مدیر پروژه حفاظت از قوها در فریدونکنار:

شکارچیان هر موجود زنده‌ای را به پول تبدیل می‌کنند

محمدعلی الله‌قلی، عضو هیات مدیره انجمن محیط‌بان است که چند سالی درگیر حفاظت از قوهای مهاجر در تالاب‌های فریدونکنار سرخرود و ازباران است.
کد خبر: ۵۵۲۰۴۰
شکارچیان هر موجود زنده‌ای را به پول تبدیل می‌کنند

تالاب فریدونکنار، سرخرود و ازباران در پنج کیلومتری جنوب شهر فریدونکنار و 13 کیلومتری جنوب غربی بابلسر در استان مازندران واقع است.

این تالاب انسان ساخت با آب شیرین است که هزار هکتار مساحت دارند. این تالاب سالانه میزبان 200 هزار اردک روی آبچر است. از درختان منطقه می‌توان به ممرز، زبان گنجشک، شیردار، داغداغان و سفیدکرکو اشاره کرد.

تالاب شکارگاه خصوصی مردم محلی است که در آن پرندگان به وسیله تور زنده‌گیری می‌شوند. فریدونکار تالابی بین‌المللی است. همچنین به عنوان منطقه‌ای تیراندازی ممنوع نظارت می‌شود. در این گفت‌وگو با چند و چون کار در این پروژه آشنا می‌شویم.

انگیزه اصلی حفاظت از قوها چه بوده است؟

محدوده تالاب‌های سرخرود و فریدونکنار اکوسیستم‌هایی انسان ساخت به نام «دامگاه» هستند که برای صید انواع پرندگان مهاجر در پاییز و زمستان مورد استفاده قرار می‌گیرند، به همین دلیل از سال‌ها قبل در این منطقه رفت و آمد داشته‌ام و دوستان بسیاری آنجا دارم. سال 1387 از طریق یکی از دوستان خبردار شدم که حدود 500 بال قو برای اولین بار در یکی از شالیزارهای منطقه به نام «سوته» فرود آمده‌اند در حالی که سال‌ها قبل هرگز قوها در این تعداد و در این منطقه دیده نمی‌شدند.

قوها برای اولین بار بود که به این منطقه می‌آمدند با منطقه آشنا نبودند و برخی از آنها به انسان زیاد نزدیک می‌شدند و از دست مردم غذا می‌گرفتند. در آن زمان عده‌ای افراد فرصت‌طلب تعداد نه‌چندان کمی آنها را گرفتند و فروختند و امنیت قوها را خیلی زود مختل کردند. در همان سال به دلیل ناامن بودن این منطقه قوها از شالیزار سوته پرواز کردند و چند کیلومتر آنسوتر در شالیزار دیگری کنار روستایی به نام «وزرا محله» واقع در شهر سرخرود فرود آمدند.

شالیزار سوته در محدوده حفاظتی محیط‌زیست بابلسر و شالیزار وزرامحله سرخرود زیر نظر محیط‌زیست آمل است. در وزرا محله نظارت سازمان محیط‌زیست بهتر و منطقه امن‌تر بود. سال بعد در سال 1388 کمتر از صد بال قو آمدند و در کمتر از یک هفته منطقه را ترک کردند، ولی سال 1389 تعداد قوها به حدود یکهزار قو رسید، اوایل دی سال بعد یعنی ١٣٩٠ نیز حدود 1500 قو مجدد برای زمستان‌گذرانی در سرخرود فرود آمدند، اما در بیست و چهارم بهمن همان سال در یک رویداد بی‌سابقه این تعداد به حدود 3500 بال رسید و زمستان سال قبل (١٣٩١) در ادامه همین افزایش هر ساله در اوایل دی یکباره حدود 5000 قو در حدود کمتر از یک هفته فرود آمدند و تا اواخر دی جمعیت قوها به بیش از 10هزار بال رسید. در واقع، حضور قوها در شالیزارهای این منطقه انگیزه اولیه حفاظت از قوها و غذا دادن به آنها بوده است.

عده‌ای معتقدند که غذا دادن به قوها درست نیست، اما اگر این کار انجام نشود، قوها بعد از تمام شدن باقیمانده اندک گیاه برنج از این محدوده واقع در سرخرود خارج می‌شوند. در واقع یک منطقه امن را ترک می‌کنند و وارد مناطق ناامن اطراف می‌شوند.

ما با غذا دادن به قوها صرفا تلاش می‌کنیم در زمان حضور قوها، آنها را در یک منطقه امن نگه داریم و از خطر برخورد با خطوط برق فشار قوی و شکار تا حد امکان جلوگیری کنیم. به هر شکل دلیل اولیه حضور قوها در این منطقه تغذیه دستی نیز نبوده است و این امنیت ظاهری این منطقه و از دست رفتن کیفیت زیستگاه‌های اصلی این پرندگان است که آنها را وادار به ترک آنجا و به این منطقه کشانده است.

قوها چرا به فریدونکنار می‌آیند؟

شالیزارها زیستگاه طبیعی این پرندگان نیستند و به احتمال بسیار قوی این قوها به دلیل ناامنی و حضور دائم شکارچیان در زیستگاه‌های طبیعی مانند تالاب بین‌المللی و پناهگاه حیات‌وحش میانکاله، لپو زاغمرز و گمیشان وادار به ترک آنجا و انتخاب این شالیزارها برای زمستان‌گذرانی شده‌اند و طبیعتا این شالیزارها ظرفیت تأمین غذا برای قوها را نخواهند داشت.

تنها منبع غذایی موجود برای قوها در این شالیزارها ساقه‌های مجدد رشد یافته برنج بعد از کشت اصلی و باقیمانده برنج برداشت شده است.

متاسفانه در سال‌های اخیر به دلایل مختلف اغلب تالاب‌های ایران در حال خشک شدن هستند که این پدیده مرگبار البته در استان‌های شمالی کشور به شدت مناطق دیگر نیست، اما تالاب‌های شمالی کشور هرساله ناامن‌تر شده‌اند و پرندگان به دلیل نظارت ضعیف سازمان حفاظت محیط‌زیست و حضور دائم شکارچیان به مرور این زیستگاه‌های اصلی خود را ترک کرده‌اند و این اتفاق یعنی حضور جدید قوها نه فقط شامل حال قوها بلکه اتفاقی است که برای همه پرندگان مهاجر در حال وقوع است.

پاییز و زمستان سال گذشته دسته‌های بزرگی از آنقوت، تنجه و اردک سیاه کاکل هم برای اولین بار در جمعیت زیاد در دامگاه‌ها دیده شدند، در حالی که در سال‌های گذشته به این منطقه نمی‌آمدند و این نشان از آن دارد که پرندگان بیشتری در سال‌های آینده به ناچار باز هم به این منطقه خواهند آمد، با این‌که حتی این منطقه هرگز زیستگاه آنها نبوده است.

نظارت و حفاظت در منطقه به چه صورت است؟

در این منطقه یعنی فریدونکنار و سرخرود هم هیچ کنترل، نظارت بر صید و حفاظت دیده نمی‌شود. در سیستم فعلی صید و فروش پرندگان کوچک‌ترین نظارت و حفاظت نمی‌تواند هم وجود داشته باشد؛ زیرا دامگاه‌ها املاک شخصی هستند و کسی حق ورود به آنها را ندارد؛ البته دلیل اصلی ممنوع بودن ورود به دامگاه‌ها این است که دامگاه‌داران باید این محیط‌ها را به شکل کاملا امن و آرام حفظ کنند تا پرندگان بیشتری فریب خورده و وارد دام‌ها شوند.

عده‌ای تصور می‌کنند که در دامگاه‌ها پرندگان حفاظت می‌شوند، در صورتی که این طور نیست. در واقع حفاظت پرندگان در دامگاه و توسط صیادان و مردم محلی یک دروغ بزرگ است و این در معنای کلمه دامگاه عیان است. چند سال قبل سازمان جهانی حفاظت پرندگان (Birdlife International) که دفتر اصلی آن در کشور هلند است، آمار پرندگان صید شده را در دامگاه‌های این منطقه حدود 700 هزار پرنده در سال اعلام کرد. متاسفانه پرندگان کمیاب و در خطر انقراض نظیر اردک بلوطی و غاز پیشانی سفید کوچک در سال‌های قبل در این منطقه صید می‌شدند که در چند زمستان گذشته در منطقه دیده نشده‌اند و تعداد سایر پرندگان نیز بنا به گفته خود همین صیادان هر سال کمتر شده است و هیچ سالی نبوده که جمعیت پرندگان در کل بیشتر شده باشد.

اتفاق رایج در دامگاه‌ها این است که هر آنچه قابل صید باشد صید می‌شود؛ پرندگان خوراکی در دم کشته و در بازار فروش پرندگان مهاجر به فروش می‌رسند. آنها که خوردنی نیستند نیز یا کشته و به صورت تاکسیدرمی شده، فروخته می‌فروشند یا به شکل زنده برای نگهداری در باغ، ویلا و منازل ابتدا به قاچاقچیان حیوانات فروخته می‌شوند و سپس به مشتری.

عده‌ای می‌گویند صید پرندگان در دامگاه‌ها به صورت سنتی است و از گذشته دور به همین شکل بوده است، در صورتی که آن هم این طور نیست. در دامگاه به دو روش اصلی صید انجام می‌شود؛ یکی «کرس» (Keres) که پرنده به وسیله دانه جذب دام می‌شود، عمر این روش کمتر از 30 سال است و در گذشته هیچ وقت توسط هیچ کس مورد استفاده قرار نگرفته است چون حتی در آن زمان ابداع نشده بود، روش دوم گذر (Gezer) است که در واقع نوعی تور هوایی متحرک است و در مسیر پرواز پرندگان به صورت ناگهانی قرار می‌گیرد و دسته بزرگی از پرندگان را مانند کیسه در بر می‌گیرد.

این روش نیز امری حدود ٥٠ سال دارد و قبل از انقلاب ممنوع بوده، اما امروز آزاد است و حداقل نظارتی روی این دو روش در هیچ کدام از ١٧٠ دامگاه این دو منطقه وجود ندارد. تنها روش سنتی روشی است به نام دوما یا دومچال که تقریبا یک روش منسوخ شده به دلیل سوددهی پایین آن است؛ البته با روش دومچال فقط می‌شود اردک سر سبز صید کرد و نه هیچ گونه دیگری از مرغابی‌ها یا غازها یا سایر پرندگان آنجا را.

در داخل دامگاه‌ها تیراندازی کاملا ممنوع است و در اطراف آنها نیز بندرت اتفاق می‌افتد، به این دلیل که صدای تیراندازی پرندگان را فراری می‌دهد و امکان صید شدن آنها با دو روش ذکر شده را از بین می‌برد و همین نبود تیراندازی است که ظاهری امن از این منطقه برای پرندگان تداعی می‌کند. تمام پرندگانی که به دامگاه‌ها می‌آیند در واقع زیستگاه‌های دیگر را ترک می‌کنند و در دامگاه‌ها قتل‌عام می‌شوند. کسانی که در دامگاه‌ها مشغول به صید پرندگان هستند هیچ علاقه‌ای به پرندگان و حفظ آنها ندارند، ولی در کمال تعجب بسیاری از فعالان محیط‌زیست به عمد یا از روی ناآگاهی آنها را حافظان و علاقه‌مندان به پرندگان معرفی می‌کنند و بر آن اسرار نیز می‌ورزند.

صید پرندگان در این دامگاه‌ها چگونه است؟

یک دامگاه 50 هکتاری بین 50 تا 70 نفر تقسیم می‌شود و هر کس محوطه‌ای را در محیط این دامگاه به مبلغ چهار تا پنج میلیون تومان برای یک فصل صید که از پاییز تا بهار ادامه دارد، اجاره می‌کند. اجاره‌کنندگان بعد از پرداخت اجاره باید حدود 1.5 تا دو میلیون تومان نیز برای خرید تور، ادوات ساخت دام‌ها و همچنین گندم برای جذب پرندگان به داخل دام‌ها هزینه کنند. همه این هزینه‌ها باید توسط صید پرندگان و فروش آنها جبران شود و در واقع صیاد باید آنقدر صید کند که مبلغ اجاره دامگاه و هزینه جاری آن را جبران کند و برای هیچ دامگاه داری تفاوت نمی‌کند که پرنده صید شده چیست؟ یا از چه گونه‌ای است! کمیاب باشد یا فراوان؟ خوراکی باشد یا پرنده شکاری یا جغد یا حتی گربه وحشی یا گورکن یا سمور...؟ حتی گنجشک‌ها و سایر پرندگان کوچک هم در برخی از این دامگاه‌ها با تورهای ریزتر صید می‌شوند.

هر موجود زنده‌ای آنجا باید تبدیل به پول شود و این رقابت مرگبار برای پرندگان موقعیتی را ساخته که انسانیت در آن رنگ می‌بازد چه برسد که بشود نام حفاظت را بر آن گذاشت. در حال حاضر دامگاه‌های فریدونکنار و سرخرود یکی از ناامن‌ترین و نامطلوب‌ترین زیستگاه‌های پرندگان مهاجر در جهان است و اتفاقی که در جریان است، نوعی «نسل‌کشی» محسوب می‌شود. همچنین منطقه با سرعت در حال تغییر است و دور از ذهن نیست که همین زمین‌ها و زیستگاه‌های باقیمانده به ظاهر امن نیز در سال‌های آینده تغییر کاربری داده و تبدیل به خانه یا ویلا شوند.

راه‌حل چیست؟

اما راه‌حلی نیز وجود دارد که می‌تواند بهشتی را در جهت حفظ ده‌ها هزار پرنده و سایر حیات وحش آنجا از داخل این جهنم بیرون بکشد و آن خرید بخشی از زمین‌های منطقه توسط سازمان محیط‌زیست است، برای این که بشود هم جلوی تغییر کاربری در این زمین‌ها برای همیشه گرفته و هم این زمین‌ها همیشه به همین شکل یعنی شالیزار در بهار و تابستان و محل زمستان‌گذرانی انبوه پرندگان آواره در پاییز و زمستان باقی بمانند به علاوه بهترین، باکیفیت‌ترین و سالم‌ترین برنج (از نظر بی‌نیازی به سم و کود به دلیل حضور پرندگان در زمستان‌ها در این زمین‌ها) بهار هر سال در این زمین‌ها تولید خواهد شد.

این منطقه می‌تواند با توجه به بالا بودن تنوع و جمعیت پرندگان مهاجر آن در ایران و جهان برای دیدن پرندگان و طبیعت آنجا بی‌نظیر باشد و تبدیل به یک قطب بزرگ اکوتوریستی داخلی و بین‌المللی برای کل کشور باشد که در کل امتیاز مثبت بسیار بزرگی را هم برای دولت و مردم ایران در زمینه اهمیت حفاظت از پرندگان در سطح جهانی در پی خواهد داشت.

گفتنی است این مرکز بزرگ تفریحی و پرنده نگری می‌تواند توسط بخش خصوصی نیز راه‌اندازی شود و با توجه به استقبالی که از مردم برای دیدن قوها در این منطقه دیده شده است به سادگی ظرف مدت کوتاهی هزینه‌های انجام شده نیز جبران خواهد شد.

زمستان سال گذشته دست‌کم ٢٠ هزار نفر از نقاط مختلف کشور به همین محدوده کوچک برای دیدن قوها آمدند که می‌توان همین جمعیت را نه فقط برای دیدن قوها، بلکه برای دیدن سایر گونه‌ها نیز جذب کرد و این تنها راه حفظ پرندگان آنجا خواهد بود که با توجه به شرایط وخیم تالاب‌های ایران، مکان دیگری برای زمستان گذرانی جز این منطقه نخواهند داشت.

به جرات می‌توان گفت نمونه‌ای که در وسعت بسیار کم بیش از ده هزار بال قو را در خود جای دهد در جهان امروز بی‌نظیر است و این منطقه می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین و بهترین مناطق پرنده‌نگری در جهان باشد. قطعا در سال‌های آینده باید بازدیدکنندگان این منطقه به هر شکل ساماندهی بیشتری شوند؛ چراکه میزان استقبال مردم بیش از ظرفیت این منطقه است و البته همین استقبال می‌تواند برای حفاظت از قوها و سایر گونه‌ها کمک بزرگی هم باشد. بازدیدکنندگان قوها نه فقط از شمال کشور، بلکه از همه نقاط ایران برای دیدن آنها به این منطقه می‌آیند.

عمده بازدیدکنندگان منطقه از تهران، مشهد، اصفهان، خوزستان و حتی سیستان و بلوچستان بود. مردم بومی نیز با فروش چای، قهوه، شیرینی، آش محلی، میوه، نهال درختان و گیاهان زینتی که خودشان نیز تولید می‌کنند درآمدی کسب کردند که در صورت سامان یافتن و پایدار شدن پروژه می‌تواند جای درآمد حاصل از صید و کشتار پرندگان را بگیرد.

در طول مدت حضور در منطقه با صحبت هر روزه درباره مهاجرت، ویژگی‌های ظاهری، پرواز و تغذیه قوها و همین طور سایر گونه‌ها به آموزش کودکان و مردم محلی پرداختیم. به جرات می‌توان گفت که سال گذشته برای اولین بار مردم محلی شمال متوجه شدند که می‌توانند این پرندگان را ببینند و از زیبایی آنها لذت ببرند و استفاده کنند و ارزش این پرندگان بسیار بیشتر از گوشت آنهاست. خوشبختانه سال گذشته تلفات قوها با وجود جمعیت بیشترشان نسبت به سال‌های پیشتر بسیار اندک بود سال‌های قبل بسیاری از قوها زنده‌گیری و فروخته می‌شدند. هر سال تعدادی از قوها به شکل‌های مختلف دچار بیماری و ضعف می‌شوند و قدرت پروازشان را از دست می‌دهند که با تزریق سرم، دارو و تغذیه مناسب می‌توان تا 50 درصد قوهای بیمار را مداوا و برای مهاجرت بهاری به سوی عرض‌های شمال مجدد رهاسازی کرد.

می‌توانید کمی درباره ماهیت کار توضیح دهید؟

این کار یک پروژه حفاظتی بر اساس دریافت کمک‌های مردمی، کمک‌های سازمان محیط زیست و سایر سازمان‌های غیردولتی است. در این کار هیچ کس نفع شخصی یا سود مالی نمی‌برد. چنین سیستم کاری سال‌هاست که در سازمان‌های غیردولتی بزرگ در سطح جهانی نیز به نام FUND RAISING وجود دارد و شناخته شده است. این کار برای انجمن ما یعنی کانون محیط‌بان یک پروژه حفاظتی جدی و به صورت کاملا داوطلبانه است، هیچ کس دستمزد، پاداش و سودی دریافت نمی‌کند و تا به حال نیز کمکی از موسسات خارجی نداشتیم.

چه کسانی و چه سازمان‌هایی تا به حال کمک کردند؟

مدیر و ماموران محیط زیست شهرستان محمودآباد تاکنون خیلی زحمت کشیدند و کمک کردند. همین طور شهردار محترم سرخرود، اما اگر در دولت جدید تغییر و تحولاتی اتفاق بیفتد ممکن است کار در سال آینده سخت‌تر شود. تاکنون گروه‌های کوهنوردی لواسان، گروه کوهنوردی تهران، انجمن یاوران زمین بابل، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی و بسیاری از افراد که کمک‌های شخصی کرده‌اند. برخی به صورت نقدی و برخی با خرید ذرت و گندم و تحویل به ما کمک می‌کردند.

زمستان سال قبل، سه تن ذرت از سوی شهرداری سرخرود و 12 تن ذرت از سوی اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران خریداری شد و بیش از 18 تن ذرت و گندم نیز از طریق کمک‌های مردمی تهیه شد.

زمستان گذشته با کمک شهرداری سرخرود در ورودی شالیزار روستای وزرا محله زنجیر نصب شد که خوردروها با نزدیک شدن به تالاب پرندگان را آشفته نکنند. همچنین با کمک این شهرداری یک کانکس در اختیار ما و ماموران محیط زیست قرار داده شد و ما و محیط‌بانان سازمان محیط زیست نیز به صورت شبانه‌روزی در منطقه برای حفاظت از این محدوده حضور داشتیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها