با ضیاء‌الدین دری، کارگردان سریال «​کلاه پهلوی»

منتظر پایان تکان‌دهنده کلاه ‌پهلوی باشید

ضیاءالدین دری کارگردان نام‌آشنایی برای سینماگران و مخاطبان تلویزیون است. او ساخت سریال فاخر «کیف انگلیسی» را در کارنامه دارد که یکی از آثار ماندگار تلویزیون ایران است.
کد خبر: ۵۸۱۴۹۳
منتظر پایان تکان‌دهنده کلاه ‌پهلوی باشید

او بعد از گذشت سال‌ها از ساخت کیف انگلیسی سریال «کلاه پهلوی» را جلوی دوربین برد. وی در مجموعه تلویزیونی کلاه پهلوی کشف حجاب و فساد خان‌های دوران پهلوی را به تصویر کشیده است. البته او در یک اقدام بدیع قصه سریالش را در یک شهر خیالی به نام سامان روایت کرده است. با دری درباره سریال کلاه پهلوی به گفت‌وگو نشستیم.

خاطره خوش سریال تاریخی کیف انگلیسی هنوز بعد از گذشت سال‌ها از ذهن مردم پاک نشده و همین مساله باعث شد تا بعد از پخش چند قسمت از سریال تلویزیونی کلاه پهلوی این سریال با کیف انگلیسی مقایسه شود. خودتان فکر می‌کردید با چنین واکنشی روبه‌رو شوید؟

مخاطبان سریال‌های تلویزیونی همیشه احساسی نوستالژیک نسبت به گذشته دارند. همین حالا هم وقتی سریال‌های دهه 60 پخش می‌شود، فضاسازی و اقبال رسانه‌ای زیادی نسبت به آنها در رسانه‌های گوناگون شکل می‌گیرد. به نظرم بخش عمده‌ای از این فضاسازی به دلیل حضور نسل جوانی است که این روزها در رسانه‌های مختلف مشغول فعالیت هستند. نسلی که در دهه‌های گذشته وارد فعالیت حرفه‌ای و رسانه‌ای نشده بودند و حالا پرداختن به برخی از سریال‌های دهه 60 و 70 به نوعی پرداختن این نسل به دغدغه‌های شخصی خودشان نیز هست. برخلاف تصور شما، با افراد مختلفی مواجه شده‌ام که کلاه پهلوی را بیش از کیف انگلیسی دوست دارند، حتی در پخش مجدد کیف انگلیسی از شبکه‌ آی‌فیلم نیز بازتاب‌های مثبتی از کلاه پهلوی دریافت کردم، زیرا مخاطبان این امکان را پیدا کرده بودند که دو سریال را با یکدیگر مقایسه کنند.

موجی که شما به آن اشاره می‌کنید، از سوی برخی رسانه‌ها به راه افتاد و من نمی‌دانم چطور می‌توان سریالی 54قسمتی را صرفا با دیدن چند قسمت اولیه نقد و بررسی کرد و سپس نتیجه گرفت سریال قبلی کارگردان که 13قسمت بود، از سریال جدید کارگردان که 54 قسمت است بهتر بوده است؟!

درخصوص واکنشی که به آن اشاره کردید هم برای من این پرسش وجود دارد. این واکنش چگونه شکل گرفت؟ به عنوان سازنده این سریال کاملا به یاد دارم در زمان پخش کیف انگلیسی رسانه‌ها از آن اصلا استقبال نکردند و امروز هم نمی‌توان مطالب و نقدهای مثبت درباره این سریال در رسانه‌های آن زمان پیدا کرد، حتی تا پایان پخش نیز واکنش‌های مثبتی صورت نگرفت و این مساله در کنار انتقادهای تند و تیز برخی جریان‌های سیاسی، فضای رسانه‌ای عجیبی را درباره سریال ایجاد کرد. بعد از پایان پخش سریال بود که واکنش‌های مثبت نسبت به آن بروز پیدا کرد. بر همین اساس، به عنوان سازنده دو اثر اصل این مقایسه را درست و اصولی نمی‌دانم، چون نمی‌توان درباره سریالی که هنوز به پایان نرسیده اظهارنظر قطعی کرد.

موضوع کشف حجاب یکی از مهم‌ترین موضوع‌های فرهنگی جامعه ماست که همیشه به آن توجه شده است. انگیزه‌تان از رفتن به سراغ این موضوع چه بود؟

برخلاف نظر شما باید عرض کنم در جامعه ما همیشه رفتارهای سلبی فراوانی در مقوله حجاب صورت گرفته، اما هیچ‌گاه به صورت ریشه‌ای به این مساله پرداخته نشده است. در میزگردهای تلویزیونی، سخنرانی‌ها، جلسات مختلف و... همیشه در مذمت بی‌حجابی سخن گفته شده، اما هیچ‌گاه این مساله بیان نشده که پدیده بی‌حجابی که امروزه گریبانگیر جامعه ماست و برای مبارزه با آن هزینه‌های مادی، معنوی و فیزیکی فراوانی صورت می‌گیرد، اساسا پدیده‌ای متعلق به ما ایرانی‌ها نیست و قدمت آن در جامعه ما کمتر از صد سال است.

سریال تلویزیونی کلاه پهلوی از معدود آثار نمایشی است به این موضوع پرداخته است. در این سریال تلاش کردم​که به جای طرح حرف‌های کلیشه‌ای درباره مساله حجاب، به صورت ریشه‌ای به این پدیده بپردازم و این موضوع را تبیین کنم که آنچه ما امروز به عنوان بی‌حجابی در جامعه خود با آن مواجه هستیم، پدیده‌ای وارداتی است و کمتر از صد سال در جامعه ما قدمت دارد. این پدیده از سوی رضاخان ترویج داده شد و اساسا پدیده‌ای غیرایرانی، وارداتی و غربی بوده که هدف از رواج آن در جامعه ما، تبدیل ایران به یک بازار مصرف بزرگ برای محصولات غربی بوده است.

در شرایط کنونی پرداختن به این موضوع را چقدر مهم می‌دانستید؟

این موضوع نه در شرایط کنونی بلکه در هر مقطعی از تاریخ ایران، مساله‌ای مهم است که باید به آن پرداخته شود. البته پرداختن به چنین موضوعی شکل‌های مختلفی دارد. از این مقطع تاریخی در چند سریال و فیلم روایت اکشن و پلیسی ارائه شده، اما توجه من بیشتر معطوف به مباحث فرهنگی دوران پهلوی اول بوده است. حجاب مقوله‌ای است که با مفهومی به نام «سبک زندگی» کاملا مرتبط است و این مساله حتی امروز نیز یکی از دغدغه‌های مهم جامعه ایران است که در مباحث مختلف، صاحبنظران با طرح الگوی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی، به دنبال یافتن شیوه‌ای مناسب در این زمینه هستند. باید این مساله را در نظر داشت که فرهنگ همیشه اصل و اساس هر حکومت است. یک دولت یا حکومت می‌تواند کارخانه‌های پیشرفته و ساختمان‌هایی عجیب داشته باشد و مردمش در شهرهای مدرن زندگی کنند، اما در کنار همه این پیشرفت‌ها می‌تواند فرهنگی وارداتی داشته باشد. نمونه مشخص چنین مثالی، کشورهای حوزه خلیج‌فارس هستند، اما وجه تفاوت بارز ایران با کشورهای دیگر، وجوه فرهنگی آن است. وقتی یک فرد خارجی وارد کشورمان می‌شود، اولین چیزی که توجهش را جلب می‌کند حجاب زنان ایرانی است. اینها وجوهی فرهنگی است که باید مورد توجه و دقت قرار گیرد.

در سریال کلاه پهلوی کدام گروه از مردم مخاطب هدف شما بودند؛ کسانی که با کشف حجاب و دخالت بیگانگان در امور کشور موافق بودند یا مخالفان آن؟

وقتی ساخت سریالی تلویزیونی را آغاز می‌کنم، همه مردم ایران را مخاطب قرار می‌دهم. مردمی که عده‌ای از آنها در زمان حال، مخاطب یک اثر هستند و عده‌ای دیگر ممکن است سال‌ها بعد بیننده آن اثر باشند. مخاطبان امروز تلویزیون طیف متنوعی هستند. مردمی که ابزارهای سرگرمی فراوانی در اختیار دارند و به همین دلیل نشاندن آنها پای تلویزیون واقعا کار سختی است. من سریالم را برای مردم می‌سازم و به همین دلیل برای آن که آثارم برای همه مخاطبان جذاب باشد، سعی می‌کنم پیام‌ها و نکات فرهنگی ـ تاریخی موردنظرم را در قالب یک داستان دراماتیک مطرح کنم؛ داستانی با شخصیت‌پردازی، فراز و فرود، گره‌افکنی و گره‌گشایی‌های متعدد. البته در روایت داستان، لحن و شکل بیان خاص خودم را دارم و سراغ نوعی اکشن تقبلی که در آن آدم‌ها حتی عادی‌ترین و معمولی‌ترین حرف‌هایشان را با هیجانی مصنوعی بیان می‌کنند و هنگام احوالپرسی جوری با هم حرف می‌زنند که رگ‌های گردنشان بیرون می‌زند؛ نمی‌روم. دوره روایت چنین سریال‌هایی سر آمده و برای سریال‌های طولانی، باید درام در بستری آرام شکل بگیرد و پیش برود.

از من پرسیدید ​ مخاطب این سریال چه کسانی هستند؟ بعید می‌دانم بتوان در میان جامعه ایران افرادی را پیدا کنیم که با کشف حجاب و دخالت بیگانگان در امور کشور موافق باشند. ایرانی جماعت به وطن‌پرستی و علاقه به خاکش مشهور است و درصد اندکی از افراد فریب‌خورده علاقه‌مند به بیگانه هم از نظر کمی آنقدر نیستند که در چنین آماری به حساب بیایند. به نظرم نباید درباره اقلیت بی‌حجاب جامعه چنین قضاوت کرد و آنها را مجری عوامل بیگانگان دانست. این افراد کسانی هستند که اطلاعات تاریخی دقیقی درباره این پدیده‌ها ندارند و به غلط تصور می‌کنند بی‌حجابی پدیده‌ای ایرانی است. این آدم‌ها مرعوب تجملات و نمادهای بیرونی فرهنگ غربی هستند و هدف ما هم از ساخت این سریال این است که به آنها درباره ریشه‌های این پدیده ضدفرهنگی هشدار دهیم. هدف ما این است که به جوانان بگوییم فکر نکنند بخش فرهنگی مدرنیزم غربی که به آن دل‌بسته‌اید، برای شماست. سابقه آن چیزی که امروز در ماهواره‌ها می‌بینیم حتی به صد سال هم نمی‌رسد.

اکنون که سریال پخش می‌شود به نظر خودتان نظر کدام گروه را بیشتر متقاعد کرده‌اید؟

پاسخ به این نوع پرسش‌ها در شرایطی که هنوز پخش سریال به پایان نرسیده، کمی زود است و پاسخ احتمالی نمی‌تواند دقیق و کامل باشد. تاکنون 40 قسمت از این سریال پخش شده و نزدیک به هفت قسمت دیگر از آن باقی‌مانده است. ضمن آن که چنین سریالی ساخته نمی‌شود تا مخاطب خود را نسبت به مساله یا چیزی متقاعد کند. کلاه پهلوی قرار است یک پیام کوتاه و موجز به مخاطب خود بدهد، بیننده را با مسائل و ریشه‌های تاریخی یک پدیده آشنا کرده و حس وطن‌پرستی را در او تقویت کند. حالا اگر تا پایان پخش سریال صبر کنید، قطعا پاسخ پرسش‌تان را پیدا خواهید کرد.

قصه این سریال در یک شهر خیالی به نام سامان می‌گذرد، چرا پرداخت به ماجرای کشف حجاب را در یک شهر واقعی دنبال نکردید؟

در طول ماه‌های گذشته بارها با این پرسش مواجه شده‌ام و هر بار هم پاسخی مشخص به آن داده‌ام. سامان شهری فرضی است و وجود خارجی ندارد. به جای انتخاب یک شهر واقعی و روایت داستان در آن، این شهر را انتخاب کردم. این شهر نمادی از شهرهای ایران در زمان وقوع رویدادهای داستان است و رویدادهایی که در سامان اتفاق افتاده، در این دوره تاریخی خاص کم و بیش در اغلب شهرهای ایران رخ داده است و در عین حال در صورت انتخاب شهری واقعی، ملزم به رعایت تمام جنبه‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و... درخصوص آن شهر می‌شدیم. مثلا اگر مکان وقوع رویدادها شهری مثل کاشان بود، باید افراد، شخصیت‌ها و رویدادهای واقعی این شهر در فاصله سال‌های 1314 تا 1320 به عنوان مقطع رویدادهای کلاه پهلوی مورد توجه واقع می‌شد و هرنوع بی‌توجهی، اعتراض‌های فراوانی را به دنبال داشت، اما در شرایط فعلی، با دست باز به روایت رویدادها می‌پردازم و بابت دخل و تصرف‌های دراماتیک در داستان یا نمایش برخی شخصیت‌های منفی و مثبت، با حواشی مواجه نمی‌شوم.

در کلاه پهلوی به جزئیات تاریخ سیاسی توجه کرده‌اید. بازگو کردن این جزئیات چقدر برایتان اهمیت داشت؟

در دوره تاریخی مورد توجه سریال کلاه پهلوی، اتفاق‌ها و رویدادهای فراوانی رخ می‌دهد، اما فقط به بخشی از رویدادها توجه شده که با داستان اصلی مرتبط بوده است. به هر حال این سریال یک طرح مشخص دارد و آن هم پیگیری مساله کشف حجاب در شهری مانند سامان است و هر آنچه به این رویداد مربوط بوده، در داستان مورد توجه قرار گرفته است. مثلا ابلاغ فرمان کشف حجاب در داستان مورد توجه واقع شده، اما تلاش نکردم با اشاره به حوادث و رویدادهای تاریخی فراوان که در این مقطع در کشورمان رخ داده، داستان را آنقدر دچار پیچیدگی و پرگویی کنم که مخاطب عادی نتواند به سادگی با آن ارتباط برقرار کند.

آیا می‌خواستید یک سند تصویری از تاریخ بسازید؟

هر اثر تصویری، حتی یک فرم عکس، می‌تواند سندی تصویری محسوب شود. کلاه پهلوی هم چنین خاصیتی را داراست و به سبک و شیوه زندگی مردم در یکی از شهرهای مرکزی ایران می‌پردازد و از این نظر می‌تواند کارکرد مورد اشاره شما را هم داشته باشد.

جوانان بیشتر از هر گروهی به اطلاعات تاریخی نیازمند هستند. آیا به نظرتان توانستید این گروه را جذب سریال کنید یا اصلا در زمان ساخت سریال به این گروه از مخاطبان فکر می‌کردید؟

نیازی به اطلاعات تاریخی خاص جوانان نیست. همه مردم ایران نیازمند دانستن تاریخ هستند. برخی ایرانی​ها متاسفانه حافظه تاریخی ضعیفی دارند و به همین دلیل نیاز است تاریخ برای آنها به طور مدام روایت و مرور شود. بحث شما درخصوص جذب جوانان به سریال و فکر کردن به آنها دو مساله متفاوت است. در تلویزیون وقتی سریالی ساخته می‌شود، بیش از آن که محدوده سنی خاصی مورد نظر باشد، یک طیف مشخص به نام خانواده‌ها موردنظر هستند. البته برنامه‌هایی مانند برنامه کودک هم در تلویزیون تولید می‌شود که مخاطب آن یک گروه سنی مانند کودکان، نوجوانان، خردسالان و... هستند، اما سریال‌های تلویزیونی بیشتر برای خانواده‌ها ساخته می‌شوند. البته در سینما این مساله مرسوم است که فیلمی برای جوانان ساخته شود یا مخاطب یک فیلم افرادی خاص باشند؛ فیلم‌هایی که درباره آنها تعبیر «مخاطب خاص» به کار برده می‌شود، اما در تلویزیون معمولا سریالی با مشخصات کلاه پهلوی برای طیف گسترده‌ای از مخاطبان ساخته می‌شود.

یکی از مولفه‌های جذب خانواده‌ها و به تعبیر شما جوانان، بازیگران یک سریال هستند. در سریال کلاه پهلوی تلاش شد با بهره‌گیری از چهره‌های جدید، مخاطبان را در شرایطی قرار دهیم که به دور از کلیشه‌های رایج، با چهره‌هایی جدید مواجه شوند. در این سریال بازیگران جوان مختلفی حضور یافته‌اند که تا امروز، بازی آنها واکنش‌های مثبت فراوانی را به دنبال داشته است. بسیاری از آنها هم‌اکنون کاندیدای ایفای نقش در سریال‌ها و فیلم‌های مختلف هستند و برخی هم تاکنون چند حضور موفق در سینما داشته‌اند.

درخصوص مباحث تاریخی هم باید به این نکته اشاره کنم که سریال کلاه پهلوی تلاش کرده مباحث تاریخی را به شکلی ساده و آسان برای مخاطب خود مطرح کند. حالا اگر مخاطبی علاقه‌مند به کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه باشد، می‌تواند با تماشای برنامه «هنگام درنگ» اطلاعات خود را تکمیل کند.

آیا شما در سریال کلاه پهلوی تاریخ را دراماتیزه کردید یا به اسناد تاریخی وفادار ماندید؟

کلاه پهلوی محصول به‌کارگیری هر دوی این شیوه‌هاست. برخلاف برخی اظهارنظرها تاکید می‌کنم که در این سریال تحریفی درباره مسائل تاریخی رخ نداده است. البته روایت داستان در شهری مانند سامان این امکان را برای ما فراهم کرد که بتوانیم تاریخ را بهتر دراماتیزه کنیم. حال اگر قرار بود این داستان در یک شهر واقعی مانند ساوه روایت می شد ، باید به تمام جزئیات وفادار می‌ماندیم.

مهم‌ترین اتفاق و رویداد سریال کلاه پهلوی، موضوع کشف حجاب است که در آن تاریخ‌های واقعی عینا مورد توجه قرار گرفته، اما ممکن است جشن فرمانداری در یک شهر در یک تاریخ رخ داده باشد و در شهری دیگر، در زمان دیگری برگزار شده باشد. برخی اتفاق‌ها مانند فوت فاطمه و دستگیری میرزارضا نیز ما به ازاهای فراوانی داشته که در سریال کلاه پهلوی، در مقاطع موردنیاز به آن اشاره شده است.

یکی از ویژگی‌های سریال‌های تاریخی، دیالوگ‌نویسی برای شخصیت‌هاست. چقدر دیالوگ‌ها برایتان اهمیت داشت و آیا می‌خواستید به اصطلاح دیالوگ‌های ماندگار برای این سریال طراحی کنید؟

یکی از مهم‌ترین مسائل درخصوص دیالوگ‌نویسی این است که کلمه‌ها و جمله‌ها به زبان گفتاری مردم عادی نزدیک باشد. در تلویزیون ایران سریال‌های تاریخی فراوانی ساخته شده که شکل‌های مختلفی از دیالوگ‌نویسی را به‌کار گرفته‌اند؛ از نگارش دیالوگ‌های ساده تا بهره‌گیری از کلمات ثقیل و سنگین. همیشه برای مخاطبان این پرسش وجود دارد که آیا واقعا مردم آن دوره تاریخی با چنین زبانی صحبت می‌کردند؟ آیا همه آنها از شاه و وزیر گرفته تا کاسب و حجره‌دار بازار فصیح و آهنگین سخن می‌گفتند؟! پاسخ این پرسش قطعا منفی است. چنین الگویی حتی در فیلم‌ها و سریال‌های تاریخی روز دنیا هم وجود ندارد. در دیالوگ‌نویسی مهم این است که زبان دیالوگ ساده و قابل فهم باشد و به انتقال مفاهیم کمک کند. البته باید توجه کرد که در دیالوگ‌ها نباید از واژه‌های روزمره استفاده کرد. این اتفاق در سریال کلاه پهلوی رخ داده است. در مورد برخی شخصیت‌ها نیز از لهجه محلی برای بیان دیالوگ‌ها استفاده شده که این مساله به شیرینی و حلاوت کار افزوده است.

تحقیق و نگارش، پیش‌تولید و تولید این سریال در طول این سال‌ها دستخوش تغییرات زیادی شد. این مساله کار را برایتان دشوار نکرد؟

همین‌جا لازم است اطلاعات اشتباه و بعضا پراکنده‌ای را که درباره سریال کلاه پهلوی در برخی رسانه‌ها مطرح شده، تصحیح کنم. بارها عنوان شده ساخت این سریال حدود ده سال طول کشیده و هزینه فراوانی برای ساخت آن صرف شده است و... حال آن‌که اطلاعات صحیح در سایت رسمی سریال درج شده است. آغاز پیش‌تولید این سریال سال 1383 انجام شد. فیلمبرداری آن هم از پانزدهم تیر 1385 آغاز شد. این سریال 1220 سکانس و حدود 20 هزار نما(پلان) داشت که در نوع خود نسبت به سریال‌های دیگر، سریال بسیار پرپلانی محسوب می‌شود. کل قسمت‌های سریال در 910 جلسه فیلمبرداری شد که برابر با سه سال کار مداوم فیلمبرداری است. تعداد جلسات فیلمبرداری در ایران 848 جلسه و در فرانسه 62 جلسه بوده است. از نظر لوکیشن نیز سریال تنوع خوبی دارد. تعداد کل لوکیشن‌ها 115 تا بوده که از میان آنها 64 لوکیشن داخلی و 51 لوکیشن خارجی بوده است.

به عبارت ساده‌تر ما فقط سه سال فیلمبرداری مداوم داشتیم که در مقایسه با سریال‌های تاریخی دیگر نه‌تنها زیاد نیست، بلکه کمتر هم هست. البته مراحل تحقیقی مربوط به نگارش فیلمنامه سریال از سال‌های اوایل دهه 60 آغاز و به مرور طرح آن تکمیل شد. این روند خاص کلاه پهلوی نیست و بسیاری از سریال‌های تاریخی دیگر نیز چنین مسیری را طی کرده‌اند و گاه فیلمنامه آنها طی 20 سال به سریال تبدیل شده است. تغییراتی هم که در طول این سال‌ها در فیلمنامه اتفاق افتاد، با هدف تکمیل و بهتر شدن اثر بود. البته من مشکلی با این موضوع نداشتم، اما مشکلات مالی گاه باعث توقف کار ما می‌شد و این مساله کسالت‌آور بود.

طولانی شدن زمان تصویربرداری و بازنویسی‌های فیلمنامه در روند تولید و کیفیت سریال تاثیری داشت یا نه؟

در سال‌های اخیر شکل خاصی از سریال‌سازی رواج یافته که استفاده بی‌رویه از تکنیک دوربین روی دست، این امکان را فراهم کرده که سازندگان اثر در مدتی کوتاه یک سریال را ساخته و روانه پخش کنند. شاید به همین دلیل است که عده‌ای تصور می‌کنند طولانی شدن مراحل ساخت یک سریال مساله‌ای ناراحت‌کننده است، اما برای ساخت یک اثر خوب و باکیفیت، صرف زمان و دقت مساله‌ای مهم است و نمی‌توان همه چیز را با عجله مقابل دوربین برد. در مواقع مختلف نیاز به تمرکز و دقت و نورپردازی هست و باید جزئیات مختلف دست به دست هم دهند تا کار به نتیجه قطعی برسد. به نظرم طولانی شدن مراحل ساخت سریال، صرفا به افزایش کیفیت آن کمک کرده است ضمن آن که معتقدم سه سال زمان چندان طولانی برای ساخت یک سریال 54 قسمتی نیست.

سریال کیف انگلیسی به دلیل مضمون عاطفی، مخاطبان زیادی داشت و خیلی از مردم هم با این ذهنیت به تماشای سریال کلاه پهلوی نشستند، اما توقع آنها برآورد نشد. به نظرتان چرا این اتفاق افتاد؟

چرا فکر می‌کنید توقع مخاطبان از کلاه پهلوی برآورده نشده است؟ آیا حجم روابط عاطفی در سریال کلاه پهلوی کمتر از کیف انگلیسی است؟ در کیف انگلیسی شاهد رابطه عاطفی منصور ادیبان با مستانه بودیم، اما در این سریال شخصی مانند فرماندار دوبار ازدواج می‌کند و حتی مورد توجه شخصیت سیمسون نیز هست، روابط عاطفی میان میرزارضا و فروغ به دقت پرداخت شده، شخصیتی به نام کریم با عالیه ازدواج می‌کند و سپس دلباخته بلانش می‌شود، صمصام و همسرش مه‌لقا روابط عاطفی پیچیده‌ای دارند و... در ادامه سریال نیز شاهد حضور شخصیت‌های دیگر در سریال خواهید بود که هر کدام با خودشان، روابط و اتفاق‌های تازه‌ای را وارد داستان می‌کنند. به نظرم این یک برداشت شخصی است و قرائن و شواهد نشان می‌دهد در کلاه پهلوی عکس این تصور شما رخ داده است.

روابط شخصیت‌ها در سریال کلاه پهلوی این ظرفیت را داشت که سریال را به کیف انگلیسی نزدیک کنید، اما شما از این روش استفاده نکردید. دلیل خاصی داشت؟

قصه سریال کلاه پهلوی در فاصله سال‌های 1314 تا 1320 رخ می‌دهد و در پایان این مقطع، قصه شخصیت‌های کیف انگلیسی آغاز می‌شود. به نظرم این دو قصه کاملا از هم متفاوت هستند و نیازی به پیوند دادن این دو قصه به یکدیگر نبود. البته شاید بهتر بود کیف انگلیسی پس از کلاه پهلوی ساخته می​شد، اما این اتفاق رخ نداد. البته کلاه پهلوی پایانی تکان‌دهنده و غافلگیرکننده دارد و نیازی نبود در انتهای آن به قصه منصور ادیبان برسیم.

روابط عاطفی میان شخصیت‌های سریال کلاه پهلوی ضعیف است؛ چرا این روابط را پررنگ‌تر نکردید؟

قرار نیست در سریالی این‌چنینی همه چیز در همان ابتدا و قسمت‌های آغازین رخ دهد. در سریال شاهد فراز و فرودهای مختلفی در روابط میان شخصیت‌ها هستیم. رابطه فرماندار و همسرانش را به عنوان یک نمونه در نظر بگیرید. در قسمت‌های آغازین سریال و در پاریس، فرخ به شادی علاقه‌مند است، اما شادی به او پاسخ مثبت نمی‌دهد، بلانش که نسبت به فرخ حس ترحم دارد، به دستور تریگانو به فرخ نزدیک می‌شود تا با او ازدواج کند، با حضور فرخ در ایران، شادی از شنیدن خبر ازدواج دوست صمیمی‌اش ـ بلانش ـ با فرخ دچار سرخوردگی می‌شود، در قسمت‌های بعدی، فرخ و شادی یکدیگر را در خانه زرین‌تاج ملاقات می‌کنند و عشق قدیم دوباره زنده می‌شود، بلانش به دستور سیمسون میدان را خالی می‌کند تا فرخ و بلانش به یکدیگر برسند و در نهایت در قسمت سی و هفتم، درشکه‌چی صمصام عاشق همسر سابق فرماندار سامان می‌شود. در کدام سریال این حجم از اتفاق‌های عاطفی را درباره شخصیت‌ها به یاد دارید؟

چرا برخی شخصیت‌های قصه مثل سیمسون ناگهان از قصه حذف شدند، در حالی که حضورشان در قصه احساس می‌شد. گرچه دلیل منطقی برای خروج‌شان عنوان شد، اما در مساله کشف حجاب و برخوردهایی که فرخ باستانی در شهر با مردم دارد، می‌توانست پررنگ‌تر شود.

هیچ‌یک از شخصیت‌ها از روند قصه حذف نمی‌شوند بلکه در مقاطعی در داستان حضور می‌یابند، به قهرمان یک مقطع از داستان تبدیل می‌شوند و در ادامه هم جای خود را به شخصیت‌های دیگر می‌دهند و دوباره وارد قصه می‌شوند. این وضع شامل حال همه شخصیت‌های کلاه پهلوی شده و حتی بسته به این مساله که کدام شخصیت‌ها محور داستان بوده‌اند، عکس آنها در پس‌زمینه سایت رسمی سریال قرار گرفته است. در حال حاضر شخصیت میرزارضا و فروغ محور داستان هستند و سیمسون نیز بزودی وارد قصه خواهد شد. از طرفی کشف حجاب اتفاقی نبوده که در آن دولت انگلستان مداخله میدانی داشته باشد و طرح هر نکته‌ای خلاف این واقعیت، به اصل وفاداری قصه و به واقعیت‌های تاریخی لطمه می‌زد.

اگر سریال در یکی، دو قسمت اول بتواند مخاطب را درگیر کند، موفق می‌شود، اما شما روایت این سریال را با بخش‌های سفارت ایران در فرانسه آغاز کردید و همین مساله باعث شد بینندگان در شروع قصه خیلی جذب نشوند؛ چرا شروع قصه را از جای دیگری آغاز نکردید؟

سه قسمت اول سریال، شروع و مقدمه است و باید شخصیت‌پردازی داستان در همین قسمت‌ها صورت می‌گرفت. گاهی این موضوع سبب می‌شود سریال از ریتم اصلی خود فاصله بگیرد، اما چنین روندی درباره سریال‌های دیگر هم وجود داشته و حتی یکی از همکاران من در مصاحبه‌اش اعلام کرد سریال او از قسمت 14 آغاز می‌شود! قسمت‌های آغاز سریال از جهت شخصیت‌پردازی حضوری موثر در روند داستان دارد و اگر این قسمت‌ها از قصه حذف می‌شد، بقیه سریال دچار ابهام می‌شد.

بازیگران این سریال همچون داود رشیدی معتقد بودند قصه سریال کلاه پهلوی در شروع به لحاظ ریتم در برخی صحنه‌ها خیلی تند نیست.شما چه نظری دارید؟

در سال‌های اخیر به واسطه ورود سریال‌های خارجی به شبکه نمایش غیرقانونی، توقع برخی مخاطبان از تلویزیون افزایش عجیبی پیدا کرده است. مخاطبان تلویزیون می‌توانند بسادگی سریال‌هایی مانند لاست و 24 را از بازار غیرقانونی تهیه کرده و مثلا طی یک هفته، سریالی که برای چند فصل متوالی ساخته شده، تماشا کنند. حالا برخی از مخاطبان در مواجهه با سریالی مانند کلاه پهلوی، توقع ریتمی از جنس سریال فرار از زندان را‌ دارند که چنین مساله‌ای غیرممکن است. البته نظر آقای رشیدی به عنوان پیشکسوت برای من قابل احترام است، اما به عنوان سازنده اثر تصور نمی‌کنم ریتم این سریال کند باشد. البته در برخی قسمت‌ها وقایع اندکی رخ می‌دهد، اما از قسمت 30 به بعد و آغاز فصل جدید سریال، روند وقایع بسیار تند می‌شود و در هر قسمت اتفاق‌های مختلف رخ می‌دهد.

شما در سریال کیف انگلیسی با پرداختن به قصه‌های حاشیه‌ای توانستید تعلیق‌های زیادی در سریال بوجود بیاورید، اما در سریال کلاه پهلوی از این داستانک‌ها و تعلیق‌ها کمتر دیده می‌شود. آیا طولانی شدن قسمت‌های سریال می‌تواند دلیلی برای کم شدن کشمکش‌ها و تعلیق‌ها باشد؟

کیف انگلیسی سریالی 13 قسمتی بود و کلاه پهلوی 54 قسمت است. قطعا در یک قصه 13 قسمتی، رخدادها بیش از یک قصه 54 قسمتی به چشم می‌آید. کلاه پهلوی هم قصه فرعی کم ندارد، مثلا ماجرای یافتن گنج در سامان، ارتباط فرخ با سیمسون، ماجرای کریم و... همه قصه‌های فرعی هستند، ولی شکل روایت و طرح آنها متفاوت است.

چطور شد برای نقش اول این سریال یعنی فرخ باستانی سراغ یک مدلینگ رفتید؟ بهتر نبود از یک بازیگر حرفه‌ای استفاده می‌کردید؟

برای نقش اول سریال نیازمند یک چهره جوان بودیم. این ‌که امیرعلی دانایی فعالیتی در زمینه مدلینگ دارد، اتفاقا نقطه قوت سریال است نه نقطه ضعف آن. علت هم این است که در مدلینگ، فرد باید توانایی عرضه درست و اصولی یک کالا مانند لباس را داشته باشد. کاری که فرخ دانایی در سامان انجام می‌دهد هم دقیقا همین است. او تلاش می‌کند سبکی از زندگی را به شکلی جذاب به مردم عرضه کند. از طرفی بازیگران حرفه‌ای، سابقه‌ای را با خود به نقش اضافه می‌کنند که مخاطب معمولا با آن پس زمینه، بازیگر را در نقش جدیدی دنبال می‌کند. البته در کلاه پهلوی بازیگران حرفه‌ای کم نداریم، اما برای سه نقش فرخ، بلانش و شادی دوست داشتم از چهره‌های دیده نشده استفاده کنم.

در سریال کلاه پهلوی از بهترین بازیگران سینما و تلویزیون استفاده کردید. آیا توان حرفه‌ای آنها مدنظرتان بود یا می‌خواستید ‌ مردم را پای سریال بنشانید؟

هر دو این نکات موردنظرم بود. برخی نقش‌ها نیاز به توانایی حرفه‌ای بازیگر دارد تا پیچیدگی‌های خاص. از طرفی مردم هم با دیدن چهره‌های جوان، بهتر ‌ پای سریال می‌نشینند.

برای انتخاب نقش‌های بلانش و شادی حرف‌ و حدیث‌های زیادی شنیده می‌شود که این بازیگران برای بازی‌ در این سریال از پارتی و پول استفاده کرده‌اند؟

‌ برای کسانی که به جای دیدن توانایی این بازیگران، چنین نکاتی را مطرح می‌کنند احساس تاسف می‌کنم. بازیگران این نقش آدم‌های توانایی در عرصه کاری خود هستند. خانم نگین محسنی مدرس زبان فرانسه است و بهاره کیان‌افشار هم توانایی‌های حرفه‌ای مختلفی دارد.

برخی بازیگران این سریال گلایه دارند که در ابتدا برای نقشی که با آنها صحبت شده بود بخش‌های زیادی در فیلمنامه نوشته شده بود، اما در طول ضبط حذف شد. مثل بیوک میرزایی، سپند امیرسلیمانی و مریم بوبانی. چرا این اتفاق افتاد؟

اگر قرار باشد تمام آنچه ضبط شده به تصویر کشیده شود، آن وقت با سریالی صد قسمتی مواجه بودیم که تماشای آن خارج از حوصله مخاطب بود. در طول ساخت سریال به دلیل ایجاز برخی صحنه‌ها کم و فشرده شده است.

سریال کلاه پهلوی پخش هفتگی دارد. در صورتی که بسیاری از سریال‌ها به صورت شبانه پخش می‌شوند. آیا ازدحام پخش سریال‌های شبانه در تعداد مخاطب سریال‌ کلاه پهلوی تاثیر دارد یا خیر؟

کلاه پهلوی هم پخش شبانه دارد و روزهای جمعه، شنبه، یکشنبه، دوشنبه و پنجشنبه از شبکه‌های مختلف تکرار می‌شود. این سریال مخاطب خود را دارد و این مخاطب با بیننده‌ای که هر شب به تماشای یک سریال می‌نشیند تفاوت دارد. من از این شکل پخش راضی هستم و فکر می‌کنم بیننده در چنین شرایطی سریال را بهتر تماشا می‌کند تا پخش هفتگی.

فاطمه عودباشی‌ /‌ گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۵
مجید
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۳۱
۰
۰
داستان كلاه پهلوی در مورد چی هست ؟؟
sara
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۸
۰
۰
سریال فوق العاده خوب وجالبی است.من وشوهرم هرجمعه شب باهم این سریال رونگاه میكنیم.ازعوامل این سریال كمال تشكرروداریم
م.عدلی
Iran, Islamic Republic of
۰۴:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۱
۰
۰
من یكی از علاقمندان این سریال هستم.
گل
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۲
۰
۰
سریال خوب و آموزنده است از همه دست انداركاران تشكر می كنم خسته نباشن
محمد
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
۰
۰
خیلی از مواردی كه در این فیلم به نمایش درآمده واقعیت انكار ناپذیر است-اما وقتی تاریخ واقعی با تحریف قاطی بشه تاثیرگذاری پایان آن بسیار كم می شود-بهتر است تاریخ گذشته مان را بصورت واقعی با خوبی ها و بدیهای آن ذكر كنیم
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها