‌جمهور با نخست‌وزیر انگلیس ذوق‌زده شده بودند و آب از لب و لوچه‌شان سرازیر شده بود!

گفتم: روزنامه دولت تیتر زده بود «پایان 35 سال رابطه سرد»! روزنامه اعتماد تمام صفحه اول خود را به عکس این ملاقات اختصاص داده و نوشته بود «روحانی و کامرون دست یکدیگر را فشردند»! و شرق نوشته بود «پاره‌ای از تاریخ ساخته شد»! «طلسم دیدار مقامات تهران و لندن شکست»! و مردم‌سالاری نوشته بود «بهار روابط تهران و لندن»! و...

گفت: ولی چند ساعت بعد نخست‌وزیر انگلیس، در نطق خود در سازمان ملل، ایران را به حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر و... متهم کرد!

گفتم: این جماعت مدعی اصلاحات مثل این که حرف حساب سرشان نمی‌شود! تا حالا صدبار در حمایت از انگلیس سرشان به سنگ خورده ولی باز هم قربون صدقه انگلیس‌ می‌روند!

گفت: هر دفعه هم که به جدول می‌زنند، یک جوری تقصیر را به گردن مردم انقلابی می‌اندازند و اصلا به روی خودشان نمی‌آورند که عیب از خودشان است.

گفتم: چه عرض کنم؟! یارو ماشینش رو برد مکانیکی و به مکانیک گفت؛ داداش! یه نیگاه به این ماشین بنداز! نمی‌دونم چه عیبی داره که مدام به این طرف و اون طرف می‌خوره و تصادف می‌کنه!؟

من چند وقت پیش در حال صحبت با تلفن بودم که خبر بدی را به من منتقل کردند، از عصبانیت دستم را پرت کردم که متاسفانه بدون اینکه متوجه اطرافم بشوم دستم به شیشه خورد و تاندون دستم پاره شد. در این مدت انواع حاشیه‌ها را برایم درست کردند و گفتند فلانی خودکشی کرده است.

عبارت فوق از کیست؟

الف) ایزآک آسیموف - فیزیکدان تخیل گرا -

ب) ژول ورن - نویسنده فرانسوی رمان‌های تخیلی -

ج) داستایوفسکی - نویسنده روسی و خالق اثر جنایات و مکافات -

د) مهرداد اولادی - بازیکن تیم ملوان بندرانزلی -

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها