«من زندهام»، مجموعه خاطرات معصومه آباد از روزهای کودکی تا زمان اسارتش در اردوگاههای رژیم بعث عراق است که سال گذشته برای اولینبار روانه بازار کتاب شد. 116 صفحه نخست این اثر به روایت روزهای کودکی، شرح خانواده و وقایع این دوران بر راوی میگذرد و پس از آن رخدادهای جنگ از نگاه آباد و سپس اسارتش در دست نیروهای بعثی روایت میشود.
این کتاب در 555 صفحه منتشر شده که طی یکسال به چاپ چهل و یکم رسیده است. از این نظر «من زندهام» یکی از آثار پرمخاطب و جذاب در حوزه دفاع مقدس در سال گذشته بوده است. این کتاب در هشت فصل با عناوین کودکی، نوجوانی، انقلاب، جنگ و اسارت، زندان الرشید بغداد ، انتظار، اردوگاه موصل و عنبر و عکس و اسناد به چاپ رسیده است. امام خامنه ای به تازگی تقریظی بر این اثر نوشتهاند که قرار است در هفته آینده رونمایی شود. انتشارات بروج که چاپ این اثر را برعهده دارد، در نظر دارد تا در چاپ جدید، کتاب را به همراه تقریظ امام خامنهای روانه بازار نشر کند.
حجت الاسلام سیدمحمدعلی شهیدیمحلاتی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، در اولین جشنواره اسوههای صبر و مقاومت درباره این کتاب گفته بود: یکی از برنامههای رهبر معظم انقلاب این است که ضمن دعوت از چند تن از خانوادههای شهدا پای صحبتها و روایتهای آنها مینشینند؛ در یکی از دیدارها که خانم معصومه آباد به همراه مادرشان حضور داشتند، بنده هم در این جمع بودم.
وی ادامه داده بود: در این دیدار مادر خانم آباد معامله خود با خداوند در جوار حرم حضرت معصومه (س) و آزادی خانم آباد از اسارت عراقیها را روایت کرد و رهبر معظم انقلاب نیز به کتاب «من زنده هستم» خاطرات خانم آباد اشاره کردند و فرمودند: «بنده این کتاب را در دو روز خواندهام» با این وصف حتما متوجه شدهاید که چرا در ابتدای این نوشته گفته شد که خواندن این کتاب 550 صفحهای خیلی هم سخت نیست.
در بخشهایی از این اثر میخوانیم: «وقتی ما را داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی که این صحنه را دیدند، به آنها تشر زدند که چرا جا باز میکنید و روی دست و پای هم نشستهاید و با اسلحههایشان برادرها را از هم دور میکردند. نگاههای چندش آور و کشدارشان از روی ما برداشته نمیشد. یکباره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر تراشیده و سبیلهای پرپشت، بلند شد و با لهجه غلیظ آبادانی جواد را صدا کرد و گفت: هرچی گفتم راست و حسینی براشون ترجمه کن تا شیرفهم بشن!
رو به سربازهای بعثی کرد و گفت: به من میگن اسمال یخی، بچه آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هر خطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم میخوریم، فهمیدی؟ جوانمرد مردن و باغیرت و شرف مردن برای ما افتخاره.
دست به سبیلش برد و یک نخ آن را کند و گفت: ما به سبیلمون قسم میخوریم. چشمی که ندونه به ناموس مردم چطور نگاه کنه مستحق کور شدنه.»
مراسم رونمایی از تقریظ امام خامنهای بر این اثر روز سهشنبه، 27 خرداد ماه، از ساعت 17 الی 19 در فرهنگسرای اندیشه برگزار خواهد شد.(تسنیم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد