یادداشت پیرانه سری و سیاست ورزی

اگر نتیجه غیرقابل انتظار دوم خرداد 76، باعث شد به عنوان یک پدیده پیچیده در تاریخ تحولات سیاسی ایران شناخته شود، تحولات و اتفاقات انتخابات خرداد 84، شاید بمراتب پیچیده تر و قابل تامل تر باشد.
کد خبر: ۶۵۹۷۵

تعدد نامزدها، آرایش جدید نیروها و گروههای سیاسی و در عین حال تقابل و رقابت نسل اول و دوم مدیران نظام می تواند از جمله پدیده های قابل بحث انتخابات 84باشد. از جمله پدیده های قابل تامل در دوره حاضر نامزدی 2چهره سرشناس نظام ، یعنی هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی است.
نامزدی این دو نه از این باب که 2نسل اولی انقلاب به رقابت با یکدیگر می پردازند، قابل تامل باشد، بلکه دلایل آن دو برای ورود به کارزار انتخابات و رقابت با یکدیگر قابل مداقه و بررسی است.
صرف نظر از روند نامزدی هر یک از این دو، دلایل آنها بشدت به یکدیگر نزدیک است. دلایل هر دوی آنان بی واسطه و مستقیم حاصل عملکرد آنان و جریان های همفکر و همراه آنان است.
دلایل هاشمی رفسنجانی برای حضور دوباره در صحنه اجرایی ، چیزی نیست که احتیاج به کالبد شکافی و تحلیل داشته باشد، آنچه او بارها در فاصله تردیدها و تعللهای خود چه قبل از انتشار بیانیه اصلی اش و چه پس از آن بیان کرد، بر یک نکته پای می فشرد و آن نبود نیرویی توانمند و قابل اتکا در میان نامزدهای ریاست جمهوری بود.
مشابه چنین دلیلی را اما به شکلی خفیف تر و در عین حال درون جناحی تر مهدی کروبی برای نامزدی خود بیان می کند.
اما چه از ابتدای انقلاب تا ارتحال حضرت امام (ره) و چه در 16سال اخیر هر کدام آنها به نحوی امور اجرایی و سیاسی کشور را در دست داشته اند.
به گونه ای که به پشتیبانی آنها جریان های سیاسی گوناگون کشور یا تقویت شده اند یا از اساس بنیان خود را مدیون آنها هستند.
گرچه در این میان شاید نتوان میزان نفوذ و تاثیر هاشمی و کروبی را یکسان دانست. اگر امروز هاشمی رفسنجانی ، فردی لایق تر از خود را برای احراز چنین پستی نمی بیند و اگر کروبی ، جریان های همفکر خود را نمی تواند بر سر اجماع بر فرد دیگری متقاعد کند، گواهی روشن تر از ضعف عملکرد آنان در سالهای گذشته نیست.
کادرسازی و نیروپروری از اصول غیرقابل تخطی هر نظامی است. گذشت ربع قرن از تاریخ جمهوری اسلامی و رجعت به چهرهای مشخص و شناخته شده ، شاید چند تشکل و شخصیت سیاسی را که سمپاتی خاصی به یکی از این دو چهره داشته باشند، خوشحال و شاد کند، اما برای آنها که امروز را با نگاهی به آینده تحلیل می کنند، به شدت نگران کننده خواهد بود.
اگر به واقع هاشمی رفسنجانی و تشکل های همسو با او، فقدان نیرویی کارآمد و توانا و قابل اتکا را دلیل اصلی حضور مجدد در صحنه اجرایی کشور می دانند و اگر مهدی کروبی و حامیان سیاسی او نیز به دلیل عدم اجماع به کسی غیر از کروبی ، او را از سمت ریش سفیدی - که جریان چپ به شدت به آن محتاج است - به نامزدی ریاست جمهوری - که قرار گرفتن در یک طرف دعواست - تنزل می دهند، بی تردید می بایست نوک پیکان انتقاد به سوی آنها نشانه رود که موجد چنین وضعیتی خود آنان هستند.
در این فرایند، حتی دعوت از مهندس موسوی نیز شقی دیگری از همین سناریوی نگران کننده بود، گرچه ورود او موجب ائتلاف و همگرایی نیروهای انقلابی و ارزشگرا می شود و اقبال عمومی را از آمدن موسوی نیز قابل پیش بینی بود اما ، امید بستن به سالهای مدیریت در دوران دفاع مقدس که هر ناظر آگاهی یقینا بین شرایط آن روز و شرایط حاکم در حال حاضر تفاوت اساسی خواهد دید و در مواجهه با چنین دعوتی یقینا چیزی جز اعجاب نصیبش نخواهد شد.
گرچه برخی کارشناسان و ناظران سیاسی چنین تحلیلی - فقدان نیروهایی کارآمد به غیر از این دو چهره شناخته شده - را رد می کنند و تعدد نامزدها را نیز گواه بر این نکته می گیرند، اما این تحلیل از سوی پیشکسوتان نظام بی تردید اعتماد به نفس و توانمندی نسل دوم و نسلهای بعدی را بشدت دچار آسیب خواهد کرد.
در دنیای امروز چهره هایی نظیر هاشمی رفسنجانی و کروبی که کوله باری از تجارب گوناگون را به دوش می کشند و در آستانه دهه هفتم زندگی خود قرار دارند، بیش از آن که به عنوان مدیران اجرایی به چشم بیایند، باید به عنوان ناظرانی آگاه که حافظان اصول یک نظام هستند جلوه کنند.

علیرضا معزی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها