روزنامه خندان

مفسدان کشاوزی

روزنامه خندان

خوردنی 530 میلیون‌تومانی چطور خورده شد؟

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۵۲۰۴۳
خوردنی 530 میلیون‌تومانی چطور خورده شد؟

جام جم : نقطه صفر کجاست؟

بعضی‌‌ها می گویند دوره روی پای خود ایستادن جوان‌ها و صاحب خانه و زندگی شدن گذشته! البته این را هم می‌دانیم اگر این روزها پای صحبت هرکدام از بزرگ‌ترهای فامیل که بنشینید بدون شک همه آنها درخصوص زندگیشان با افتخار می‌گویند که ما از صفر شروع کرده‌ایم و همیشه روی پای خودمان ایستاده‌ایم!
لطفا به کلمه صفر عنایت داشته باشید! اصلا این نقطه صفر کجاست که ما هر قدر تلاش می کنیم به آن نمی رسیم!
راستی تا یادمان نرفته است، بگوییم که یکهو دور از جانتان هوس نکنید و برای پولدار شدن سراغ ادامه تحصیل نروید!
راستش را بخواهید این نتیجه گیری ما از آنجا شروع شد که ما برای طی مسیر رشد و تعالی و رسیدن به مدارج بالا تصمیم گرفتیم عینهو مرد! دستمان را داخل جیب خودمان بکنیم و رویمان به دیوار! روی پای خودمان بایستیم! به همین دلیل با هزار بدبختی رفتیم سرکار و... دردسرتان ندهیم، الان با درآمدمان حتی اجاره منزل را... ببخشید تلفنمان زنگ خورد، بله... چشم... سیاه نمایی؟... نه به جان شما منظوری نداشتیم... حتما... بله داشتیم عرض می کردیم که ما چقدر خوشبختیم.
خلاصه دلتان خواست بپذیرید و دلتان نخواست نپذیرید که الان تنها راه نجات این است که یک گوشه بنشینیم و منتظر تلگراف وکیل عمویمان باشیم. ماجرای تلگراف را نشنیده اید؟ مهم نیست، تعریف می کنیم.
نقل می کنند یک روز در سرزمینی بسیار دور از مرد ثروتمندی می پرسند شما برای رسیدن به این ثروت چقدر تلاش کردید؟ آن مرد پاسخ داد: «خیلی!» و در ادامه گفت: «در یک روز سرد زمستانی با تنها سکه ای که داشتم یک سیب خریدم و ساعت ها کنار خیابان در سرما ایستادم تا بالاخره آن سیب را فروختم و با پول آن دو سیب دیگر خریدم و دوباره با تلاش فراوان آن دو سیب را هم فروختم و با پول آن سیب های بیشتری خریدم و... خلاصه بعد از یک ماه تقریبا یک صندوق سیب داشتم و در این فکر بودم که با فروش آنها سیب های بیشتری بگیرم و... در همین فکرها بودم که یکهو پستچی تلگرافی از طرف وکیل عمویم به من داد با این مضمون که «عموی شما فوت شده و ارثیه ای کلان به شما رسیده!» و اینچنین شد که من اکنون آدم ثروتمندی هستم.»
به هر حال اگرچه بعد از آن تماس بشدت متحول شده ایم و در اوج خوشبختی هیچ کمبودی احساس نمی کنیم! اما ناگزیر امیدمان اول به خدا، دوم به تلگراف وکیل عمویمان است!

شرق : خوردنی 530 میلیون‌تومانی چطور خورده شد؟

رییس سازمان بازرسی کل کشور: در پرونده‌ای که در یکی از استان‌ها در حال پیگیری است یکی از مدیران استانی بدون حتی یک ساعت ماموریت، 12میلیاردتومان حق ماموریت و 530میلیون‌تومان پول غذا دریافت کرده است.
ما: سلام. اسم شما چیست؟
ایشان: من آقای رانت بخوربخوریان هستم.
ما: شغل شما چیست؟
ایشان: من شغلم بخوربخور است. یعنی هرجا هرچی باشد می‌خورم مثلا؛ رانت می‌خورم، ارز دولتی می‌خورم، ال‌سی را باز می‌کنم بعد می‌خورم، ارز دارو می‌خورم، زمین می‌خورم، خانه می‌خورم، مال مردم هم می‌خورم و... .
ما: درباره خوردن مال مردم -یا به‌اصطلاح بیت‌المال - بیشتر توضیح دهید. اصولا چرا مال مردم را می‌خورید؟
ایشان: من مال مردم را دوست دارم. مثلا انار که مال ساوه است دوست دارم و می‌خورمش. مال مردم هم خوردنی است پس می‌خورم.
ما: این چه ماموریتی بود که 12میلیاردتومان بابت آن حق ماموریت گرفتید؟
ایشان: ماموریت ناممکن 3 بود. تهیه‌کننده آن هم کمپانی مهرورزی بود.
ما: دقیقا توی این ماموریت چه‌کار کردید؟
ایشان: کارهایی را که نمی‌شد کرد ما کردیم. ببینید خیلی کارها هست که همه می‌کنند و حق ماموریتش 50هزارتومان است. اما وقتی شما کاری بکنی که کاری نباشد و کاری نکرده باشی اما انگار کاری کردی، پس باید خیلی تبحر داشته باشی و 12میلیاردتومان حق ماموریت بگیری.
ما: 12میلیاردتومان چه چیزهایی را در بر می‌گرفت؟
ایشان: هیچی. فقط حق ماموریت بود. 47هزارتومان هزینه بنزین، 189000تومان پول بلیت هواپیما و پول هتل و غذا و سنگ‌پا را جداگانه دریافت کردم.
ما: چه خوردید که 530میلیون‌تومان هزینه داشت؟
ایشان: ما هرچیزی بود خوردیم. طوری هم خوردیم که چیزی برای دیگران باقی نماند.
ما: آیا 530میلیون‌تومان را خودتان تنهایی خوردید؟

تهران امروز :این «سبدیات» از جنس «گل آقا» نیست

نود پیش من آمد چون صد آمد
مقطّع رفت و جایش ممتد آمد
اگر چه خوب بود این رفت و آمد
سبد آمد ولی خیلی بد آمد
نه دارم آرزوی لاله رویی
نه دارم می که تر سازم گلویی
خجالت می‌کشم اما چه ساجُم
به جز کالا ندارم آرزویی
ندیدم خیری از مژگان و ابرو
طناب دار من شد تاب گیسو
ز سینه سهم من شد سینه پهلو
ز لب هم سهم من باشد لب جو
یکی می‌گفت در ماه دی آیو
یکی می‌گفت؛نه پی در پی آیو
ته که هر روز می‌بینی سبد را
بگو حالٌم خرابه پس کی آیو
ته که نوشم نیی نیشم چرایی
بگو اصلا به مُو خویشم چرایی
مگر جایت نبید اون آخر صف!؟
وسط های صفم، پیشم چرایی
ته می‌گفتی سبد هرگز نخواهی
مُو از چاله نمی‌افتم به چاهی
سبد را تا گرفتی زود رفتی
ندونستم رفیق نیمه راهی
به قبرستان گذر کردم شو و روز
شنیدم ناله‌هایی زار و جانسوز
تمام ناله‌ها با این مضامین:
«صف کالا سرم آورده این روز»
صف ار کوتاه و طولانی، ته دانی
حواست با مُویه یا نی، ته دانی
«مِرِه» از تشنگی جان بر لب «آمو» !*
کمی سن ایچ کمی رانی، ته دانی
دل غم دیده خوابش برده،اولی
که شخص مرده از افسرده اولی
شب عید است و مهمان تا بخواهی...
سبد وقتی ندارم مرده اولی **
اگر دردم یکی بودی چه بودی
رعیّت مالکی بودی چه بودی
به جای صورتی با چَک خورِ خوب
اگر ما را چِکی بودی چه بودی
-----------------------------------------
توضیح واضحات:
*«مِرِه» به زبان بابا ناصر یعنی «مرا» و «آمو» هم آمد است.
**این «اولی» با «اولا» که در «بَرو اولا»ست فرق می کند این عربی است به معنی «ارجح»، بهتر و برتر است!

کیهان : کامروا (گفت و شنود)

گفت: مگر وزرا در جریان رأی اعتماد به نمایندگان مردم قول نداده بودند که فتنه‌گران را به کار نگیرند؟!
گفتم: البته که قول داده بودند.
گفت: پس چرا برخی از آنها با بولدوزر به جان مدیران متعهد افتاده و همه را قلع و قمع می‌کنند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟!
گفت: مگر برخی از وزرا پشت سر هم اعلام نمی‌کنند که خواستار عزت و اقتدار نظام و آرامش و آسایش ملت هستند؟ پس چرا اصحاب وطن‌فروش فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 را به کار می‌گیرند؟!
گفتم: خب! وقتی افراطی‌ترین افراد را معتدل! می‌نامند، حتما مفهوم آرامش و آسایش و حفظ منافع ملی هم از نگاه این عده تغییر کرده است! یارو می‌گفت واژه‌هایی مثل عصر اطلاعات، عصر فناوری، عصر ارتباطات، عصر دیجیتال و ... نشان می‌دهد که همه پیشرفت‌های بشر «عصر» اتفاق افتاده، پس آنهایی که صبح بیدار می‌شوند کامروا نمی‌شوند!

سیاست روز : حماسه انگشت دروازه بان استقلال

در حال حاضر بیمه کشتی‌ها مشکلی ندارد، مشکل واردات قطعات خودرو هواپیما برطرف شده و بخشی از پول‌های بلوکه شده...
عبارت زیر از کیست؟
در حال حاضر بیمه کشتی‌ها مشکلی ندارد، مشکل واردات قطعات خودرو هواپیما برطرف شده و بخشی از پول‌های بلوکه شده در حال بازگشت است و در ‌آینده نیز باقی پول‌های بلوکه شده به کشور بازمی‌گردد.
الف) وزیر اقتصاد
ب) رییس کل بانک مرکزی
ج) مدیرعامل کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران
د) وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (به جان ننجون همین گزینه صحیح است)

وزیر راه: قیمت بلیت هواپیما متنوع می‌شود.
کدام یک از کلمات زیر مترادف واژه "متنوع" است؟
الف) گران
ب) سرسام آور
ج) اشک آور
د) زجرآور

رییس کمیته انضباطی : هنوز مشخص نیست انگشت دروازه بان استقلال به قصد توهین به سمت تماشاگران اشاره کرده باشد.
به نظر شما در چه شرایطی توهین آمیز بودن انگشت "مهدی رحمتی" برای کمیته انضباطی احراز می شود.
الف) در صورتی که انگشت را تا ته بکند توی حلق تماشاگران!
ب) در صورتی که انگشتش را تا آخر فرو کند در گوش تماشاگران!
ج) در صورتی که انگشتش را تا جایی که ممکن است بکند توی بینی خودش!
د) هیچکدام!

قدس: مش غضنفر و مشکلات بهداشتی حاشیه نشینان

بِچّه بِرارُم تو یَک کارخِنه ای کارگِری مُکُنه یُ از هَمی راه خرجی عیالُ بِچه هاش رِ دَرمیره یُ اَزونجه که حوقوقِ دُرُست دَرمونی بِزِش نِمدَن، ...
پولِش نِمِرسه که تو مِشَد خِنه اجاره کُنه یُ رِفته تو حاشیه مِشَد خِنه گیریفته. ای بِرارزادَم دوتا بچه دِره که یَکیش خُردویُ یَکیشَم مَردِسه مِره. ما هَم هَروَخت تو چِراغونی ای مهمونی جایی ای بِچّه هارِ مِبینِم یا مَریض احوالَنُ یا اَصلَن نیستنُ وَختی از باباشا مُپُرسِم بِچه هات کُجِیَن مِگه مَریضَنُ تو خِنه یا تو مَریضخِنه اَن. یَکدِفه مِگه سِل گیریفتَن، یَکدِفه مِگه پشه سالک زِدَشا، یَکدِفه مِگه مسموم رِفتنُ خُلِصه هَردِفه یَک کاریشا هَستِگ.
دیشبَم که خِنه بِرارُم چراغون بودِمُ واز دیدُم بِچّه هاش نیستَن وَرخواستُم رفتُم چِفتِش نِشستُم بِزِش گُفتُم یَره بِرِیچی ای بِچّه هایِ تو ایقذَر مریض مِرَن؟ گفتِگ بِرِیکه ما حاشیه مِشَد زندگانی مُکُنِمُ غیر ایکه هَرچی فاضلابُ ناشوریُ نخاله ساختمونیُ گَردُ دولَخُ کِثیفیه، اونجه لوکّه یِ، امکاناتِ بهداشتیَم هیچّه نِدِرِمُ اَصلَنی اعتباراتِ بهداشتی به ما حاشیه نِشینا تعلق نِمیگیره.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم یَکی نیستِگ که به مسئولایِ شَهریما بِگه نه پستِ سازمانیِ شما پستِ تیمِ فوتِفالِ یُ نه خودِ شما فوتفالیستِن که ایقذَر سعی مُکُنِن از حاشیه ها بُدور باشِن؟! باور کُنِن اوناکه تو حاشیه شهرَم زندگانی مُکُنَن عینِ ایناکه تو خودِ شَهرَن، آدَمَنُ به امکانات نیاز دِرَن.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۳
م م
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
۰
۰
چرا این خائنین رابه ملت معرفی نمی كنید؟ چرا این خائنین برخورد قانونی ومحاكمه نمی كنید؟ و...
مهرداد
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
۰
۰
با سلام
اگر هر ماه 26 روز كاری فرض كنیم : هر سال 12 ماه ، 8 سال

26*12*8 = 2496 روز
530000000 تومان تقسیم بر 2496 = تقریبا روزی 213 هزار تومان هزینه غذای این مدیر شرافتمند شده است ؟؟؟؟
بابا این كه چیزی نیست این آقا حتما هر روز 50 نفر فقیر رو طعام میداده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مخلص
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۴
۰
۰
عرب ها پول نفت میگیرن همه ثروتمندند
اونوقت برخی ها حق ماها رو می خورن و ما هیچی نمی گیم
تو ایران5%پولدارن
95% بی پول
حالا ببینید عدالت كجای دنیا رعایت میشه

نیازمندی ها