خسرو معصومی، کارگردان از تازه‌ترین فیلمش می‌گوید

«تابو» اهل هنر و تجربه نبود

نگاهی به 2 فیلم تلویزیونی «شب زده» و «کارد و پنیر» که در دهه فجر پخش شد

از داستان عاشقانه تا کمدی‌کلیشه‌ای

در هفدهم و هجدهم بهمن 92 در واپسین روزهای دهه فجر و تنها پنجشنبه و جمعه‌ای که در این ایام پیش رو داشتیم حدود 17 فیلم سینمایی و تلویزیونی ایرانی و خارجی از شبکه‌های مختلف سیما روی آنتن رفت که در این میان فیلم‌های فرزاد موتمن و خسرو معصومی مربوط به حال و هوای انقلاب در دهه 50 بود، اما در این میان فیلم‌های کمدی و ملودرامی هم پخش شد که البته بیشتر آنها بازپخش یا خلاصه‌ای از سریال‌های پخش شده بود.
کد خبر: ۶۴۶۲۶۶

فیلم تلویزیونی «شب‌زده» به کارگردانی فرزاد موتمن و تهیه‌کنندگی سعید شهسواری روایتگر مریم اعتمادی، دختری انقلابی است که یک سال پیش نامزد خود را در شب نامزدی گم کرده است.

او که فارغ‌التحصیل ادبیات و جهت فکری سیاسی‌اش با پدر و مادرش مغایر است، یک سال به انتظار او می‌نشیند و میان دوستان و همراهان نامزدش به دنبال او می‌گردد، اما پس از جستجوی بسیار از آنها ناامید می‌شود و تصمیم می‌گیرد برای یافتن نامزدش به سراغ دشمنان او برود. یکی از کسانی که مریم در ماجرای مفقود شدن نامزدش به او مظنون است، پسر عمویش ارسلان است که پیش از این خواستگارش بوده و جواب رد شنیده است. ارسلان یکی از مهره‌های اصلی حکومت شاهنشاهی است. این قصه در سال‌های 55 و 56 آخرین سال‌های حکومت پهلوی و روزهای انقلاب اتفاق می‌افتد.

در فیلم شب‌زده که جمعه ساعت 14 و 50 دقیقه از شبکه یک پخش شد، طناز طباطبایی و بابک حمیدیان

به ترتیب نقش‌های مریم و ارسلان اعتمادی را ایفا می‌کردند و رحیم نوروزی، بهرام ابراهیمی، آرش تاج و فرهاد بشارتی دیگر بازیگران این فیلم تلویزیونی بودند.

شب‌زده که دومین فیلم تلویزیونی موتمن پس از «انتهای جاده» است، یک داستان عشقی را در ژانر جنایی روایت می‌کند و خشونت ماجرا را در فضا و با تصاویری سرد و بی‌روح به تصویر می‌کشد. سردی فضای اثر، حاصل بهره ‌گرفتن از رنگ‌های سیاه و سفید و خاکستری است که هم در نورپردازی و هم در لباس و دکور به چشم می‌خورد. البته قاب‌های ثابت و کم حرکت، ریتم کند و بازی‌های راکد و میمیک نامناسب بازیگران دست به دست هم می‌دهد تا فضای یخ‌زده، مرگبار و خفقان‌آور آن دوره بهتر رقم بخورد، اما سبک فیلمسازی موتمن در شب یخ‌زده که هم نزدیک به رئالیسم شاعرانه است و هم تنه به فیلم‌های نوآر می‌زند (نوآر یک اصطلاح سینمایی است که اصولا برای توصیف درام‌های جنایی هالیوودی مطابق

مد روز استفاده می‌شود)، سبک و سوی مشخصی ندارد و به‌رغم اصرارش بر استفاده از فرم در این فیلم کمترین توفیقی نیافته است.

اگرچه فیلمنامه اثر که توسط خود موتمن بازنویسی شده است، کمترین ایرادها را دارد، اما فرم و شیوه کارگردانی و اشتباهاتی که در کار دیگر عوامل فیلم آشکار است، به گونه‌ای کنار هم قرار گرفته‌ است که اثر نهایی بسیار مغشوش و در مجموع ضعیف دیده می‌شود.

یکی از این موارد به فیلمبرداری اثر برمی‌گردد که مدیریت آن به عهده جواد صفا، تصویربردار باتجربه‌ای است که در «شب‌های روشن» هم با موتمن سابقه همکاری داشته است. استفاده از تکنیک دوربین روی دست برای قاب‌های ثابت در بسیاری از موارد بی‌مورد به نظر می‌رسد بخصوص لرزش و حرکت‌های ناشیانه دوربین چشم را اذیت می‌کند و هیچ سنخیتی با حس و حال پلان ندارد. بعضی قاب‌ها هم اگرچه ممکن است به‌عنوان یک عکس زیبا باشد، اما با توجه به زاویه دید شخصیت، غلط انتخاب شده است. به‌عنوان مثال در سکانسی که برای اولین بار پدر و مادر مریم درباره نگرانی‌هایشان از جانب این دختر صحبت می‌کنند این خطا رخ می‌دهد. تصویر آنها از منظر دید مریم که روی راه‌پله منتهی به اتاق نشسته است، نشان داده می‌شود، اما در این قاب ادامه راه پله و راهروی منتهی به پذیرایی که طبیعتا در مسیر نگاه مریم است، حذف شده و دیده نمی‌شود. در همین سکانس و در صداگذاری و تدوین، خطای دوم رخ می‌دهد و آن بی‌توجهی به بعد صدایی است که توسط شخصیت اصلی و با فاصله شنود می‌شود.

یکی دیگر از معضلات شب‌زده طراحی لباس و صحنه است که به عهده لیلا میری و مریم عنایتی بوده است. در سکانس آغازین فیلم، صحنه قتلی توسط یک راننده از زیر یک پل مشاهده می‌شود که این پل با سازه‌هایی ساخته شده که در سال‌های 55 و 56 موجود نبوده است یا در سکانس دیگری که مریم برای دیدن دوستش به خوابگاه دانشجویی او رفته است، لوکیشن داخلی اتاق شبیه هیچ کدام از اتاق‌های خوابگاه دانشجویی نیست. این اتاق کتابخانه‌ای اختصاصی دارد، نه خبری از تخت و کمدهای خوابگاهی است و نه صحنه‌آرایی که این فضا را القا کند. عوض آن کتابخانه و میزی به چشم می‌خورد که دور آن چند عدد صندلی لهستانی چیده شده است. درباره لباس هم در یکی از سکانس‌ها مادر مریم از او گله می‌کند که چرا بعد از یک سال رخت عزا را از تن به در نمی‌آورد، اما رختی که تن مریم است از نظر رنگ‌بندی هیچ فرقی با لباس‌های دیگر زنان این فیلم ندارد و مثل لباس‌های آنها ترکیبی از رنگ‌های خاکستری است.

اما مورد دیگری که تکلیف آن در فیلم موتمن مشخص نیست، وضع حجاب شخصیت اصلی است. مریم گاهی به‌عنوان سرپوش نهادن بر هویت خود چادر به سر می‌کند و گاه از چادر به‌عنوان پوشش مورد علاقه‌اش دفاع می‌کند، اما چادر را مقابل منزل و در کوچه درمی‌آورد و طبق تعاریف صدا و سیما او را در وضعی می‌بینیم که حاکی از بی‌حجابی است یا

در شهربانی همزمان که چادر را پوشش مورد علاقه‌اش می‌خواند، آن را از سر برمی‌دارد.

در مجموع این فیلم در فرم و اجرا پر از ضعف‌های ریز و درشتی است که نتوانسته فیلمنامه را در حد قابل قبول به مرحله تولید برساند و در آن نابسامانی و تشویش زیادی به چشم می‌خورد.

فیلم تلویزیونی «کارد و پنیر» به کارگردانی محمود معظمی و تهیه‌کنندگی علی برجسته یکی دیگر از تله‌فیلم‌هایی است که هفته گذشته پخش شد.

در این فیلم که بهزاد فراهانی، ثریا قاسمی و رضا داوونژاد در آن بازی می‌کنند داستان سه دوست صمیمی روایت می‌شود که اغلب اوقاتشان را باهم می‌گذرانند. روزی دو نفر از آنها متوجه می‌شوند دوست سومشان مدت زیادی زنده نیست و در شبی که قرص ماه کامل می‌شود مرگ او فرا خواهد رسید. آنها تصمیم می‌گیرند تنها آرزوی او را برآورده کنند. در این راه با سه پیرمرد آشنا می‌شوند که مسیر زندگی هر سه دوست را تغییر می‌دهند.

این فیلم کمدی که ریشه در حکایات ادبیات کهن فارسی دارد، با استفاده از المانی همچون ماه کامل، فضایی جالب یا فانتزی پیدا کرده است، اما فیلمنامه در حد یک طرح کلیشه‌ای باقی مانده و در پرداخت آن تلاشی دیده نمی‌شود. کمدی آن از جنس کمدی همه سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی سطح پایین و از جنس شوخی‌های تکراری و دم‌دستی است که بین شخصیت‌ها اتفاق می‌افتد. حتی حضور بازیگران پیشکسوتی همچون بهزاد فراهانی و ثریا قاسمی نتوانسته تاثیری در بریدن از این فضای تکراری داشته باشد. شاید یکی از دلایل ضعف این فیلم همچون بسیاری از فیلم‌های تلویزیونی، سیاست تولید انبوه آنها در مدت زمان کوتاه است که باعث شده نویسندگان با وسواس و دقت کمتری فیلمنامه را بنویسند.

از طرف دیگر در فرم و ساختار، هیچ خلاقیت و ایده اجرایی به چشم نمی‌خورد که بتواند ضعف‌های فیلمنامه را پوشش دهد. پلان‌های تکراری، میزانسن‌های خطی و ساختگی، کات‌های نابجا که در بعضی موارد پرش دید ایجاد می‌کند از دیگر موارد ضعف این فیلم تلویزیونی است.

مریم رها

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها