معمای پلیسی

چه کسی خانم دکتر را کشت؟

ساعت دو نیمه شب بود که سرگرد مشفق به محل جنایت رسید.قتل در طبقه سوم ساختمان پزشکان واقع در خیابان شهید بهشتی اتفاق افتاده بود. قبل از رسیدن سرگرد به محل حادثه ماموران کلانتری به محل رفته و جنازه را دیده بودند.
کد خبر: ۵۹۸۴۶۱

رئیس کلانتری خودش شخصا در محل حاضر شده بود. او که از هم‌خدمتی‌های پیشین مشفق بود بعد از کلی احوالپرسی بالاخره سر اصل مطلب رفت. مقتول زنی دندانپزشک به نام زهره بود که در محل کارش با جسمی رشته مانند خفه شده بود. شوهر زهره که نگران همسرش بود مقابل ساختمان پزشکان آمده و وقتی در را بسته دیده بود از پلیس کمک خواسته بود.

رئیس کلانتری گفت: از آن ساختمان‌های ایمن است که دزد اگر خودش را هم بکشد نمی‌تواند وارد شود، کلی کار کردیم تا توانستیم در را باز کنیم البته ساختمان نگهبانی هم دارد اما ساعت کاری‌اش از 11 صبح شروع می‌شود و شب‌ها هم تا 11 بیشتر نیست. شوهر مقتول نیم ساعت دیر ما را خبر کرد.

کارآگاه می‌خواست وارد ساختمان شود که همین هنگام مردی جوان بیرون آمد. بسیار آشفته به نظر می‌رسید. رئیس کلانتری مرد را به‌عنوان شوهر زهره معرفی کرد و مشفق تصمیم گرفت همانجا چند سوال اولیه را درباره کشف جنازه بپرسد.

ـ قرار بود زهره ساعت 10 شب خانه باشد اما تلفن زد و گفت مریضی برایش آمده و کارش کمی طول می‌کشد. تا ساعت 11 خبری از او نشد، ساعت 11 تلفن زدم نه موبایلش را جواب داد و نه تلفن مطب را. چند بار پشت سر هم تماس گرفتم ولی فایده‌ای نداشت برای همین سریع راه افتادم اما وقتی رسیدم در ساختمان بسته بود. از بیرون دیدم چراغ مطب زهره روشن است ولی سرایدار نبود برای همین با پلیس تماس گرفتم.

رئیس کلانتری بخش‌هایی از اظهارات شوهر مقتول را که خودش دیده و شاهدش بود تائید کرد و سرگرد به این فکر فرو رفت تا همین مرحله سه مظنون وجود دارد؛ یکی شوهر زهره، یکی بیمار آخر وقت و سومی سرایدار ساختمان به‌عنوان آخرین فردی که ساختمان را ترک کرده بود یا این‌که لااقل طبق وظایفش باید آخرین نفر محسوب می‌شد.

مشفق بعد از ورود به مطب اوضاع را برانداز کرد. هیچ پولی در مطب نبود و می‌شد حدس زد قاتل آن را سرقت کرده است. سه روز وقت برد تا کارآگاه بیمار آخر وقت را شناسایی و دستگیر کند البته قبل از آن نگهبان ساختمان که مردی به نام صمد بود خودش را به پلیس معرفی کرد، اما کارآگاه سوال خاصی از او نپرسیده بود چون می‌خواست هر سه مظنون را با هم در اختیار داشته باشد. سرانجام هر سه مرد برای بازجویی آماده شدند. شوهر زهره همان حرف‌های اولیه‌اش را تکرار کرد. صمد هم در بازجویی‌ها گفت: من وقتی دیدم چراغ همه مطب‌ها خاموش است فکر کردم همه رفته‌اند برای همین در ساختمان را قفل کردم و رفتم. اصلا هم متوجه موضوع مشکوکی نشدم.

بیمار آخر وقت که مردی به نام تورج بود نیز گفت: بشدت دندان‌درد داشتم واتفاقی داشتم از جلوی ساختمان پزشکان رد می​شدم که چشمم به تابلوی مطب افتاد و داخل رفتم. دکتر فقط داروی بی‌حسی زد و کمی از دندان را تراشید. برایم پانسمان گذاشت و قرار بود فردا دوباره بروم که دستگیر شدم.

مشفق به او گفت: پانسمان دندان دلیل موجهی نیست، شما در هر مطبی می‌توانید این کار را انجام بدهید. دلیل دیگری دارید که ثابت کند برای معالجه به مطب رفته بودید؟

تورج دلیل و شاهدی نداشت. کارآگاه اتاقش را ترک کرد. کمی در حیاط آگاهی قدم زد و وقتی برگشت به دو نفر از مظنونان اجازه داد بروند اما نفر سوم در بازداشت ماند و بعد از یک هفته به قتل اعتراف کرد.

به نظر شما کدام‌یک از سه مظنون قاتل است و چرا؟ پاسخ خود را برای ما به شماره 300011224 پیامک بزنید.

پاسخ معمای شماره قبل: اگر ادعای سرایدار مبنی بر شکسته شدن شیشه توسط قاتل ناشناس درست بود، خرده شیشه‌ها باید کف اتاق می‌ریخت در حالی که در اتاق هیچ اثری از شیشه وجود نداشت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها