هفت شهر عشق در دعای کمیل

علی(ع) را بیش از هر چیز به امامت و ولایت و زمام‌داریش می‌شناسیم که اینها در رابطه این ابرمرد تاریخ با خلق تعریف می‌شود. اما حقیقت آن است که علی پیش و بیش از هر عنوان دیگری شایسته آن است که عارف کامل و جامع دانسته شود، عنوانی که نسبت او را با خالق جهانیان تعریف می‌کند.
کد خبر: ۶۷۲۶۶۲
هفت شهر عشق در دعای کمیل

علی را به مثابه امام و والی از میانه خطبه‌های بی همتایش در نهج البلاغه می‌شناسیم. اما علی عارف و واصل را باید در جای دیگری جست. این بعد وجودی شخصیت او را باید در نیایش‌های شورمندانه‌اش یافت، و بیش از هر جای دیگری از لابلای واژگانش در دعای کمیل.

علی(ع) دعای کمیل را با خداشناسی و بیان صفات جمالی و جلالی خداوند آغاز می‌کند. از رحمت همه‌گیر خدا و در عین حال از قهر او می‌گوید و از جبروت خدا و سلطنت او که سالک را در نخستین مقام عرفان با ترس و لرز و هراس وجودی با مقوله توبه روبرو می‌سازد ( اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته)

پس از طی مرحله نخست عرفان و اعتراف به هیچ بودگی انسان در برابر عظمت خدا، سالک در بیان علی، پای در دیگر مقامات و احوالات عرفان می‌گذارد. علی(ع) پس از توبه شرط تقرب سالک به خدا را، ذکر که از مهم‌ترین بنیان‌های سلوک است، بیان می‌کند. (اللهم انی اتقرب الیک بذکرک) در جایی دیگر او از مقام فقر می‌گوید (یا خبیرا بفقری و فاقتی)، مقامی که در آن سالک هم از دنیا دل‌کنده است و هم از آخرت. در این حال او هیچ میل و رغبتی به هیچ مال و دارایی چه در این دنیا و چه در عالم دیگر نخواهد داشت.

دیگر مقامی که علی(ع) از آن سخن می‌گوید، مقام رضا است که نهایت مقامات عارفانه است. (و تجعلنی بقسمک راضیا قانعا) در مقام رضا قلب بنده در تحت حکم خداوند آرام است و به تقدیر اذعان می‌کند و بی‌هیچ اعتراضی هر چه واقع شود، خیر می‌بیند و به آن راضی می‌باشد.

در جایی دیگر علی(ع) احوالی را تشریح می‌نماید که بسان قبض و بسط عارفانه است. سالک در حال قبض، اندوهی بسیار ژرف از وضعش در این جهان که تبعیدگاه او و مایه دوری او از خداست، در خود احساس می‌کند. (اللهم اسئلک سوال من اشتدت فاقته و انزل بک عند الشداءد حاجته) اما درست بلافاصله پس از آن سالک بسط عارفانه را در می‌یابد. حالتی که در آن او با نظر به لطف بی پایان خداوند امیدش را به رهایی از این عذاب و این دوربودگی از معشوق باز می‌یابد. (و عظم فیما عندک رغبتها)

یکی از زیباترین و عارفانه‌ترین فرازهای دعای کمیل آن جاست که علی(ع) به توصیف خیالی صحنه‌ای از قیامت می‌پردازد که در آن سالک به دلیل گناهانش در آتش جهنم می‌سوزد و در این میانه رنج او از آن نیست که به همراه دشمنان خدا و فاسقان و کافران مورد عذاب الهی قرار گرفته است، بلکه همه فریاد او از فراق است و از این که پس از مرگ نیز به وصال خدایش نرسیده است. (فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک) و این نهایت وارستگی عرفانی است: خدا را نه به ترس از جهنم نماز گزاردن و نه به طمع بهشت عبادت کردن، بلکه خدا را تنها و تنها به خاطر خود او نیایش کردن.

جای جای دعای کمیل سرشار از بیان عواطف و احساساتی است که در قاموس عرفان به حال عرفانی تعبیر می‌شود. حال قرب و شوق (اشتاق الی قربک فی المشتاقین)، حال خوف و یقین (اخافک مخافه الموقنین)، حال رجا (ارحم من راس ماله الرجاء) حال محبت (و اعتقده ضمیری من حبک) و...

دعای کمیل حضرت علی(ع) نمایی کامل از سلوک عارفانه است. سلوکی که در آن عارف از توبه می‌آغازد و به بالاترین مقامات و احوال که یقین و رضاست، دست می‌یازد.

سمیه موسوی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها