گفت‌وگو با مردی که بعد از 25 سال از مصرف مواد مخدر رها شد

خودم را آتش زدم

ولی‌الله بعد از 25 سال مصرف انواع مواد مخدر از‌جمله شیشه، کراک، حشیش و تریاک توانست با گذراندن یک سال و یکماه درمان، به زندگی سالم بازگردد و الان حدود سه سال است که پاک زندگی می​کند. ولی‌الله در گفت‌وگو با تپش از زندگی‌اش می‌گوید.
کد خبر: ۶۰۲۹۱۰

چطور شد که مصرف مواد مخدر را شروع کردی؟

در خانواده‌ای بودم که مصرف‌کننده داشت. در محیط زندگی‌ام و گروه همسالان هم مصرف‌کننده وجود داشت. من برای تجربه و تفریح، امتحانی مصرف کردم و کم‌کم گرفتار دام اعتیاد شدم.

اولین مصرفت چطور بود؟

اولین مصرفم الکل بود. دوست داشتم به‌عنوان تجربه ببینم چطور است.

چطور شد موادمخدر را در ادامه این مسیر تجربه کردی؟

با الکل شروع کرده و از لذت آن بردم و دنبال چیز بهتر و لذت بیشتر بودم، به همین دلیل با حشیش آشنا شدم و شروع به مصرف حشیش کردم. بعد از این‌که مدتی حشیش مصرف کردم، مصرف تریاک را هم شروع کردم. اول تفریحی بود و کم‌کم به عادت تبدیل شد.

آن موقع شغلت چه بود؟

محصل بودم که با مواد مخدر آشنا شدم.

مواد در روند تحصیلت چه تاثیری گذاشت؟

مواد، اوایل تا پایان دوره دبیرستان تفریح بود و لذت می‌بردم و شب بیداری‌اش را دوست داشتم. چون انرژی می‌داد. مواد به شب بیداری برای درس خواندن کمک می‌کرد و به قول معروف توانم را بیشتر می‌کرد. به هر حال همه اینها تا آخر دوره دبیرستان بود و می‌توانم بگویم تاثیری روی درس نداشت، چون آن موقع دائمی نبود.

چطور شد که به مصرف دائم و اعتیاد تبدیل شد؟

- بعد از دبیرستان به سربازی رفتم و از خدمت که آمدم به کار چسبیدم و اصلا دنبال ادامه تحصیل نرفتم. رشته‌ام برق بود، ولی چون متاسفانه نتوانسته بودم دیپلم بگیرم از خدمت که آمدم دنبال کار دیگری رفتم و خیاطی را انتخاب کردم. محیطی که به آن وارد شدم محیط خیلی بدی بود. گاهی مثلا شب عید مجبور بودیم چهار روز یکسره کار کنیم. قدیمی‌تر‌ها می‌گفتند اگر شب می‌خواهی بمانی و کار کنی مواد چیز خوبی است. من هم تجربه‌اش را داشتم و می‌دانستم شب‌بیداری و انرژی می‌دهد. برای این‌که بتوانم کار کنم شروع به مصرف بیشتر مواد کردم تا بتوانم درآمد داشته باشم. اگر کار نمی‌کردم صاحبکار بیرونم می‌کرد. به هر حال به واسطه این‌که کار خسته‌کننده بود در دام اعتیاد افتادم.

چطور خودت فهمیدی مصرف‌کننده هستی؟

زمانی خودم فهمیدم مصرف‌کننده هستم که اولین خماری را کشیدم. دو ماه مرا گرفتند و تحویل بازپروری دادند. در دوره بازپروری چهل شبانه‌روز نخوابیدم. این در حالی بود که تا قبل از آن می‌گفتم هر وقت بخواهم مصرف نمی‌کنم. این هم به‌واسطه باور غلطی بود که در جامعه وجود داشت و می‌گفتند اگر سه روز نکشی تمام است. من هم با این ذهنیت فکر می‌کردم سه روز نمی‌کشم و هروقت خواستم دوباره می‌کشم. ولی وقتی دستگیر شدم برای اولین بار خماری را تجربه کردم و فهمیدم مصرف‌کننده شده‌ام. بعد از دو ماه که از بازپروری بیرون آمدم اولین کاری که کردم این بود که سراغ مواد رفتم، چون بدنم نیاز داشت و باید می‌کشیدم. اگر نمی‌کشیدم اصلا نمی‌توانستم زندگی کنم.

چرا به مدت طولانی به مصرف ادامه دادی؟

بدنم نیاز داشت. مواد برای من مثل گم کرده‌ای بود که یافته بودم بدون مواد توان انجام کاری را نداشتم، ولی مواد که مصرف می‌کردم، خوب کار می‌کردم و به زندگی‌ام می‌رسیدم. هر روز ساعت 7 سر کارم می‌رفتم. نوع ارتباطی که با جهان پیرامونم داشتم تحت‌الشعاع مواد قرار گرفته بود و بدون آن نمی‌توانستم ادامه بدهم، ولی مواد که مصرف می‌کردم با خانواده و دیگران در ارتباط بودم.

چند بار برای درمان اقدام کردی؟

فقط دو بار سقوط آزاد را امتحان کردم. یک‌بار وقتی دستگیر شدم. یک‌بار هم خودم سال 80 از مواد خسته شدم و تصمیم به ترک گرفتم، اما به‌واسطه مشکلاتی که برایم به وجود آمد دوماه بیشتر نتوانستم دوام بیاورم. کل زندگی‌ام مختل شده بود و به این باور رسیدم که مواد تا آخر عمر با من است. سعی کردم از تجربیات دیگران استفاده کنم، مثلا برادر خود من دوبار سم‌زدایی کرد و یک‌بار هم از طریق تبلیغات ماهواره‌ای قرص‌های گیاهی تهیه کرد، اما او هم نتوانست. بالاخره به این باور رسیدم که درمان ندارم.

در اطرافت الان چه کسانی مصرف‌کننده هستند؟

الان هیچ‌کس.

برادرت چطور درمان شد؟

او هم همان راه مرا در پیش گرفت.

اول صحبت‌ها گفتی در خانواده‌ات مصرف‌کننده وجود داشت. چند نفر مواد مصرف می‌کردند؟

برادر بزرگ‌ترم که حشیش و الکل مصرف می‌کرد اما بعد الکل را کنار گذاشت و فقط حشیش مصرف می‌کرد که بالاخره رها شد. یک برادر کوچک‌تر از خودم هم داشتم که او هم مصرف‌کننده بود و او هم در کنگره رها شد و آخرسر هم من. برادر کوچکم سال 86 زودتر از ما درمان را شروع کرد.

چرا بین درمان او و درمان تو فاصله زمانی وجود دارد؟

به خاطر همان باورهای غلطی که وجود داشت. با خودم فکر می‌کردم اعتیاد درمان ندارد. دو سه بار هم تجربه کرده و باز هم برگشته بود. من در تمام این مدت منتظر بودم برادرم دوباره مصرف را شروع کند. با خودم می‌گفتم شاید بدنش هنوز گرم است و متوجه نشده اما به سمت مواد برمی‌گردد، ولی وقتی تولد سال اولش را گرفت ایمان به درمان در من هم شکل گرفت و امیدوار شدم. وقتی برادرم تولد سال دومش را گرفت من هم کاملا به باور رسیدم.

بدترین خاطره‌ای که از دوران مصرف داری چیست؟

خاطرات تلخ که زیاد است. همین که آدم را می‌گیرند و به جایی می‌برند که ما در لفظ خودمان به آن گداخانه می‌گوییم و شپش از سر و کول آدم بالا می‌رود، بدترین خاطره است. حالا اینها به کنار، حقارت‌هایی که در این مکان‌ها به یک مصرف‌کننده تحمیل می‌شود، الفاظی که به کار می‌برند و توهین‌هایی که می‌کنند و غیر از آن نگاه جامعه مرا خیلی آزار می‌داد. این نگاه که تو یک مصرف‌کننده هستی پس حتما دزدی، دروغگویی یا قاچاقچی هستی خیلی اذیتم می‌کرد اینها همه‌اش خاطره تلخ است. حتی در محیط خانه چنین نگاهی وجود داشت و اگر چیزی گم می‌شد اولین چیزی که به ذهن‌شان می‌رسید این بود که من برداشته‌ام. آن‌قدر که این نگاه مرا آزار می‌داد خود مواد مخدر آزارم نمی‌داد.

چه شد که تصمیم به درمان گرفتی؟

آخر خط به نظر من مرگ است، البته ممکن است اشتباه باشد، البته یکی ممکن است بگوید آخر خطش کنار خیابان باشد، اما من به آخر خط خودم نرسیدم، بلکه به این دانایی رسیدم که دیگر مواد مخدر برایم سودی ندارد، اگر به این دانایی نمی‌رسیدم حتما هنوز ادامه می‌دادم.

مواد مخدر صنعتی هم مصرف کرده‌ای که معمولا توهم‌زاست. توهمات تو چطور بود؟

من از کراک توهمی ندیده‌ام. کراک معمولا چرت دارد و افرادی که همراه با کراک، شیشه هم مصرف می‌کنند به همین دلیل است که چرت کراک را بگیرند و در نظر دیگران خواب‌آلود جلوه نکنند. من هم چون نمی‌خواستم یک گوشه چرت بزنم شیشه مصرف می‌کردم و این شیشه است که توهم‌زاست. توهمش بستگی به فازی داشت که ‌می‌گرفتم. اگر از مصرف‌کنندگان حشیش بپرسی می‌گویند اگر موقع مصرف مواد خوشحال باشند فاز شادی می‌گیرند و اگر غمگین باشند، فاز غم می‌گیرند و غم‌شان ده برابر می‌شود. حالا شیشه بالاتر از حشیش است و این فاز صد برابر می‌شود و هر جور که با آن فاز بگیری همان‌جور فاز می‌دهد. البته یک‌سری چیزها هم دارد که عمومی است. مثلا این‌که زیر پوست آدم حشره می‌گذارد یا این‌که صداهایی می‌شنوی یا چیزهایی می‌بینی. من هم صداهایی می‌شنیدم. دلیلش هم این است که شیشه روی کارکرد مغز اثر می‌گذارد و آن را دچار اختلال می‌کند. مثلا کسی که شیشه می‌کشد بالای ساختمان ده طبقه می‌رود و ارتفاع را دو پله می‌بیند و فکر می‌کند پریدن از آنجا کاری ندارد.

ظاهرا تو هم حس می‌کردی زیر پوستت حشره است، برای درمان آن چه می‌کردی؟

برای درمان به پوستم لیدوکائین می‌زدم و بعد از این که بی‌حس می‌شد با تیغ پوستم را می‌بریدم و بعد با سوزن به جانش می‌افتادم تا حشره‌ای را که فکر می‌کردم زیر پوستم است بگیرم. احساس می‌کردم آن حشره مرتب پایین‌تر می‌رود. این کار را ادامه می‌دادم تا جایی که خسته می‌شدم. بعد روی زخم را بتادین و چرک خشک‌کن می‌زدم و می‌بستم و می‌رفتم سراغ جای دیگر و بعد از دو سه روز که بهتر می‌شد دوباره زخم را باز می‌کردم و روز از نو روزی از نو. یک شب ساعت 12 نیمه شب توهم حشره مرا گرفت. پتویی را که رویم بود کنار زدم، لباس‌هایم را درآوردم، در حمام با الکل صنعتی از زیر گردن تا زیر پایم را شستم. کارم که تمام شد می‌خواستم لباس‌هایم را بپوشم که دیدم یک جای لباسم نخ‌کش شده است. در حالی که چاقو، قیچی و تیغ کنار دستم بود فندک را برداشتم تا نخ را بسوزانم. فندک زدم و چون بدنم خیس الکل بود در یک لحظه همه بدنم آتش گرفت و فقط شانسی که آوردم فوری پتو را روی خودم کشیدم و آتش خاموش شد.

توصیه‌ات به افرادی که الان مصرف‌کننده هستند چیست؟

افراد مصرف‌کننده توصیه‌پذیر نیستند. همان‌طور که چهار نفر بزرگ‌تر، خانواده، مصرف‌کننده‌های دیگر و... به من گفتند، گوش ندادم و راه خودم را رفتم. از افرادی که پند می‌دادند همیشه گریزان بودم، اما می‌خواهم بگویم که مواد مخدر دو رو دارد، ولی در جامعه ما به من و سایر مصرف‌کننده‌ها یک رویش را نشان داده‌اند. این رو که معتاد گوشه جوی و کنار خیابان و دزد است و... ولی نگفتند که مواد دو سه سال اولش لذت دارد. این روی سکه را معرفی نکردند، من برای بار اول که مصرف کردم با خودم گفتم همه آن باورها و حرف‌ها دروغ است. چون مواد لذت داشته، می‌خواستند ما مصرف نکنیم. اما مگر لذت چقدر است؟ دو، سه یا پنج سال، بعدش همان بدبختی است. بنابراین جوانان الان گول این را نخورند که مواد خوب است. به آنهایی هم که مصرف‌کننده هستند توصیه‌ای ندارم و فقط می‌توانم به آنها بگویم این راه پایان ندارد.

شاهد حلاج نیشابوری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها