دوستی در فضای مجازی فاقد عناصر دوستی حقیقی همچون محبت و تعهد است

دوست دارم، دوستش ندارم

کدام بهتر است؟ دوستی مسبوق به آشنایی، آنچنان که در دنیای واقعی مرسوم است یا آشنایی مسبوق به دوستی، آنچنان که در دنیای مجازی شاهد آن هستیم؟
کد خبر: ۷۰۲۰۳۹

ما در فضای واقعی ابتدا با یکدیگر آشنا می‌شویم و این آشنایی زمینه دوستی است، ولی در فضای مجازی ابتدا دوست می‌شویم و به حریم یکدیگر راه می‌یابیم و سپس در نتیجه این دوستی، شاید آشنایی نیز حاصل شود. پس با دو نوع متفاوت از رابطه مواجهیم، یکی دوستی مسبوق به آشنایی و دیگری آشنایی مسبوق به دوستی. بسته به این که مراد از دوستی و آشنایی چه باشد، کارکرد این دو نوع مختلف از مراودات اجتماعی نیز متفاوت خواهد بود.

اگر مقصود، ایجاد پیوندهای دوستانه نزدیک و تنگاتنگ باشد طبعا به شناختی درخور نیاز است. شناختی که تنها با دقت در جزئیات رفتاری مشهود حاصل می‌شود نه با تصویری که هر کس به صورت مکتوب و گزینش شده از خود ارائه می‌دهد، اما اگر مراد از دوستی، تشکیل یک اجتماع متکثر از افراد با اشتراکات حداقلی باشد که بناست نیاز ما را به حضور در جمع برطرف نماید و از این بیشتر نباشد و نشود، طبعا داشتن حد و مرز میان خود و دیگران و ناشناس بودن و خود واقعی خویش را پنهان نمودن می‌تواند انتخاب بهتری برای پیشگیری از آسیب‌های حاصل از روابط اجتماعی اینچنینی باشد. پس در پاسخ به پرسش نخست که «کدام بهتر است»، پرسش‌هایی دیگر مطرح می‌شود همچون از چه نظر؟ در چه موقعیتی؟ و با چه مقصود و غایتی؟ که باید ابتدا به آنها پاسخ گفت.وقتی مراد از برقراری رابطه، داشتن ارتباطی منسجم با حداکثر فایده و حد بالایی از دوام و مسئولیت است، اکتفا به اتصال صرف آن هم از نوع اینترنتی‌اش بدون هر گونه آشنایی قبلی، خطایی آشکار خواهد بود؛ بخصوص وقتی مترصد شناخت واقعی انسان‌ها باشیم یا قصد برقراری پیوندهای مهمی همچون ازدواج را داشته باشیم. اما از طرف دیگر، اگر از تعهد و مسئولیت گریزان باشیم و بخواهیم دیگران را فقط به مثابه مخاطبانی دورادور برای نوشته‌های خود یا همراهانی ناشناخته برای لحظات گریز از روابط نزدیک و درگیرانه بنگریم آن وقت دنیای مجازی به مراتب مفیدتر و کاراتر خواهد بود و ترجیح دوستی بی‌شناخت و هر آن قابل فسخ، به دوستی نزدیک و مبتنی بر آشنایی قبلی، ترجیح معقولی محسوب خواهد شد. نیز وقتی به دنبال داشتن روابط عمومی بالا باشیم و گستردگی مخاطب برایمان مهم‌تر از داشتن پیوندهای واقعی و مستحکم باشد، اما آیا میان همین مقاصد و اهداف هم نمی‌توان دست به ارزشگذاری زد و یکی را بر دیگری رجحان داد؟

دنیای امروز، دنیای پیچیده‌ای است. نه می‌شود با اتخاذ موضعی مومنانه نسبت به فناوری، چشم را بر آسیب‌های روشن و شکاف‌های آشکاری که بخصوص در روابط اجتماعی ایجاد شده بست و نه می‌توان سودای بازگشت به پیشامدرنیته داشت و به اقتضائات ناگزیر این عصر بی‌اعتنا بود. نه می‌توان تقصیر را به طور کامل بر گردن رسانه‌های مجازی انداخت و نه می‌توان منکر تأثیر مشهود این جایگزین‌های امروزی ارتباط، بر سستی پیوندهای اجتماعی این زمانه شد، اما چنان نیست که فضاهای مجازی، علت تامه فاصله‌ گرفتن ما از واقعیت باشند و همه آتش‌ها از گور رسانه و به طور خاص اینترنت بلند شود. این فضاها ممکن است نه علت که معلول واقعه‌ای باشند که در حیات اجتماعی ما رخ داده است. حتی می‌توانند تنها دستاویز ما برای بقا در زمانه‌ای باشند که همه چیز در آن به قدری سرعت گرفته که کوچک‌ترین تأملی را هم نمی‌توان برتافت. عصری که در آن دیگر نه می‌شود لذت انتظار نامه دوست را چشید و نه می‌شود سفر را به معنای واقعی کلمه تجربه کرد و در راه رسیدن به مقصد، رنج و محنت کشید.

دوستی‌های امروز، حتی از نوع غیرمجازی‌اش، سفر با هواپیماست نه طی طریق با کاروان. گفته‌اند آدم‌ها را در سفر بشناسید ولی دوستی‌های امروز دیگر سفری نیست که بتوان از دل آن دیگران را شناخت. دیگر این راه نیست که موضوعیت دارد، همه چیز معطوف به مقصد است و تعجبی ندارد اگر همه خود را بازیچه مقاصد و اهداف دیگران می‌بینند. آبشخور آفات ناگزیری که در روابط اجتماعی امروز حاصل شده، نه لزوما مجاز و تکنولوژی که حرکت پرشتاب ما از زندگی اجتماعی به سوی حیات فردی است و شگفت آن که در این میان بیش از همه، فردیت و خلوت ماست که از دست می‌رود. دوستی‌های این عصر گاهی مجازی‌هایش از حقیقی‌ها پایدارتر که نه، مدت‌دارتر می‌شوند و گاهی حقیقی‌هایش از مجازی‌ها گذراتر و این خود گواه روشنی بر معلول بودن مورد اشاره است.

همه می‌دانیم که دوستی‌ها اگر عمیق‌تر باشند مفیدترند و زندگی در میان سیاهی‌لشکر دوستان دورادور هرگز نمی‌تواند ما را از کابوس‌‌ تنهایی برهاند، اما دوستی از جنس محبت است و مثل عشق، جوششی است نه کوششی. شاید فقط بشود زمینه را برایش فراهم کرد، ولی نمی‌شود آن را به صورت برنامه‌ریزی‌شده و هدفمند با طرح و نقشه قبلی ساخت و پرداخت. با ترک اعتیاد به فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام، وایبر و واتس آپ ما مهربان‌تر نمی‌شویم و آن انقلابی که باید در ما به‌وجود بیاید به یکباره رخ نخواهد داد. کوبیدن مدام بر طبل دشمنی با تکنولوژی همانند اصرار مکرر ناظمی سختگیر بر اهمیت درس و مدرسه در مقابل بازی و تفریح یا همچون اصرار مدام والدینی ناآگاه بر اهمیت مسئولیت خانوادگی در مقابل روابط دوستانه و فرحبخش است که نتیجه‌ای جز اصالت یافتن بازی و خوشگذرانی در ذهن کودک و گریزانی او از مدرسه و خانواده ندارد. مگر نه این که غایت تکنولوژی، آسان‌تر کردن زندگی و فراهم نمودن رفاه بیشتر و گزینه‌هایی افزون‌تر برای انتخاب است؟ تکنولوژی درواقع فقط یک ابزار است ولی حالا دیگر وسیله‌ای است که به هدف بدل شده و مقصود اصلی یعنی خود زندگی را از یاد برده است. بازی جهانشمولی که دیگر اصالت یافته و گریزی از آن نیست بلکه همه چیز حول محور آن می‌چرخد.

دوستی واژه مقدسی است؛ چراکه نه فقط بر تعهد و مسئولیت که از آن مهم‌تر بر عشق و محبت ابتنا دارد. ما در زبان فارسی برای ابراز محبت از فعل «دوست داشتن» استفاده می‌کنیم و از همین مصدر نیز «دوستی» را مشتق کرده‌ایم. ما ایرانی هستیم و حتی در کاربرد واژه نیز که خاستگاه اصلی تفکر است، متفاوت از دیگران عمل می‌کنیم. پس چرا باید مقهور زبان، فرهنگ و شیوه زندگی دیگری باشیم که از ما نیست و بلکه در مراتبی کاملا بر ماست. مقهور بودن یعنی خودباختگی، احساس ضعف و دنباله‌روی بی‌چون و چرا. حتی انکار دیگران برای اثبات خویشتن نیز ریشه در مقهوریت دارد. ما نه نیازی به حیات تکنولوژیک داریم، نه نیازی به رد یا طرد منفعلانه آن. فقط کافی است نیم‌نگاهی هم به خودمان داشته باشیم. به خودمان و داشته‌های فراوانی که بی‌صبرانه انتظار دیده شدن دارند و می‌توانند پاسخی دیگرگونه برای چراهای امروزمان داشته باشند. پاسخ‌هایی نه از جنس مسئولیت، تکلیف، مقابله و محاکمه که از جنس محبت، شناخت، خلوت و وصل و این وصال، دیگر همان اتصال و کانکت آزادانه یا حتی پیوند و ارتباط مسئولانه نیست. نوعی بستگی روحی و عاطفی است که خاستگاهش عمیق‌ترین لایه‌های وجودی انسان است نه چارچوب‌های قراردادی مرسومی که ما را به گریز ترغیب می‌کنند و کثرت دوستان ناشناخته یا حتی شناخت دوستان معدود را در نظرمان اصل جلوه می‌دهند.

آزاد جعفری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها