شرق : عصبانیها «خودکار» خود را چطوری میشکنند؟
ویکتور یانوکوویچ، رییسجمهور برکنارشده اوکراین در یک کنفرانس مطبوعاتی از شدت خشم قلمی را که در دست داشت شکست. (خبرآنلاین)
نفر اول
نفر اول در برنامه زنده تلویزیونی یک خودکار از روی میز برمیدارد و توی دو دستش میگیرد. بعد فشار میآورد که خودکار بشکند، نمیشکند. بیشتر فشار میآورد، نمیشکند. خودکار را میگذارد لای دندانش و سعی میکند با دندان بشکند، نمیشکند. بلند میشود خودکار را میگذارد روی زمین و با پایه صندلی میکوبد رویش، نمیشکند. خودکار را برمیدارد میبرد توی پارکینگ، میگذارد زمین، با ماشین از رویش رد میشود، خودکار نمیشکند. سفارش میدهد از چین برایش پتک بیاورند، با پتک میکوبد روی خودکار که بشکند، نمیشکند. خودکار را میبرد میگذارد وسط بیابان. از غیب یک شهابسنگ میآید و میخورد به خودکار. 99درصد زمین میرود هوا، اما خودکار نمیشکند.
نفر دوم
نفر دوم خودکار را میگذارد توی این جیبش و از آن جیبش یک کلید درمیآورد.
نفر سوم
نفر سوم میخواهد با خودکار با مدارا برخورد کند و نشکندش، خودکار پس میدهد و دستش جوهری میشود بعد پرستوها میآیند در گودی انگشتان جوهریاش تخم میگذارند.
نفر چهارم
نفر چهارم خیلی عصبانی نمیشود خودکار را میگذارد زمین، دست میکند توی جیبش و از جیبش یک مشت پسته درمیآورد و به منتقدان میگوید: «بفرمایید بخورید.»
تهران امروز : موتوری و گوسفندش
«ای زلف تو هر خمی کمندی»
کمیاب شده چنین برندی
نه دلبر سرو قامتی هست
نه زلف بلند چون کمندی
چون خرمن زلف رفته بر باد
دوران کلیپس گشته چندی
زلفش نه، زبان او دراز است
بر کله نشانده کله قندی
هر چیز به روز شد فقط ماند
از آن همه حسن، خلق گندی
پیوسته به حال جستوخیز است
انگار بر آتشی سپندی
خورشید زد از سر تعجب
بر چهره شهر ریشخندی
چون دید به جای دختران، مرد
کش بسته به گیسوی بلندی
آن مرد جوان که سن او هست
انگار حدود بیست واندی
بر پشت موتور نشسته با فخر
مانند یلی که بر سمندی
بر ترک موتور به جای آدم
با زور نشانده گوسفندی
اینک موتوری و گوسفندش
به به ! چه نمونه شهروندی!
چون باد عبور کن مبادا
کز چشم بدت رسد گزندی
تو شیر شجاع شهر مایی
بر خاک شکارها فکندی
سلطان محله و خیابان
گستاخ و لجوج و خودپسندی
آری، موتوری تو پیشتازی
حظ میبری از چنین روندی
یک شهر اسیر توست امروز
حق داری اگر به ما بخندی
کیهان : خودکشی
گفت: طنزنویس فراری روزنامههای زنجیرهای در صفحه فیسبوک خود نوشته بود قصد دارد خودکشی کند!
گفتم: مرد حسابی، این حیوونکیها برای چند لحظه خوشگذرانی کفش مأموران امنیتی کشورهای اروپایی را لیس میزنند، حالا چی شده که به فکر خودکشی افتادهاند؟!
گفت: اتفاقا؛ چند ساعت بعد، این مطلب را از صفحه فیسبوک خود حذف کرد!
گفتم: یارو قمپز در میکرد و میگفت؛ برای شکار شیر به جنگل رفتم ولی فشنگ درون لوله تفنگ گیر کرد و ... خلاصه شیر اومد و بنده رو خورد. گفتند؛ ولی تو که هنوز زندهای؟ و یارو با دست توی سرش کوبید و گفت؛ آخه این هم شد زندگی؟!
قدس : مش غضنفر و افزایش عوارض اتوبان
ای کارِ مو یَکطوریه که هَرچَنوَخت یَکبار یَک ماموریت بِزِم مُخوره یُ بایِست بُرُم تا شهرستانُ وَرگِردُم.
اَزونجه که خرجِ رام رِ خودِ اداره مِده، بِریهَمی دِگه کِنِکس گیری دَرنِمیارُم که با اُتوربوس بُرُم، وَرمِخِزُم مُرُم اولِ جاده وایمِستُمُ با ای سِواریا مُرُم. چَنروز جولوتَرا که واز اَزی ماموریتا بِزِم خوردُ رفتُم سِوارِ یَکدِنه اَزی ماشین شخصیا رفتُم، دیدُم به نِزدیکایِ عوارضیِ مِشَد باغچه که ریسید، عینِ هَمِّشه از کِمربندی نرفت، بَلکُم اِنداخت از تو شهر.
واچُرتیدُمُ بِزِش گفتُم یَرِگه خُب بِرِیچی از کِمربندی نِمِری که هَم خِلوت تَره یُ هَمَم دودایی که از اُگزِزِ ماشینِت وِل مِره بیرون هوایِ شهر رِ ناشور نِمُکُنه. گفتِگ بِریکه مُخُم رِ خَر لِقَط نِکِرده که بِرِیِ ناشور نِرفتنِ هوایُ یَک خُردو زودتر ریسیدن ایقذَر پول بیریزُم تو حُلقومِ عوارِضیا. گفتُم پس بِرِیچی قبلَنا از کِمربندی مِرفتیُ هیچّه نِمُگُفتی؟ گفتِگ بِرِیکه الان یَکچَنروزه که ناسَن قیمتِ عوارض رِ چَنبرابر کِردنُ هَموجور اَز اَلَکی دِرَن یَک عالَم پول از هَر ماشینی که اَزونجه رَد مِره مِگیرَن.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ای اوتوبانِ کِمربندیِ سبز مِشَد که نه یَک خُردو گُنده تَر مِره یُ نه یَک خُردو شیکّان پیکّان تَر مِره یُ نه یَک خُردو کیفیتِ اِسفالتاش مَقبولتَر مِره یُ نه اَصلَنی یَک خُردو تَغیر مُکُنه پس بِرِیچی هَم هرسال اَلَکی اََلَکی یَک عالَم نِرخِش رِ مُبُرَن بالا؟
قانون : به رنگ هویــــج
یولیا ولودیمیریونا گریگیان (نترسید، نترسید! همان تیموشنکو جان خودمان را میگوییم) در سال1960 روی خشت افتاده، ولی انصافا هر جور حساب میکنیم به او نمیآید 54 ساله باشد. آن هم علیرغم آن همه زهرماری که مردم روسیه و اوکراین و امثالهم به بهانه سرمای هوا بالا میروند. منابع تاریخی میوه یا سبزی مورد علاقه او را هویج اعلام کردهاند.
در کودکی به عنوان یک بچه پولدار لوس و خودخواه، هیچ دوست درست و درمانی نداشت و کسی را تحویل نمیگرفت. تا اینکه روزی یک بچه پایین شهری شیطون بلا به او گفت: «انقدر خودتو نگیر آب هویج میشی ها!» این جمله در او تاثیر بسیار کرد و او به یک آدم خاکی دنبال دردسر بگرد کوچه بازاری تبدیل شد. گفته میشود شخصیت داستانی مورد علاقه او راپونتزل _یا در فارسی: زلفون طلا! _ است.
خود او موهای بلند طلایی فابریکی دارد که در جوانی اسباب تفریح دوستان بوده است. به طوری که کشیدن گیسها و فندک گرفتن نوک موها توسط دوستان شهرستانی باعث شده بود که جنبه او شدیدا به بوته آزمایش گذاشته شود. سرانجام او تصمیم گرفت درحالی که نمیخندد، موهای بافته خودرا دور سرش ببندد که البته این مدل برای ما بیشتر یادآور بانو سوا، یانگوم، سوسانو و سایر ابرقهرمانهای زن کرهای است.
او پس از موفقیت در تجارت و بستن قراردادهای بزرگ نفتی و پولدارتر شدن، انقلابی در اوکراین به راه انداخت و چون رنگ صورتی خیلی تابلو بود، رنگ نارنجی دلخواه خود را برای آن برگزید و انقلابهای رنگی را دوباره در جهان احیا کرد تا روح جین شارپ در گور بلرزد و برخی روزنامهها و نظریهپردازان داخلی، بتوانند سند خیانت دیگری را به خیک اصلاحطلبان ایران ببندند. به این ترتیب به جهانیان فهماند که اگر کارها به دست زنها بیفتد حتی انقلاب ها هم مثل لباسها،کفشها، قاب گوشیها و لپتاپها و... خوشرنگ خواهند شد.
در سال 2011 پس از یک دوره نخستوزیری در انتخابات ریاستجمهوری از یانوکوویچ بافاصله مویی شکست خورد و دادگاهی شده و طی حکمی 7 سال به زندان افتاد. اتهام او اختلاس و بستن قراردادهای نفتی چرب و چیل با روسیه بود که یکی به ما بگوید اصلا چی هست و اینها چه میگویند؟ در طول دوره زندان، او بارها سعی کرد موهای خودرا از پنجره به بیرون انداخته و به کمک یارانش از زندان خلاص شود که به دلیل همکف بودن سلولش، موفق نشد و تا همین چند روز پیش زندانی ماند که میکند به عبارتی حدود سه سال حبس بیملاقاتی. در حال حاضر در این شیر تو شیری اوکراین او اعلام کرده قصد نامزدی در انتخابات را ندارد. از همین جا اعلام میکنیم ما یکی دو نفر نامزد برایشان سراغ داریم؛ صحبت میکنیم برایشان. یکیشان که صددرصد است. البته سوء تفاهم نشود، غیر از مهندس غرضی. ایشان جای مذاکره ندارند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد