داروگ
تا پیش از عرضه تصنیف-ترانه "داروگ" در سال های اولیه دهه پنجاه با تنظیم فرهاد فخرالدینی و صدای محمدرضا شجریان، کمتر موزیسینی به سراغ شعر نو رفته بود. محمدرضا لطفی از پیشگامان این عرصه بود که با انتخاب آواز
دشتی بر شعر معروف نیما یوشیج گامی مهم در این مسیر برداشت. فضای به کار برده در این اثر تلفیقی از دریافت های لطفی از فضاهای آوازی موسیقی سنتی است که به خوبی در چارچوب شعر نیما نشست و آن را به یکی از ماندگارترین آثار در زمینه تلفیق موسیقی سنتی با شعر نو تبدیل کرد. تنظیم زیبا و حسی فرهاد فخرالدینی از این اثر به همراه صدای آماده و پابه کار محمدرضا شجریان و البته ذهن جوان و بکر محمدرضا لطفی در انتخاب ملودی های دلنشین و متفاوت با جریان رسمی موسیقی گل ها، اثری آفرید که هنوز به عنوان یکی از موفق ترین تلفیق های موسیقی سنتی با شعر نو از آن یاد می شود.
شب نورد
روزهای توفانی قبل از انقلاب و اوایل انقلاب هر هنرمندی را به شور و تپش وامی داشت- به خصوص محمدرضا لطفی و جمع چاووش که بعد از حادثه ۱۷شهریور عملا به جمع مخالفان شاه پیوسته بودند.
در فضاهای آتش و خون سال های اول انقلاب لطفی زخمی و خون آلود ملودی تصنیف "شب نورد" را می سازد. اگر چه "شب نورد" در مایه دشتی ساخته شده است، اما همانند قطعه "ای ایران" خالقی روحی حماسی و رزمی در آن بروز و ظهور دارد.
ملودی روان و سادهٰ اما بکر و نوست و در کنار آن برخی ابتکارات در تلفیق شعر و موسیقی چفت و بست محکمی به کار داده است که از جمله آنها بخش آخر این قطعه است. آنجا که شجریان شعر "بزن شیپور صبح روشنایی" را می
خواند و لطفی با به کارگیری نی به جای شیپور همان فضا را برای شنونده تداعی کرده است.
سپیده
سرود- تصنیف "سپیده" را باید معروفترین اثر محمدرضا لطفی لقب داد- قطعه ای که با صدای محمدرضا شجریان و شعر هوشنگ ابتهاج (سایه) در همان روزهای نخست انقلاب ساخته و آنچنان که لطفی در یادداشتی خاطرنشان کرده است"خود آن را شب پیروزی انقلاب ایران به رادیو برد و آن را پخش کرد "این قطعه در دستگاه ماهور ساخته و ابتدا در آلبوم "چاووش ۶ " با صدای شجریان عرضه شد.
چه این تصنیف و چه پیش درآمد منحصر به فردی که لطفی در دستگاه ماهور ساخت و البته همنوازی تار او با آواز شجریان ترکیبی منسجم و ماندگار از اثری شور آفرین را در اذهان مخاطبان ایجاد کرد.
آواز ابوعطا در سفارت آلمان
سال ۱۳۵۹ محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی در سفارت آلمان به اجرایی در آواز ابوعطا پرداختند که از جمله کارهای مشترک درخشان این دو تن به شمار می رود. اجرایی که به اعتقاد پرویز مشکاتیان «بهترین کار لطفی است.»
اجرا روی شعری از حافظ با مطلع "در نظر بازی ما بی خبران حیرانند" انجام شد و در انتها تصنیف معروف "بهار دلکش" درویشخان با شعری از ملک الشعرای بهار اجرا شد تا یک بداهه نوازی و بداهه خانی ناب شکل بگیرد.
این اثر در همان یکی دو ماه بعد از اجرا به شکل خصوصی دست به دست شد و اهلش آن را گوش کردند تا اینکه اوایل دهه هفتاد با عنوان "عشق داند" به بازار موسیقی عرضه شد.
ز من نگارم
تا پیش از اجرا و انتشار آلبوم "به یاد درویشخان" کمتر کسی سه تار نوازی لطفی را شنیده بود. او همچنان که هوشنگ ابتهاج سایه در خاطراتش نقل کرد، همه گاه به دنبال این بود که تصویری تازه از این ساز ارائه دهد و این آلبوم چنین فرصتی را فراهم کرد تا لطفی سه تاری متفاوت بنوازد.
نوع نواخت این اثر و انتخاب اشعاری که تنهایی و درد و غربت سال های ابتدایی دهه شصت را به خوبی و با زبان بی زبانی در قالب سه تار و تنبک انعکاس می داد انعکاسی مطلوب به اثر در میان مخاطبان داد.
البته دو دانگ صدای محزون و غمزده لطفی که برای نخستین بار در منظری عمومی می خواند، اثری خلق کرد که هنوز که هنوز است شنیدنی و خاطره انگیز است.
تصنیف "ز من نگارم" این آلبوم را نصرلله ناصح پور خواند که آن سال ها دوستی و رفاقتی ویژه با لطفی داشت. صدایی آماده و هیبت شکن که بعدها و با سفر لطفی تنها به آموزش ردیف و آواز به شاگردان منحصر شد.
کاروان شهید
آغازین روزهای جنگ ایران و عراق مصادف می شود با کشته شدن یکی از نزدیکان و دوستان باوفای شهرام ناظری. او سر اسیمه از تهران به کرمانشاه می رود تا در تشییع جنازه دوست و فامیل نزدیکش شرکت جوید.
هنگام تشیع پیکر ملودی هایی بر ذهن ناظری جوان می نشیند که بعد از آمدن به تهران آن را در نشستی مشترک با لطفی و سایه طرح می کند. همان جا ایده ساخت تصنیف "کاروان شهید" جان می گیرد.
لطفی مقدمه ای زیبا و دلنشین در آواز شوشتری برای آن می نویسد و کار در فرصتی کوتاه تبدیل می شود به تصنیفی شنیدنی که بعدها به عنوان بهترین تصنیف جنگ از آن یاد می شود. این تصنیف به همراه قطعه ضربی که لطفی برای آواز کار می نویسد در آلبوم "هشت" منتشر می شود. اثری که هم غم را در آن می توان دید و هم بهجت و سروری درونی و پرتاثیر. لطفی در قطعه ضربی این اثر از ریتم هایی بهره برد که تا پیش از او در موسیقی سنتی معاصر کمتر مورد استفاده قرار گرفته بود.
یاد قمر و صدای اخوان
هنوز صدای بانوان ممنوع نشده بود که لطفی جوان با صدای بانویی مواجه می شود که به گفته خودش در صورت اولیه اش بکر و منحصر به فرد بود.
هنگامه اخوان که از شاگردان ادیب خوانساری بود، حنجره و صدایی داشت بسیار شبیه قمرالملوک وزیری و همین نکته لطفی را به این صرافت می اندازد تا با او اثری را به یاد قمر اجرا کند.
حاصل این همکاری که سهم لطفی در گرفتن آوازی شسته رفته و منطبق با متر و لحن صدای آواز قمر از اخوان بلاتردید است، اثری شد که در کارنامه کاری هنگامه اخوان در اوج قرار دارد. این اثر ابتدا در آلبوم "چاووش ۴" منتشر شد، اما ممنوعیت تک خوانی بانوان سبب شد تا این اثر را تنها در آرشیو های شخصی بتوان یافت. تکنوازی
لطفی در نواختن چهارمضراب ها و نیز جواب آواز از نوازنده ای شش دانگ و آماده خبر می دهد. مضراب ها شفاف و شمرده با ریزهای پر و چپ و راست های منظم با سرعتی کم نظیر که سخت تحت تاثیرنواختن استادش علی اکبر خان شهنازی است.
یاد طاهر زاده و صدای تعریف
بخشی از فعالیت های محمدرضا لطفی احیا و بازسازی آثار گذشتگان بود. او جوانان مستعد و جویای نام را انتخاب و بلکه شکار می کرد و با تمریناتی طاقت فرسا و سر و کله زدن های نفس گیر آثار آوازی و سازی گذشته را احیا و با کیفیتی بالا منتشر می کرد.
از جمله این افراد صدیق تعریف بود. لطفی با انتخاب آوازی دشوار و پرتحریر از سید حسین طاهرزاده در مایه سه گاه با مطلع شعر "غلام نرگس مست تو تاجدارانند" و البته همراهی تار خود با آواز تعریف جوان یکی از مدرسی ترین آلبوم های موسیقی آوازی را منتشر کرد. او بعدها و در دهه هشتاد که گروه بازسازی شیدا را شکل داد، همین تجربه را با آوازخوانان جوان دیگری هم شکل داد.
ای عاشقان
سفر و هجرت ناخواسته لطفی به دیار غرب او را در فضایی متفاوت قرار داد. دیگر از آن جمع همدل چاووش خبری نبود، اگرچه او آزادی و اختیار بیشتری داشت از جمله اینکه با تک خوانی زنان اثری را منتشر کند که از جمله این ها آلبومی در نغمه اصفهان بود.
تصنیف با ریتم لنگ "ای عاشقان، ای عاشقان " که شعر آن سروده ابتهاج (سایه) است از جمله این آثار بود که هم اسباب تقلید بسیاری شد و هم آنکه بعدها توسط لطفی و نیز محمد معتمدی بازخوانی شد. ملودی روان و شعر آشنای سایه به سرعت در ذهن و ضمیر علاقه مندان کارهای لطفی و موسیقی سنتی نشست و کاست آن به شکل خصوصی در ایران تکثیر شد. در این آلبوم ریتم و ملودی به همراه یکی از چهارمضراب های دلنشین به کار جلوه ای دیگر بخشید.
آخرین اجرای لطفی و شجریان
از سال ۵۴ که لطفی و شجریان در کنار تمبک ناصر فرهنگ فر به اجرایی خیره کننده از دستگاه راست پنجگاه پرداختند تا سال ۷۳ درپاریس سه دهه گذشته بود.
بسیاری را گمان بر این بود که لطفی و شجریان بعد از مشکلاتی که در جریان جدایی چاووش پیش آمد همکاری نخواهند کرد، اما دست تقدیر این دو را در اوایل دهه هفتاد کنار هم نشاند تا یکی از آخرین همکاری های این دوتن شکل بگیرد حاصل کار آلبومی شد با عنوان "چشمه نوش" که بداهه نوازی و بداهه خوانی درخشانی ثبت و ضبط شد.
این آلبوم را باید یکی از آوازی ترین آلبوم های شجریان نام نهاد که به گفته محمدرضا لطفی بعد از دو هفته تمرین فشرده اجرا شد. از عادات لطفی بود که هنگام اجرای آواز با یک خواننده حتما چند مدتی با او همنشینی داشته باشد و ساز و آواز همدیگر را مزه مزه کنند تا گیر و گرفت های کار آشکار و در نهایت به یک تالیف و تلائمی با یکدیگر برسند.
این اتفاق در این آلبوم رخ داد و حاصل اثری ماندگار شد که به گنجینه همکاری این دو بزرگ موسیقی اضافه شد.
(بی بی سی)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: