«گری جانسون»، سیاستمدار و تاجر آمریکایی در تاریخ 1 ژوئن 1953 متولد شد. جانسون از 1995 تا 2003، بیست و نهمین فرماندار ایالت نیومکزیکو بوده و همچنین به اقتصاد لیبرال معتقد است. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012، حزب آزادیخواه وی را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرده بود.
وی چند ماه پیش در انتخابات داخلی حزب جمهوریخواه شرکت کرد، ولی بلافاصله به نفع «دکتر ران پل» انصراف داد و اعلام کرد از ماه دسامبر، کاندیدای حزب آزادیخواه خواهد بود. در ماه می کنوانسیون حزب آزادیخواه با 419 رأی مثبت و 152 رأی منفی، از وی حمایت کرد.
وی در رشته علوم سیاسی دانشگاه نیومکزیکو در البوکرکسی تحصیل کرده و در همین دانشگاه با همسر آیندهاش آشنا شد.
جانسون نسبت به 49 فرماندار دیگر ایالات متحده، بیشتر از حق وتوی خود برای قوانین متعدد استفاده کرده است. وی بر این باور است، باید تا جائیکه امکان دارد قوانین را کاهش داد و در 14 مورد مالیات را کاهش داده و هرگز به افزایش آن اقدام نکرده است. علاوه بر این جانسون به توازن بودجه فدرالی و کاهش اختیارات دولت (در خصوص امنیت اجتماعی و مسائل آموزش و پرورش) معتقد است و در همین راستا خواستار حذف وزارت آموزش و پرورش شده است.
وی به سیاست ایالات متحده امریکا در خاورمیانه، بهخصوص جنگ افغانستان ، عراق و لیبی، نقد شدیدی دارد. همچنین در زمان فعالیت ستاد انتخاباتی خود برای کاندیداتوری حزب آزادیخواه اعلام کرد اگر رئیس جمهور شود، در دوره اول ریاست جمهوری خود بودجه نظامی را 43 درصد کاهش داده و پایگاههای نظامی در خارج و سیستمهای امنیتی و برنامه سلاحهای هستهای را متوقف میکند.
جانسون همچنین بیان کرده است ایران، تهدیدی نظامی به شمار نمیآید و متذکر شده است، در صورت موفقیتش در انتخابات ریاست جمهوری، از قدرت سیاسی خود برای منع اسرائیل از حمله به ایران استفاده خواهد کرد.
در کلیپ تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 خود درباره ایران صحبت کرده و میگوید: « آیا ایران یک تهدید نظامی برای جهان است؟ تا آنجا که من آگاهی دارم تهدید نظامی برای جهان نیست... چه اتفاقی خواهد افتاد زمانیکه به ایران حمله کنیم؟ یک صد میلیون دشمن (برای خودمان) درست میکنیم که به عبارت دیگر نباید درست کنیم... به عنوان ریاست ایالات متحده من اسرائیل را از حمله به ایران منع میکنم.»
در سخنرانی انتخاباتی وی که به طور مستقیم از شبکه راشاتودی پخش میشد، میگوید: «کشور مشکلات عمیقی دارد. ما نباید به ایران حمله کنیم (صدای تشویق جمعیت) ما باید همین فردا جنگ را در افغانستان تمام کنیم. نیروهایمان را به خانه برگردانیم (صدای تشویق جمعیت)... من قول میدهم در سال 2013 یک بودجه متوازن به کنگره ارائه دهم که در آن 1.4 تریلیون دلار کاهش هزینههای فدرالی وجود داشته باشد.»
وی به دلیل فعالیتهای ورزشی خود، مانند دوچرخهسواری و کوهنوردی به عنوان یک سیاستمدار طرفداران زیادی در قشر جوان دارد. وی در مسابقات متعدد مردان آهنین شرکت کرده و در سال 2003 به قله اورست صعود کرده است. همچنین به 4 قله از 7 قله معروف جهان صعود کرده و به قللی در کلیمانجارو (آفریقا)، آکونکاگوا (آمریکای جنوبی)، البروس (مرتفع ترین قله اروپا)، مک کینلی (امریکای شمالی) نیز صعود کرده است.
جانسون اخیرا یادداشتی را بهطور اختصاصی در اختیار فارس قرار داده که توجه مخاطبان گرامی را به این یادداشت جلب میکنیم؛ با این توضیح که انتشار این مقاله با هدف نشان دادن دیدگاههای مختلف در جامعه آمریکایی است و الزاما همه محتوای آن به منزله تایید «فارس» نیست.
متأسفانه این روزها تقبیح ایران به عنوان یک تهدید نه تنها برای همسایگانش بلکه برای همه کشورهای جهان در محافل سیاسی ایالات متحده و دیگر نقاط جهان به یک مد سیاسی تبدیل شده است. برای گسترش این هجمه سیاسی ضد ایران، سیاستمداران روی هراسی از ایران تأکید میکنند که اصلا توجیه پذیر نیست.
البته مرحله اجتناب ناپذیر بعدی در تبدیل ایران به یک غول ترسناک در جوامع نمایش قدرت نظامی است. مقوله استفاده از زور برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای در میان آمریکاییهای به اصطلاح تندرو بسیار عادی شده و همه چیز را طوری نشان میدهند که گویا اگر و فقط اگر یک کشور دیگر به جمع دارندگان سلاحهای هستهای بپیوندد کل جهان هستی نابود خواهد شد. اشتباه نکنید من اصلا نمیگویم که حتما باید کشورهای دیگر به سلاحهای هستهای دسترسی پیدا کنند. من هم مانند بسیاری دیگر ترجیح میدهم که تعداد این سلاحها تا آنجا که امکان دارد کم شود، حال دارندگان این سلاحهای کشنده هرکه میخواهند باشند.
با این حال، بیایید در برخورد با ایران منطقی باشیم. ملل مختلف مانند پاکستان و روسیه سالهاست که به سلاحهای هستهای دسترسی دارند ولی هیچکس در آمریکا صحبتی از اعمال زور به این کشورها نمیکند تنها به این خاطر که آنها روابط خوبی با ما دارند. حتی در مورد کره شمالی، اصلا وحشتی که از ایران هستهای وجود دارد حتی در مورد پیونگ یانگ وجود ندارد. به طور کلی، ما هم مانند بقیه جهان، واقعیت سلاحهای هستهای را پذیرفتهایم و به شکل معقول و محدودی با آن برخورد میکنیم. و البته، ما این را هم میدانیم که آمریکا زرادخانههای هستهای خود را دارد و به راحتی میتواند هرآنچه که ایران در طول نسلهای متمادی به دست آورده است،نابود کند.
همچنین، همانطور که در بسیاری موارد دیدهایم، ملتهای مختلف برای اعمال نفوذ و قدرت به دیگر کشورها و دولتها تحریمهای اقتصادی مختلف را بر آنها تحمیل میکنند. این دیدگاه به طور کلی اشتباه است، هم از نظر راهبردی و هم از نظر انسانی. اولا، قربانیان این تحریمها خود رهبرانی که آنها را وضع میکنند نیستند بلکه مردم کشورهای هدف هستند. تحت فشار قرار دادن مردم عادی به نفع چه کسی است؟ چطور ممکن است که آمریکا و متحدانش از کاشتن تخم نفرت در میان مردم ایران سود ببرند؟ آیا این نفرت ارزش آن را دارد در حالی که تنها ممکن است کمی و برای مدت کوتاهی فشاری به دولتهای هدف وارد آورد؟ من که اینطور فکر نمیکنم.
برعکس، من موافق با بازار کسب و کار هستم. بازار کالاها، خدمات، تجارت، فرصت و ایدههای مختلف. در واقع من معتقدم که بازارِ ایدههای خلاقانه وسیلهای قدرتمند مخصوصا در عصر فن آوری و ارتباطات، لحظهای است که نمیتواند برای همیشه از دسترس دولتها دور نگه داشته شود. بر اساس این اعتقاد است که به نظر من بهترین دیدگاه در دست گرفتن قدرت بازار و جایگزین کردن روشهای قدیمی مانند تحریمها با قدرت ایدهها و تجارت و تعامل است تا موانعی که از جانب سیاستمداران اعمال شده کنار گذاشته شود.
در بطن این ایده «انقلابی» یک اعتراف است که انگار اغلب ما از آن فرار میکنیم؛ باید قبول کنیم که ملتها از مردم تشکیل شدهاند. این مردم ممکن است دینهای مختلف داشته باشند، زیربناهای فرهنگی مختلف داشته باشند و در واقع از هم متفاوت به نظر برسند. ولی همه آنها مردم هستند و همانطور که تاریخ بارها نشان داده است، آشنایی و تعامل همیشه بر تعصب و ترسهای بیاساس چیره شده است.
به بیانی سادهتر، این کار برای سیاستمداران آمریکا و دیگر کشورها خیلی آسانتر است تا اینکه ایران و یا هر ملت دیگری را تبدیل به یک تهدید کنند و مردم آنها را ناشناخته باقی بگذارند. خیلی راحت است که یک ملت را تبدیل به یک غول خطرناک کنیم وقتی که مردم آن کشور با این دید بزرگ شدهاند که آمریکا دشمنی است که تنها ارزشهای خود را بر آنها تحمیل میکند. به عبارت دیگر، چرخه ایجاد تنفر و استفاده از آن تنفر به عنوان یک ابزار تهدید یک راهبرد احمقانه است که هیچ راهی جز شکست خوردن ندارد.
اشتباه نکنید. ملتهای مختلف مانند افراد مختلف، در نهایت به دنبال منافع خود هستند و اعتقاد آنها هم در جهت منافعشان است. غیر صادقانه خواهد بود اگر از واقعیت چشم پوشی کنیم که رهبران این ملتها همیشه برخلاف منافع ملتهای خود عمل می کنند. این موضوع همه جا صدق میکند و این است که نیاز به یک رویکرد همه جانبه جدید درباره روابط ملتهایی است که از ترس از یکدیگر عمل میکنند را ضروری میسازد.
درهای باز کمتر از درهای بسته ترسناک است. از کسی که میشناسیم کمتر میترسیم تا از کسی که نمیشناسیم و احترام از تمسخر ترسناکتر نیست. همه ترسها را کنار گذارید، ترسهای بیاساس را کنار گذارید، تعصب را کنار گذارید و ناگهان بازار ایدهها و فرصتها معجزه خواهد کرد. نتیجه حتما بهتر از روش قدرتنمایی و سیاستهای تنبیهی خواهد بود که امروز دیگر به جز برای سیاستمداران کارایی ندارند.
فیلمها، مقالات، محصولات روزمره، و یا نگاهی اجمالی به زندگیهای دیگران که اجازه دهند با دیگر ساکنان کره کوچکمان بیشتر آشنا شویم حتما موانع ساختگی ایجاد شده توسط سیاستمداران را از بین خواهد برد و حتما هم همین خواهد شد.
وقتی این اتفاق بیفتد، سلاحهای هستهای، تحریمهای اقتصادی و ممنوعیتها دیگر به آن اندازه تهدید کننده نخواهد بود و همگی پیروز خواهیم بود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد