نماینده دادستان تهران که از کیفرخواست در این پرونده دفاع کرده است، میگوید: یوسف، متهم پرونده چهار سال قبل در جریان یک تیراندازی مرگبار، یک مامور پلیس را به قتل رسانده است. او زمانی این تیرها را شلیک کرد که ماموران متوجه شدند یوسف در خودرویش سلاح جنگی وکلت کمری دارد. ماموران در جریان تعقیب و گریز موفق به شناسایی و بازداشت همدست یوسف شدند، اما او خودش همچنان فراری بود.
نماینده دادستان ادامه میدهد: متهم در تحقیقات بارها به قتل اعتراف و جزئیات را هم تشریح کرده. او گفت برای اینکه بتواند فرار کند، چنین کاری کرده است. متهم بعد از فرار به سمت بیابان رفت و وقتی متوجه شد ماموران او را دنبال میکنند، به سمت آنها شلیک کرد. متهم گلوله را دقیقا به سینه مامور پلیس زد.
یوسف به مدت چهار سال مخفی بود و با هویت جعلی زندگی میکرد. فردی این کار را میکند که از گناهکار بودن خودش مطمئن باشد.
بعید به نظر میرسد حالا انکارهایش چیزی را عوض کند؛ چرا که مدارک و مستندات درباره او خیلی قوی است و اعترافات همدستش که همان زمان بازداشت شده بود، نشان میدهد یوسف سارقی حرفهای است که برای سرقت از یک دامداری با خود سلاح حمل میکرد. بنابراین به عنوان نماینده دادستان درخواست صدور مجازات کردهام و فکر میکنم با توجه به مدارک موجود در پرونده، محکومیت او قطعی باشد.
شلیک مرگبار
یوسف ـ متهم پرونده ـ میگوید قتل کار او نبود و آنچه اعتراف کرده، دروغ بزرگی بوده و آن زمان چارهای جز بیان آن نداشت. او میگوید: من هیچوقت ادعا نکردم فرد سالمی بودم و زندگی خوبی داشتم. نه این طور نیست، من هم خطاهای زیادی در زندگیام مرتکب شده و حالا هم که این طور گرفتار شدهام، به خاطر همین موضوع است.
او میگوید: شب حادثه قرار بود با دوستم بابک از یک دامداری سرقت کنیم. برای این کار به سلاح نیاز داشتیم. دامداران آدمهای هوشیاری شدهاند به همین دلیل ما مسلح رفته و با خودمان کلاشینکف برده بودیم. البته من یک کلت کمری هم داشتم. نتوانستیم طبق برنامه سرقت کنیم و بناچار برگشتیم؛ چون واقعا فرصت برای این کار مناسب نبود. من و همدستم به سمت خانه در حرکت بوده وسلاحها را مخفی کرده بودیم.
من فکر نمیکردم پلیس آنها را پیدا کند نزدیک عوارضی تهران که رسیدیم، به ما فرمان ایست دادند. پلیس دقیقا پشت ما ایستاد و من هم برای اینکه بتوانم آرامش خود را حفظ کنم، اصلا پیاده نشدم. مامور پیاده شد و به سمت ما آمد و بعد که کارت شناسایی و مدارک ماشین را دید، از ما خواست از ماشین پیاده شویم. گفت میخواهد وانت را بگردد.
ماموران چند نفر بودند و نمیشد براحتی آنها را فریب داد. ماموران ما را به انتهای ماشین بردند و گفتند همینجا بمانید. یکی از آنها توانست سلاح را از زیر صندلی پیدا کند وماموران دیگر به سمت ما آمدند تا بازداشتمان کنند. در یک فرصت مناسب خودم را به کابین ماشین رساندم و پشت فرمان نشستم.
دوستم هم سوار شد و هر دو فرار کردیم. ماموران ما را تعقیب میکردند و میخواستند توقف کنیم. هوا تاریک بود من فکر نمیکردم بتوانند ما را پیدا کنند، اما بالاخره به ما رسیدند. ماشین را رها کرده و با پای پیاده فرار کردم. با اینکه کلاشینکف را پیدا کرده بودند، اما من یک کلت هم داشتم که در کمرم بود و میتوانستم از آن استفاده کنم.
هوا تاریک بود و جایی که من میدویدم، بیابان بود. نمیدانم چطور مرا پیدا کردند. هر طرف که میرفتم میآمدند و شلیک میکردند من هم برای اینکه به آنها بگویم سلاح دارم و زیاد نزدیک نشوند تا راه برای فرار باز شود، به سمت آنها شلیک کردم. تیرهوایی که زدم، باعث شد آنها کمی از من فاصله بگیرند. فکر میکردم تیر دوم را بزنم همه چیز تمام است.
متهم ادامه میدهد: تیر دوم را هم بیهدف زدم، آنها متوقف شدند و من فرار کردم. بعد هم به یکی از شهرستانهای اطراف رفتم و چهارسال آنجا پنهان شدم. فکر میکردم دیگر امکان اینکه بازداشت شوم، وجود ندارد و میتوانم با هویت جدیدم زندگی کنم؛ اما بازداشت شدم. یوسف در بازجویی به قتل اعتراف کرده و حتی گفته است برای اینکه بتواند فرار کند، یکی از ماموران پلیس را مستقیم مورد اصابت گلوله قرار داد. او اکنون درباره این اعترافات میگوید: من دروغ گفتم، در آن شرایط چارهای نداشتم ومجبور به این کار شدم.
متهم، اظهارات شاهد ماجرا را در دادگاه رد میکند. حتی گفتههای نماینده دادستان و دیگر مدارک موجود در پرونده را نمیپذیرد و میگوید همه این مدارک جعلی است. او درباره اینکه چرا چهارسال فراری بود، میگوید: من که اول نمیدانستم کسی کشته شده است.
فکر میکردم به علت حمل سلاح زندانیام میکنند و به همین دلیل هم فرار کردم. بعد هم فکر کردم حتما موضوع آنقدر جدی نبوده که پیگیری کنند. البته من از اولیایدم عذرخواهی میکنم و درخواست بخشش دارم، اما تیری به سمت او شلیک نکردم و از اینکه باعث مرگش شدم، بسیار ناراحت هستم و باز هم میگویم من شلیک هوایی کردم و اصلا قصد نداشتم کسی را بکشم.
درخواست قصاص
پدر مقتول درخواست قصاص کرده و میگوید همه مدارک و شواهد نشان میدهد یوسف به عمد به سمت پسرش که یک مامور پلیس بود، شلیک کرد. او میگوید تحت هیچ شرایطی رضایت نمیدهد.
او به گفتههای دادستان و شاهد پرونده استناد میکند و میگوید آنها که فرزندش را نمیشناختند و دلیلی بر دروغگویی وجود ندارد: پسر من مامور نیروی انتظامی بود، دنبال آدمهای شرور میرفت تا امنیت مردم را تامین کند. در طول عمرش خطایی مرتکب نشد و حتی یک بار هم مرا ناراحت نکرد.
وقتی به او گفتم به این ماموریتها نرو، خطرناک است؛ گفت پدر اگر همه این حرف را بزنند امنیت مردم چطور تامین میشود؟ هیچ وقت لقمه حرام وارد زندگیاش نکرد و یک فرد شایسته و خوب بود و همکارانش همیشه به بودن در کنار او افتخار میکردند. شاهد پرونده هم که در دادگاه حاضر شده بود، اعلام کرد هیچ آشنایی با کسی ندارد؛ نه متهم را میشناسد و نه مقتول را و هرچه میگوید
مشاهداتش است.
وی ادامه میدهد: به هر حال من رضایت نمیدهم. او پسرم را کشته است و باید مجازات شود.
اظهارات شاهد
شاهد پرونده گفته است زمان حادثه در خانه خواب بوده و چون هوا خیلی گرم بود، پنجره را باز گذاشته بود که صدای تیراندازی را شنید، بلند شد و از پنجره بیرون را نگاه کرد. شاهد میگوید هوا خیلی تاریک بود، اما توانست مردی را که سلاح دستش بود، ببیند. آن مرد شلیک کرد و شاهد آتش شلیک را دید.
مرد شاهد میگوید: در این مدت که من همه چیز را تماشا میکردم، دیدم چند مامور پلیس هم دنبال فرد تیرانداز هستند. آنها او را تعقیب میکردند و نمیگذاشتند متهم با خیال راحت فرار کند. من هیچکدام را در تاریکی شب ندیدم. جایی هم که زندگی میکنم، آدمهای زیادی نیستند. چندنفر که جمع شده بودند، توسط ماموران پراکنده شدند و بالاخره متهم فرار کرد، اما من دیدم تنها کسی که شلیک کرد، او بود؛ ماموران اصلا تیراندازی نمیکردند. او درباره اینکه متهم گفته شهادتش دروغ است، میگوید: «من با کسی دشمنی ندارم. نه آن بنده خدایی را که کشته شده، میشناختم و نه این متهم را میشناسم. من که از شهادت دادن نفعی نمیبرم و قسم میخورم هرچیزی را که دیدم، گفته و دروغ هم نگفتهام.»/ ضمیمه تپش
مرجان لقایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: