این حروف سربی که این روزها میان ابزار جدید چاپ غریب افتادهاند، زمانی برای خودشان اهمیت زیادی داشتند و حتی متخصصانی.
غربت حروف سربی مهجور مانده موجب شد به سراغ چند چاپخانهدار قدیمی بروم و از آنها درباره حال و هوای آن روزهای چاپ بپرسم و این که کدام شغلها در چاپخانههای قدیمی وجود داشته که امروز دیگر خبری از آنها نیست.
سربهای کلمهساز
استفاده از حروف سربی قصهای طولانی دارد که محمد شریفزاده، صاحب امتیاز چاپخانه شفق بهطور خلاصه آن را چنین توضیح میدهد: صنعت چاپ ابتدا چیزی شبیه مهر زدن و پرس کردن بوده است. یعنی روی تخته یا اشیای دیگری، حروفی را میکندند و وسیلهای را که میخواستند روی آن چاپ شود، زیر آن تخته میگذاشتند و پرس میکردند. با گذشت زمان، حروف سربی تولید شد که تمام حروف الفبا را از طریق آنها به وسیله مورد نظر منتقل میکردند.
گرچه زمانی حروف سربی در چاپخانهها حرف اول را میزد، ولی امروز حروفچینها هستند که جایگزین آنها شدهاند. شاید در آیندهای نهچندان دور، شبیه این جمله را برای حروفچینها هم بنویسم.
در هر صورت احمد فروزیده، رئیس انجمن حمایت از توسعه چاپ، با اشاره به حضور نه چندان پررنگ حروفچینهای قدیمی میگوید: نمیتوان گفت امروز دیگر هیچ حروفچینی در چاپخانهها فعالیت نمیکند، چرا که هنوز در بعضی شهرستانها حروفچینهایی مشغول به کار هستند، ولی در کل با پیشرفتهای امروز و وجود کامپیوتر و... دیگر این موقعیتهای شغلی جابهجا شده است.
و اما کار یک حروفچین در چاپخانه چه بوده است؟ شریفزاده با سابقه طولانی کاریاش در این زمینه توضیح میدهد و تاکید میکند من از ده سالگی در چاپخانهها کار کردهام و تغییرات مهم این حرفه را به چشم دیده و تجربه کردهام. در چاپخانههای قدیمی، صفحهای به نام گارسه وجود داشته با خانههای بسیار زیاد که در هر خانه یکی از حروف الفبا را قرار میدادند. البته تعداد این خانهها بیش از 32 حرف الفبای فارسی بود؛ مثلا درباره الف، یک خانه مربوط به «آ» میشد و یک خانه به الف وسط و یک خانه هم الف چسبان آخر و یک خانه هم الف تنهای بدون کلاه.
حروفچینها حروفی را که دانه دانه از گارسه برمیداشتند، در دستگاهی کشویی به نام ورساد که در دستشان بوده، سطر سطر میچیدند و بعد ورقههای نازک فلزی به نام اشپون را در لایه میان سطرها میگذاشتند و بعد سطر دیگر و دوباره اشپون و... به همین ترتیب کار ادامه پیدا میکرد تا به پنج یا شش سطر میرسید.
در اینجا ظرفیت ورساد کامل میشد و حروفچین، این سطرهای آماده را در یک وسیله سینیمانند به نام رانگا منتقل میکرد. به همین ترتیب ستونها متناسب با صفحه مورد نظرشان که حالا یا صفحه روزنامه بوده یا مجله یا کتاب یا هر چیز دیگر پر میشد. سپس دور ستونهای چیدهشده را با نخ پَرک میبستند تا متفرق نشود.
بعد به سراغ ستونهای دیگر میرفتند که البته در این میان اندازه حروفها و تیترها و تناسب کوچکی و بزرگیشان کاملا رعایت میشد. یعنی مشابه نوع کاری که امروز در مجلات، روزنامهها و کتابها میبینیم. حروفچینها تا این مرحله نقش مهمی داشتند.
شریف زاده در توضیحاتش درباره فعالیت این گروه نکتهای را تاکید میکند: حروفچینها پس از یادگیری جای حروف، با سرعت زیادی کلمات را تنظیم میکردند و دیگر به خانهها نگاه نمیکردند.
احمد فروزیده ـ که از سال 55 تاکنون در چاپخانهها مشغول به کار بوده و جواز چاپخانه طلوع آزادی و نسیم را دارد ـ در توضیح سن حروفچینها و حقوقشان میگوید: حروفچینها از هجده یا نوزده سالگی وارد این کار میشدند و لازم نبود ابتدا مهارت خاصی داشته باشند ولی باید سریع به کار مسلط میشدند و البته حرفهای هم عمل میکردند. آنها تا زمانی به شغلشان ادامه میدادند که پاهایشان یاریشان کند. یعنی تا وقتی میتوانستند سر پا بایستند، چون ساعتهای بسیار طولانی در طول روز باید میایستادند و با سرعت فراوان کارها را برای چاپ مهیا میکردند. در یک چاپخانه، حقوق حروفچینها نسبت به دیگر گروهها مثل کاغذبدهها بهتر بود.
نکته دیگر آنکه خلاف این روزها که برای هر مهارت شغلی افراد به کلاسهای مختلف میروند، آن زمان کسی برای یاد گرفتن حروفچینی به کلاس نمیرفته است.
به قول شریفزاده، کار حروفچینی کار اوستا ـ شاگردی بود. یک نفر از پادویی از چاپخانه شروع میکرده و کم کم با وسایل مختلف آشنا میشده تا زمانی که خودش به حد استادی میرسید.
جایگزینی عکس در صفحه
اگر شما هم روزنامهها یا کتابهای قدیمی را دیده باشید، حتما برایتان سوال پیش میآید که چطور در این مراحل مهیا شدن صفحات، عکسها را جایگزین میکردند.
شریف زاده در این باره میگوید: در چاپخانه، مطالب توضیحی را با ورقهای برنجی آنکادره میکردند و با نخ دور آن را میبستند. پس از اتمام صفحهبندی، عکسهایی را که به صورت کلیشه بود و قبلا در گراور سازی روی ورقهای سربی خاصی چاپ کرده و قسمتهای زائد آن را از بین برده بودند و به شکل برجسته مانده بود، در تختههای مخصوصی میگذاشتند و آن را میخ میکردند البته بهگونهای میخ میزدند که به تصویر آسیبی نرساند. هرجا میان حروف به عکس و تصویر نیاز بود، اینها را جدا میکردند. در نهایت وقتی یک صفحه کتاب آماده میشد، آن را برای چاپ به ماشینهای مسطح میرساندند.
البته برای این که کار صفحه به اتمام برسد، به مرتب شدن نهایی هم نیاز بود. این کاری بوده است که فرمبندهای آن زمان انجام میدادند. فروزیده کار فرمبندها را چنین توضیح میدهد: فرمبند کسی بوده که به کار حروفچین فرم میداده است.
تقریبا چیزی شبیه کار کسانی که امروز صفحهبندها انجام میدهند. مثلا جای عکس را که در کلیشه بوده، مشخص میکردند و اندازه فونتها یا نوع قلم را تغییر میدادند. البته اینها بین سطرها و کلمات فاصله حروف نیز میگذاشتند و فاصله سطرها را با چیزی به نام بابوشکه و خط برنج تنظیم میکردند.
صفحه آماده برای چاپ
وقتی همه چیز برای چاپ آماده بود، دستگاههای چاپ باید کار خود را شروع میکردند. شریفزاده طرز کار ماشینهای مسطح را چنین توضیح میدهد: کاغذ از بالا به سیلندری که پنجههایی برای تحویل کاغذ داشت، داخل داده میشد. در پایین ماشین نیز صفحات سربی و تشکیلاتی که روی آن بسته بودند، در صفحهای که روی یک غلتک زیر دستگاه قرار داشت، به حرکت در میآمد و با یک بار چرخیدن غلتک، محتویات صفحات روی کاغذ منتقل میشد.
در ماشین هم محفظهای از جنس فلز تعبیه کرده بودند که در آن مرکبهای مشکی یا قرمز یا... میریختند که با گردش، آن را به استوانهای از جنس ژلاتین منتقل میکرد و آن استوانه کوچک ژلاتینی، مرکب را به زینک آغشته و زینک هم به کاغذ منتقل میکرد.
هماهنگی این کارها به عهده ماشینچی بوده است. البته در این مرحله فرد دیگری به نام کاغذبده هم یک کار تکراری را انجام میداده است. فروزیده شغل کاغذبدهها را چنین تعریف میکند: کاغذبدهها افراد با حوصلهای بودند و به سواد آنچنانی نیاز نداشتند. البته کارشان کسلکننده بوده است. به همین علت معمولا جوانان را که شور و حرارت جوانی دارند برای این شغل انتخاب نمیکردند. معمولا آن را به بچههای دوازده یا سیزده ساله میسپردند.
بچهها بالای یک چهارپایه میایستادند و کاغذها را داخل دستگاه میفرستادند. حقوقشان هم هفتگی بود یعنی پنجشنبه به پنجشنبه و البته کم یا بهتر است بگویم بسیار کم. امروز دستگاهها خودکار است و دیگر نیازی نیست کسی کاغذ به دستگاه بدهد.
امروز با پیشرفت فناوری و کامپیوتری شدن ثبت حروف و کلمات و طراحی صفحات موجب شده از تعداد حروفچینان و فرمبندها و حتی کارگرانی که در چاپخانه برای مراحل مختلف چاپ فعالیت میکردند، به شکل چشمگیری کاسته شود و البته شغلهای دیگر جایگزین شغلهای قبلی گردد. این نکتهای است که فروزیده به آن اشاره میکند.
چاپ چه در زمان گذشته و چه امروز، شغلی است که هوشمندی و دقت بالای افراد مشغول به کار در چاپخانهها را میطلبد. گرچه امروز ماشینها پیشرفته و وسایل و تجهیزات آشکارا متفاوت شدهاند، ولی هنوز چاپچیها هستند که باید میزان رنگ و کیفیت و زیبایی را تشخیص دهند.
این ویژگی در کار چاپ از گذشته تاکنون ضروری بوده و همواره حضور داشته، گرچه نام هیچ شغلی را نمیتوان بر آن گذاشت.
حورا نژادصداقت - جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد