گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

آیا تحریم‌ها تاثیر گذار است یا خیر؟

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «زمستان آمریکا در بهار سوریه»،«چشم‌های امیدوار به سوی اتاق مبادلات ارزی»،«تناقض گویی‌های اوباما»،«آیا تحریم‌ها تاثیر گذار است یا خیر؟»،«ناکامی سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه»،«شاخص 28 هزار واحدی بورس؛ علت‌ها و معلول‌ها»،«اصلاح قانون،‌ متضمن انتخابات عادلانه»،«همه مزیت‌های یک بازار جدید»و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۵۰۴۴۱۵

کیهان:زمستان آمریکا در بهار سوریه

«زمستان آمریکا در بهار سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛تحولات سوریه اگر هنوز دارای هویت ترکیبی سیاسی و امنیتی است و در کنار قیل و قال های حوزه دیپلماسی کماکان صدای شلیک گلوله ها نیز به گوش می رسد اما نشانه های واضحی وجود دارند که از فرجام دوره فعالیت بازیگران امنیتی نظامی در این کشور، خبر می دهند. تاکید فراوان رژیم صهیونیستی بر لزوم دست زدن به یک اقدام بزرگ نظامی بین المللی برای مهار ایران و سوریه یکی از این نشانه های واضح است. چرا که براساس الگوی «تقسیم نقش» قرار بود اسرائیلی ها در دوره خیزش های اسلامی سکوت کنند و بازی را به آمریکا، اروپا و رژیم های عرب وابسته به غرب واگذار کنند. از منظر آمریکایی ها دخالت رژیم صهیونیستی امکان اداره روند تحولات منطقه را از غرب سلب می نماید. براساس این الگو، تا چندی قبل سران رژیم صهیونیستی کمتر اظهارنظر می کردند ولی در دو- سه هفته اخیر حجم اظهارنظرهای سران این رژیم درباره سوریه و ایران آنقدر فراوان شده است که از آن بوی «تغییر الگو» به مشام می رسد و در عین حال از شکست سیاست غرب در برابر روند تحولات منطقه خبر می دهد.

تحولات سوریه پس از جریان غربی اهانت به پیامبر اعظم(ص) از دو طریق رویکرد و تغییرات اساسی پیدا کرده است. این تحولات از یک طرف از جدال درون منطقه ای که تلاش می شد که شیعه و سنی دیده شود، بخشی از یک جدال فراگیر بین المللی ناظر بر ضربه زدن به جهان اسلام دیده می شود و از طرف دیگر سخن گفتن از منازعه ای که مخالفان خارجی بشار اسد آن را سوری سوری معرفی می کنند، از منظر افکار عمومی خلاف مصالح اسلام محسوب می شود. از این رو از فشار روانی روی نظام سیاسی سوریه به میزان زیادی کاسته شده است.

یکی از جنبه های بحران سوریه تاکنون رفتار اخلال گرایانه ترکیه بوده است. آنکارا طی حدود یک سال گذشته تلاش کرد تا از طریق یک جابجایی سیاسی در دمشق، فضای تنفسی خود را در حوزه عربی باز کند اما دولت اردوغان نتوانست این مسیر را به درستی مدیریت نماید. آنکارا در زمانی که نیاز به جلب نظر دولت عراق داشت، همزمان با دخالت امنیتی در سوریه، جنگ دیپلماتیک اعلام نشده ای را علیه بغداد به راه انداخت. ترکیه با حمایت جدی و در بالاترین سطح از طارق هاشمی که از نظر دولت بغداد سرپل جدی تروریزم است و به این دلیل به اعدام محکوم شده است، خشم دولت و مردم شیعه عراق را علیه خود برانگیخت و ناشی گری دولت آنکارا، روابط بغداد- دمشق را به سطح یک «رابطه استراتژیک» سوق داد و این یک کمک ویژه اردوغان به بشار اسد به حساب می آید.

از سوی دیگر دولت اردوغان محرک های امنیتی و نظامی را علیه سوریه فعال کرد و این در حالی بود که احاطه اردوغان به دستگاه های امنیتی- نظامی ترکیه کمتر از آن است که بتواند هدایت یک پروژه امنیتی نظامی را در خاک کشور همسایه به عهده بگیرد و این بار را به سرانجام برساند از این رو طی ماه های اخیر شاهد اعتراض فراوان نظامیان ترکیه به سیاست امنیتی دولت اردوغان علیه سوریه بوده ایم. به نظر می رسد طی هفته های اخیر دولت اردوغان پیام های لازم را از درون جامعه حنفی ترکیه دریافت کرد. نظرسنجی های محافل ترکیه ای حکایت کننده مخالفت نزدیک به 85 درصدی 40 میلیون حنفی ترکیه از اقدامات ضدسوری اردوغان بود این در حالی است که مخالفت صددرصدی 19 میلیون کرد شافعی و 23 میلیون ترک و عرب علوی با برنامه ضدسوری دولت آنکارا هم باید به عدد مخالفت اضافه کرد.

در همان حال طی هفته های اخیر از همگرایی منطقه ای حوزه عربی علیه سوریه که اردوغان مخالفت آنان را مستمر و استراتژیک به حساب می آورد، به شدت کاسته شد، عربستان جایگاه کانونی خود را به مصر سپرد و قطر و ترکیه را وسط میدان معارضه نظامی تنها گذاشت. این رخدادها تاثیر عمده ای روی رفتار ترکیه گذاشت و آن را محتاط کرد. اعلام بسته شدن مرزهای ترکیه با سوریه که با حرکت نمادین ارتش در مرز انجام شد و اظهارات «ریاض الاسعد» سرکرده شبه نظامیان تروریست مبنی بر اینکه نیروهای خود را کاملاً از ترکیه خارج کرده است، نشانه دشواری های فراوانی است که ترکیه با آن مواجه گردیده است.

یکی دیگر از جنبه های بحران سوریه رفتار سازمان ملل و شورای امنیت بود. سازمان ملل و شخص دبیرکل تاکنون روی مشروعیت مخالفان تاکید داشت و در صدد بود با صدور قطعنامه در شورای امنیت، سوریه را در شرایط سخت قرار دهد اما در نهایت این سازمان تنها توانست از طریق مجمع عمومی سازمان ملل چند قطعنامه محکومیت که الزام آور نیستند، صادر نماید. مواضع اخیر دبیرکل مبنی بر توقف خشونت در سوریه و تاکید اخضر ابراهیمی بر گفت و گو با اسد و مذاکره با ایران و تایید چارچوب نشست های قاهره که با حضور ایران همراه بود، همه نشان دهنده آن است که اخضر ابراهیمی نمی خواهد مسیر کوفی عنان را برود. این روند نشان داد که سازمان ملل بعد از شکست پرونده امنیتی تلاش می کند تا «میان» و نه متمایل به یکی از دو طرف دیده شود. این موضوع فضای دیپلماتیک جدیدی را فرا روی سوریه قرار داد تا جایی که بعضی از پایتخت های غربی که دفاتر دیپلماتیک خود در دمشق را به حال نیمه تعطیل درآورده بودند، از آمادگی خود برای بازگرداندن سفرا خبر دادند و دهها مقاله در رسانه های مهم اروپا درج شد که در آن تغییر نظام سوریه را حداقل در شرایط فعلی غیرممکن ارزیابی می کردند.

یکی دیگر از جنبه های بحران سوریه رفتار مخالفان اسد بود. تا حدود چهار ماه پیش، «ارتش آزاد سوریه» و «مجلس ملی» که ماهیت خارجی داشتند، محور تحولات سوریه به حساب می آمدند این دو، «لائیک خارجی» به حساب می آمدند از حدود دو ماه پیش که ناکارآمدی این دو مجموعه به اثبات رسید، «القاعده» به میدان آمد و از سوی آمریکا و نیروهای همگرا با آن به طور جدی و آشکار مورد حمایت واقع شد. غرب و بخصوص آمریکا دنبال این بود که با شبح القاعده، سوریه را وادار به تسلیم نمایند. القاعده در این میدان شیوه جنایت های خاص را در پیش گرفت حوادث تلخ و تکان دهنده نظیر ماجرای حولا به این منظور صورت گرفت و رسانه ای شد اما برخلاف تحلیل غرب، این جنایت ها دست ارتش سوریه را در اقدامات تلافی جویانه و تشدید فشار بر محاربین باز کرد و از این رو ارتش بدون هیچ مانع روانی به پاکسازی حلب، حمص، درعا و دمشق دست زد و هزاران نفر از تروریست ها را از میان برداشت. در این میان فضای جهان اسلام پس از پخش فیلم اهانت آمیز علیه پیامبر بزرگوار اسلام به هیچ وجه تحمل رفتارهای اختلاف افکنانه در جهان اسلام را نداشت و لذا مشکل القاعده در سوریه مضاعف گردید.

نکته دیگر این است، موقعیت منطقه ای همراهان سوریه طی یکی -دو ماه اخیر به نحو بارزی بهبود پیدا کرد. ایران به عنوان متحد استراتژیک سوریه به ریاست جنبش عدم تعهد رسید و عراق دوست سوریه به ریاست اتحادیه عرب رسید و از آن طرف موقعیت عربستان و قطر در سازمان های منطقه ای تا حد زیادی تضعیف شد به گونه ای که طی دو ماه اخیر شاهد غیبت مقامات عربستان یا کاهش سطح حضور دیپلماتیک عربستان در بسیاری از نشست های مهم منطقه بوده ایم. شکست برنامه تغییر در سوریه تا مدت ها محافل همگرا با غرب در منطقه را به حاشیه می برد و از این رهگذر یک بار دیگر ثابت شد که غرب قادر به مدیریت صحنه ای که در نقطه مقابل آن جبهه مقاومت قرار دارد نیست و در جبهه ای که یک طرف آن مقاومت باشد امکان غلبه به نفع غرب وجود ندارد.

یک نکته مهم دیگر در بحران سوریه وضعیتی بود که در جغرافیای لبنان برای حزب الله پیش آمد. غرب و همگرایان لبنانی آن تحولات سوریه را یک چالش کمرشکن برای حزب الله می دانستند چرا که فضای توام با خشونت حاکم بر رفتار دولت و مخالفان دولت سوریه را با استراتژی شناخته شده حزب الله که پرهیز از ورود به چالش های داخلی بود مغایر می دانستند. آنان معتقد بودند حزب بر سر دوراهی حمایت از دولت متحد خود در دمشق و حفظ استراتژی پرهیزگرایانه ناچار به حمایت از دولت اسد شده و این حیثیت حزب الله را در لبنان و سایر کشورهای عربی مخدوش می کند و در نهایت حزب الله را به انزوا می برد. در عالم واقع هم این دشواری و تنگنا برای حزب الله وجود داشت.

در این میان حزب الله در بحران سوریه ورود نکرد و هیچکس نتوانست به سندی مبنی بر دخالت حزب الله دست پیدا کند اما در همان حال یک تعهد اخلاقی مبنی بر کمک به اسد به دوش حزب الله سنگینی می کرد فضایی که پس از اهانت به ساحت پیامبر بزرگوار اسلام در جهان اسلام به وجود آمد، حزب الله را از حاشیه به متن آورد. در این صحنه حزب الله مثل همیشه به صحنه آمد. دفاع جانانه حزب الله از پیامبر اسلام(ص) و برتری مراسمی که در بیروت و بقیه شهرهای لبنان به نسبت بقیه کشورهای جهان اسلام برگزار شد موقعیت جدیدی برای حزب الله داد رقم زد و اعتماد به نفس جدیدی به نیروهای حزب الله و پشتیبانان منطقه ای آن داد.

تحولات سوریه در نهایت در یک فرایند سوری سوری قرار گرفته است از این رو طی هفته های اخیر شاهد نشست های مخالفان سیاسی نظام سوریه در برابر مخالفان امنیتی سوریه در دمشق بودیم. روسیه و ایران ابتکار عمل تحرک سیاسی و مدیریت توافق دولت و مخالفان را به عهده گرفته اند. این موضوعی است که تحولات سوریه را به یک سرانجام مناسب سوق می دهد اما البته بدون تردید تلاش بازوهای ترور غربی ها در سوریه به این زودی از حرکت باز نمی ایستد و مطمئنا طی هفته های آینده هم شاهد رخدادهای ناخوشایند امنیتی خواهیم بود اما دیگر زمان امید بستن به این اقدامات به سر آمده است. ضمن آن که تروریست ها و حامیان غربی و منطقه ای آنها به وضوح دریافته اند که باید برای اقدامات تروریستی خود هزینه های بسیار سنگین جانی و حیثیتی بپردازند.

خراسان:چشم‌های امیدوار به سوی اتاق مبادلات ارزی

«چشم‌های امیدوار به سوی اتاق مبادلات ارزی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن‌زاده است که در آن می‌خوانید؛3 روز از فعالیت اتاق مبادلات ارزی گذشت تا حساسیت ها و توجهات افکار عمومی به ویژه فعالان اقتصادی به تأثیر این اتاق بر بازار آشفته ارز بیشتر شود. هر چند هنوز قضاوت درباره فرجام اتاق مبادلات ارزی زود است اما با نگاهی به فعالیت 3 روزه این اتاق و در کنار آن بازار آزاد ارز، می توان نکاتی را درباره فرصت ها و چالش های این تدبیر جدید ارزی مورد اشاره قرار داد:

۱ - با توجه به این که فضای ملتهب بازار ارز یک شبه به وجود نیامده است و محصول چالش‌های کلان اقتصادی کشور در کنار فشارهایی است که طی یک سال اخیر از خارج بر اقتصاد کشور تحمیل شده است نمی توان در کوتاه مدت توقع موفقیت و در بلندمدت انتظار معجزه از اتاق مبادلات ارزی داشت. صبر و تأمل برای به ثمر رسیدن هر طرحی از جمله طرح اتاق مبادلات ارزی در فضای کنونی بازار ارز ضروری است و نباید با برخی موضع گیری های شتابزده فضای روانی بازار برای موفقیت این طرح را تحت تأثیر قرار داد.

۲ - راه اندازی این مرکز به عنوان تدبیری جدید حاوی این پیام مثبت است که نهادهای متولی تنظیم بازار ارز روزمرگی و انفعال را کنار گذاشته اند و تدبیری فراتر از تزریق بدون هدف ارز به بازار و یا قطع آن درپیش گرفته اند. پیش از این در یادداشتی به این موضوع پرداخته بودیم که معضل اصلی بازار ارز بی اعتمادی به وعده های عمل نشده و اظهارات تنش زای برخی افراد مسئول و غیرمسئول است. حرکت از گفتار درمانی به در پیش گرفتن تدابیر جدید در بازار ارز می تواند حرکتی مثبت برای جلب اعتماد فعالان اقتصادی و کاهش تقاضای عجولانه و انبوه آنان برای ذخیره سازی ارز باشد.

۳ - تدابیر پیش بینی شده برای اتاق مبادلات ارزی حاوی ویژگی های مثبتی است که می تواند در تنظیم بازار ارز موثر باشد. تاکید بر صدور حواله ارزی به جای ارائه ارز فیزیکی که جلوی فروش ارز موردنیاز بخش تولید در بازار آزاد را می گیرد، تجمیع فعالیت همه نهادهای مسئول در یک مرکز و کاهش بوروکراسی اداری و عرضه ارز به نرخ ۲درصد زیر قیمت بازار از مهمترین ویژگی های مثبت این مرکز است. به ویژه عرضه ارز به نرخ ۲درصد زیر قیمت بازار به گونه ای است که هم انگیزه سفته بازی (خرید ارز از اتاق مبادلات ارزی و فروش در بازار آزاد) را ایجاد نمی کند و هم با عرضه ارز به نرخ ارزان تر از بازار آزاد می تواند به تدریج زمینه کاهش نرخ ارز بازار آزاد را فراهم کند.

 ۴ - اما نکته اساسی در موفقیت این طرح توجه به مدیریت بازار موازی اتاق مبادلات ارزی یعنی بازار آزاد است. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از تقاضای فعلی بازار که خواهان دریافت ارز مسافرتی و دانشجویی هستند برای تامین نیاز خود به بازار آزاد مراجعه می کنند. در صورت پیش بینی تدابیر مناسب برای تامین این نیازها در اتاق مبادلات ارزی می توان بخش قابل توجهی از تقاضای بازار آزاد را به اتاق مبادلات ارزی منتقل کرد.

تنها نکته محل تردید در این باره نحوه اطمینان از رسیدن ارز مسافرتی و دانشجویی به مصارف خود و جلوگیری از ورود این ارزها به بازار آزاد است که قطعاً تدابیر کنترلی برای این موضوع را می توان اندیشید. ۵ - اما بخشی دیگر از تقاضای بازار به خرید ارز برای ذخیره سازی با هدف انتفاع از افزایش قیمت ارز در آینده باز می گردد و تا زمانی که این تقاضا کم رنگ یا محو نشود بازار آزاد (دلالی) ارز به حیات خود ادامه خواهد داد. برای رفع این مشکل باید ۲ اقدام را در دستور کار قرار داد.

اولین اقدام مهار رشد نقدینگی و هدایت آن به سمت بازارهای سودآور و مرتبط با تولید است و اقدام دیگر تلاش مجموعه نظام اقتصادی از جمله وزارت نفت برای دورزدن تحریم های نفتی است. در شرایط فعلی با توجه به کاهش نسبی فروش نفت از یک سو و جایگزین شدن تهاتر کالا به جای دریافت ارز از خریداران نفت ایران، موجودی ارز فیزیکی کشور تا حدی کاهش یافته است.

هرچند اخبار و تحلیل ها حاکی از این است که همچنان ارز موجود توان پاسخگویی به نیاز بازار را دارد اما موفقیت در دور زدن تحریم های نفتی این پیام مهم را به بازار داخلی می دهد که در آینده با بحران کمبود ارز مواجه نخواهیم بود. لذا بخشی از تقاضای خرید ارز برای مصارف آتی کاهش می یابد و التهاب بازار فروکش خواهد کرد.

در هر صورت باید به انتظار نشست و برای اثرگذاری اتاق مبادلات ارزی از عجله اجتناب کرد و دقت کرد که ساز و کارهای اقتصاد آنی و فوری عمل نمی کنند بلکه به تدریج و در میان مدت و بلندمدت اثرگذار خواهند بود لذا برای موفقیت اتاق مبادلات ارزی باید به انتظار نشست.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛
در خجستگی هفته جاری همین بس که در بین الهلالین دهه کرامت قرار گرفته و ختام آن به میلاد مسعود و پرمشک و عبیر حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام است. به واقع چه سعادت بزرگی نصیب ملت و سرزمین ایران شده که میزبان مضجع شریف این دو سلاله پاک پیامبر اکرم(ص) و فرزندان موسی بن جعفر علیه السلام هستند و به همین واسطه چه بسیار نعمت‌ها که متوجه ایران گردیده و چه بلایای زیادی که از ملت ایران دفع شده است.

امشب، آسمان ایران، آذین بندان طلوع خورشیدی است که آسمان فیروزه‌ای خراسان را در دل خود جای داده و سرزمین طوس را به حریم کوی شیعیانی تبدیل کرده که قرنهاست زیر آفتاب عنایتش و سایه مهربانی‌اش امان گرفته‌اند.

روز جمعه که خاتم ایام و پایان بخش روزهای هفته است و در فرهنگ اسلامی، "عید" نامیده می‌شود، این هفته "نور علی نور" گشته و به سالروز میلاد با سعادت خورشید هشتم ولایت حضرت امام رضا علیه السلام مزین گردیده است. یکی از جلوه‌های کمال حضرت رضا(ع)، دامنه بی‌انتهای علم حضرتش است که همگان را در طول اعصار، مبهوت خویش ساخته و ایشان را ملقب به عالم آل محمد(ص) نموده است. پرتوافشانی علوم رضوی آنچنان گسترده بود که نه تنها در زمان حضور ایشان در میان مردم بلکه پس از وفات‌شان نیز راه را بر امت روشن نمود. شاید امروز بزرگترین وظیفه پیروان و شیعیان حضرتش در ایران اسلامی که از برکاتش متنعم هستند این باشد که امام رضا(ع) را که دیگر در غربت نیستند و لقب "غریب الغربا" برای ایشان با توجه به انبوه زائران، بی‌موضوع می‌نماید، از جهت علمی و معارفی از غربت بیرون بیاورند و با نشر علوم رضوی و مبارزه با جهل و خرافه به نحو مقتضی با فرهنگ‌های وارداتی و عرفان‌های کاذب مقابله نمایند.

روزهای این هفته، با هفته دفاع مقدس مصادف بود و ملت ایران خاطرات سی و دومین سالروز تهاجم رژیم بعثی عراق به سرکردگی صدام را مرور کرد، جنگی که همه استکبار و ارتجاع عرب پشت آن قرار داشت تا انقلاب نوپای اسلامی ایران را از پای در آورد ولی ایستادگی یکپارچه و شجاعت تحسین برانگیز جوانان این مرز و بوم، تجاوزگران را مأیوس کرد.

علاوه بر این در جنگ تحمیلی، استعدادهای جوانان ایرانی شکوفا شد و آنها نبوغ و ابتکارات خود را در صنایع دفاعی به منصه ظهور گذاشتند، به گونه‌ای که اکنون به نقطه‌ای از اقتدار و خودکفایی در این زمینه رسیده‌ایم که دشمنان جرأت تجاوز به خاک کشورمان را به خود نمی‌دهند.

در طلیعه این هفته همچنین زنگ از رخسار مدارس و محیط‌های آموزشی زدوده شده و با نواختن زنگ مهر، سال تحصیلی در سراسر کشور آغاز شد و بیش از 12 میلیون دانش آموز در کلاسهای درس حضور یافتند. واقعیت اینست که روز به روز از سرمایه‌گذاری دولت در بخش آموزش و پرورش و برنامه ریزیهای کارآمد و هدفمند در بخش محرکه نظام کاسته می‌شود و نیروی متعهد انسانی کمتری برای تقویت آینده فرهنگی و علمی پرورش می‌یابد و این خود یکی از نقایص جبران ناپذیری است که در زمانهای نه چندان طولانی خود را بروز خواهد داد. از این رو مسائل فرهنگی و آموزشی کشور باید به گونه‌ای متفکرانه و متعهدانه مدیریت گردد که خروجی‌های قابل قبولی برای پیشبرد اهداف نظام اسلامی در آن تربیت یابند.

در هفته جاری موضوع خارج کردن نام گروهک تروریستی منافقین از فهرست تروریست‌ها توسط آمریکا، در شبکه‌های تبلیغاتی غرب انعکاس ویژه‌ای داشت درحالی که از دید ملت ایران، نه هنگامی که آمریکا این گروهک را در فهرست گروهکهای تروریست قرار داد و نه اکنون از آن خارج می‌کند، تفاوتی در حمایت‌های سیاسی، تبلیغاتی آمریکا از این گروهک تروریستی ایجاد نشده، و در همه این مدت، این گروهک از این طریق حمایت می‌شد. در حقیقت آنچه از کارنامه این گروهک در سالهای پس از انقلاب بدست می‌آید اینست که منافقین در دو کار بیشتر تجربه نداشتند: "ترور" و "جاسوسی". بنابر این نه تنها وقتی دولت آمریکا سازمان منافقین را در لیست گروهکهای تروریستی قرار داد، دلیلی جز این داشت و نه هم اکنون که از آن خارج می‌شود، دست از ترور و جاسوسی برداشته است؟!

سران و اعضای این سازمان تروریستی، هرگز خدمتی جز سرویس دادن به سرویس‌های اطلاعاتی غرب و خوشرقصی برای آنان نداشتند و به همین دلیل در مدت 15 سالی که ظاهراً در لیست گروهکهای تحریمی آمریکا قرار داشتند، مراکز و دفاتر آنها در آمریکا فعال بود، از واشنگتن تغذیه مالی می‌شدند، چتر حمایت نمایندگان کنگره بر سرشان بود و هرگاه که اراده می‌کردند، مجوز برگزاری تظاهرات به آنها داده می‌شد.

در این هفته همچنین صدای رحیل کاروان حج و مسافران قبیله قبله به گوش رسید و زائران بیت‌الله الحرام از ایران عازم مهبط وحی شدند. به همین مناسبت دست اندرکاران اجرایی حج در هفته حج با رهبر معظم انقلاب دیدار کرده و از رهنمودهای ایشان برای اولویت‌گذاری در مسائل این سفر معنوی و فریضه بزرگ گروهی بهره‌مند شدند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با اشاره به اهانت انجام گرفته به پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) و تجلی عظمت شخصیت آن حضرت در چشم دوستداران و حتی دشمنان، حج امسال را دارای موقعیتی خاص و متفاوت از سالهای گذشته ارزیابی و تأکید کردند: تبلور زیبا و عظیم اتحاد امت اسلامی بواسطه وجود مقدس خاتم الانبیاء(ص) و اظهار تنفر و خشم عمیق همه مسلمانان از جبهه استکبار، باید در حج که مرکز تجمع مسلمانان از سراسر دنیا است، خود را نشان دهد و این، معنای واقعی برائت از مشرکین است.

ایشان اقدام مستکبران و عوامل آنها در اهانت به ساحت قدسی پیامبر رحمت، که محل تلاقی همه مسلمانان است را نشان دهنده عمق دشمنی و بغض و کینه جبهه استکبار با پیامبر اسلام(ص) دانسته و افزودند: موضعی که سیاستمداران غربی در قبال این اهانت بزرگ، اتخاذ کردند، هیچ تفاوتی با موضع دشمنی نداشت.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به خروش یکپارچه و عظیم مسلمانان در کشورهای اسلامی و حتی در اروپا و امریکا، در مقابل این اهانت، افزودند: حرکت جوشان دنیای اسلام در اظهار ارادت به پیامبر اسلام(ص) و ابراز تنفر عمیق از دشمنان، صحنه عجیب و بسیار مهمی است که نشانگر ظرفیت بزرگ تحرک امت اسلامی است. ایشان استمرار تبلور ارزشمند وحدت حول شخصیت عظیم نبی مکرم اسلام‌(ص) و ابراز تنفر از دشمنان را در حج، ضروری و مهم خواندند و تأکید کردند: برائت از مشرکین یعنی همه مسلمانان احساس کنند که در مقابل یک دشمن قرار دارند و از عمق وجود نسبت به او برائت بورزند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین حج را فریضه‌ای سرشار از یاد و ذکر خدا دانسته و افزودند: حج یکی از بهترین و شاید بی‌نظیرترین فرصت‌ها برای تعمیق یاد خدا و خشوع و تضرع در مقابل پروردگار است.

اما در صحنه بین المللی، ادامه اعتراضات علیه شیطنت جدید جبهه ضداسلام در تولید فیلم اهانت آمیز، این هفته نیز مهمترین رخداد خبری را تشکیل می‌داد. این اعتراضات که با وجود گذشت بیش از دو هفته از شروع آن همچنان با قوت ادامه دارد، بیانگر این نکته است که ملت‌های اسلامی مصمم شده‌اند این بار، اعتراضات را به یک نتیجه برسانند. اعتراضات و تظاهرات که دامنه آن از آسیا تا آفریقا گسترش دارد عناصر ضد اسلام و سردمداران این جبهه را به عقب نشینی واداشته است.

در این باره اوباما رئیس‌جمهور آمریکا در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل با انتقاد از این فیلم کوشید وجهه آمریکا را که به شدت در کشورهای اسلامی بی‌اعتبار شده است ترمیم نماید. اوباما در این اظهارات گفت که فیلم موهن مورد تأیید دولت آمریکا نیست. با اینحال وی با ذکر اینکه نباید سازندگان فیلم مجازات شوند، نتوانست حمایت تلویحی واشنگتن از عاملان این اقدام را کتمان نماید. این درحالی است که در هفته جاری اعتراضات علیه فیلم موهن، اروپا را نیز فرا گرفت و در چندین کشور تظاهر کنندگان مسلمان و شهروند اروپایی از این حرکت ضدانسانی ابراز تنفر کردند.

واقعیت این است که اعتراضات و ابراز خشم مسلمانان علیه اهانت جدید به اسلام، اگر از سوی دولتهای اسلامی مورد حمایت عملی قرار نگیرد این حرکت اعتراضی جهان اسلام ناقص خواهد ماند. کشورهای اسلامی که اکنون به یمن وقوع قیام‌های مردمی، اغلب دارای حکومت‌های مردمی شده‌اند وظیفه دارند با ابزارهای در اختیار خود به عناصر معاند با اسلام در غرب و حامیان آنها فشار آورند به گونه‌ای که جبهه ضد اسلام دریابد که اینگونه حرکات، هزینه‌های سنگینی برای آنها به دنبال دارد. اگر واکنش لازم از سوی دولتهای اسلامی به کار گرفته نشود، تضمینی نیست که محافل هتاک در غرب به هتاکی خود ادامه ندهند.

این هفته، بحران در سوریه شاهد چند تحول جدید بود. اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل در سوریه که اخیراً جانشین کوفی عنان شده است اولین گزارش خود را به سازمان ملل ارائه داد. وی در این گزارش اعلام کرد که طرح 6 ماده‌ای کوفی عنان بهترین راه حل مسالمت آمیز برای بحران سوریه است. ابراهیمی در عین حال اضافه کرد که خودش طرحی برای سوریه ندارد.

در این هفته تروریستها در تحرکاتی جدید، چند انفجار انجام دادند که مهمترین آن‌ها، انفجار در نزدیکی ستاد مشترک ارتش سوریه بود. با اینحال مقامات سوریه اعلام کرده‌اند که اوضاع را در کنترل دارند و سوریه هر روز به پایان بحران نزدیک می‌شود.

این هفته، اختلاف دیدگاه میان دولت آمریکا با رژیم صهیونیستی بالا گرفت به گونه‌ای که اعلام شد رژیم صهیونیستی سفیرش را از آمریکا احضار کرده است. در این میان اوباما رئیس‌جمهور آمریکا نیز گفت که به "سروصدای اسرائیل" درباره جنگ‌افروزی علیه ایران اهمیتی نمی‌دهد. از آنجائی که به ندرت اتفاق می‌افتد که روسای جمهوری آمریکا در مورد اسرائیل اینگونه سخن بگویند، در این باره دو نظر وجود دارد. یک نظر این است که اوباما از دست سیاست‌های رژیم صهیونیستی عصبانی است و از سیاست‌های افراطی کابینه نتانیاهو ناراضی می‌باشد. به خصوص اینکه، اصرار نتانیاهو برای ادامه شهرک سازی، حیثیت اوباما را زیر سؤال برده است. اوباما، در ابتدای مسئولیتش به حکام عرب به اصطلاح میانه رو وعده داد جلوی ساخت شهرک‌ها را خواهد گرفت تا آنها را به پای میز مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی باز گرداند.

نظر دیگر این است که مسائل میان اوباما و اسرائیل یک جنگ زرگری و یا حداکثر یک اختلاف نظر سطحی است که هرگز به مرز اختلاف جدی نرسیده و نخواهد رسید چرا که اساساً تمامی مسئولان دولتی آمریکا مرید و تابع صهیونیستها هستند و جرأت و قدرت رودررو قرار گرفتن با رژیم صهیونیستی را ندارند. نتانیاهو، نخست‌وزیر افراطی رژیم صهیونیستی نیز با در نظر گرفتن این واقعیت است که وقعی به نظرات و خواسته‌های اوباما نمی‌گذارد.

رسالت:تناقض گویی‌های اوباما

«تناقض گویی‌های اوباما»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل نسبت به نفرت جهانی پدید آمده از فیلم موهن واکنش نشان داد. وی در دفاع از سکوت معنادار و طرفدارانه از اهانت‌کنندگان به ساحت پاک پیامبر اعظم اسلام (ص)
 به چند دلیل متوسل شد و گفت؛

1- نمی‌توان جلوی آزادی بیان را گرفت.
2- ما متوجه هستیم اعتراضات زیادی به فیلم ضد اسلامی به خاطر مطالب موهن آن وجود دارد اما آمریکا ارتباطی با ویدئویی که به مسلمانان توهین کرده ندارد.
3- کسانی که فیلم موهن را محکوم می‌کنند، هولوکاست را نیز محکوم کنند.
4- ممکن است بسیاری به من توهین کنند ولی من باید از حق آنها برای این مطالب دفاع کنم. تناقض‌گویی در کلام رئیس‌جمهور آمریکا موج می‌زند. معلوم نیست کسانی که نطق وی را در یک مجمع جهانی تنظیم کرده‌اند چرا می‌خواستند آبروی او را با این تناقض‌گویی‌ها ببرند.

و اما تناقض‌های نطق اوباما:
1- رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید نمی‌توان جلوی آزادی بیان را گرفت. در پاسخ می‌گوییم چرا اهانت‌کنندگان برای اهانت به پاک‌ترین و شریف‌ترین بنده خدا از باب آزادی بیان مجاز هستند.

 اما کسانی که می‌خواهند اظهار نفرت از این اهانت کنند در بیان عقاید خود آزاد نیستند و تاکنون بیش از یکصد تن در کشورهای اسلامی توسط دیکتاتورهای دست نشانده آمریکا جان خود را برای بیان دفاع از پیامبر (ص) از دست داده‌اند. چرا اوباما از حق معترضین از باب دفاع از آزادی بیان دفاع نمی‌کند و حتی حاضر نشده است عمل اهانت‌کنندگان را محکوم و دامن دولت آمریکا را از این اهانت پاک نگه دارد.

2- اوباما اعتراف دارد فیلم تهیه شده هم ضد اسلامی و هم موهن است. اما حاضر نیست از تهیه و پخش آن تبری جوید. فقط می‌گوید به آمریکا مربوط نیست.

کسانی که دست به این عمل زشت و شنیع زده‌اند در خاک آمریکا زندگی می‌کنند چطور این موضوع به آمریکا مربوط نیست. چطور آمریکا از آن سوی آب‌ها می‌آید در خاورمیانه 36 پایگاه نظامی برپا می‌کند، حکومت‌های دست‌نشانده روی کار می‌آورد و در این حکومت‌های دست‌نشانده آزادی بیان را محدود می‌کند و اجازه نمی‌دهد در عربستان مدفن پیامبر اسلام (ص) مردم نفرت خود را از اهانت کنندگان از باب حق آزادی بیان اعلام کنند، اما از آن سوی حاضر نیست به اهانت‌کنندگان در خاک آمریکا بگوید بالای چشم شما ابروست.

اگر دولت آمریکا در تدارک این اهانت سهیم و شریک نیست پس چرا با اهانت‌کنندگان برخورد نمی‌کند.

3- اوباما می‌گوید کسانی که فیلم موهن را محکوم می‌کنند هولوکاست را هم محکوم کنند.
معلوم می‌شود او قبول دارد این فیلم موهن را باید محکوم کرد اما از انجام این کار به دلایل نامعلوم خودداری می‌کند. اینکه چرا او هولوکاست را قاطی این مبحث کرده جالب است. پیش کشاندن مسئله هولوکاست از اشتباهات بزرگ طراحان نطق آقای اوباماست.

 اولا: لو دادند که نطق را صهیونیست‌ها تهیه کردند. ثانیا: در قضیه هولوکاست ما مدعی صهیونیست‌ها و آ‌مریکایی‌ها هستیم نه آنها. ما می‌گوییم اگر هولوکاست واقعیت دارد چرا اجازه نمی‌دهید دانشمندان تاریخ در مورد آن تحقیق علمی کنند.

 چرا نمی‌گذارید در خصوص وسعت حادثه، عاملان حادثه و مکان حادثه تحقیق کنند. چرا جلوی تحقیق علمی را گرفته‌اید و آن را جرم تلقی کرده‌اید و هرکس را که در این مورد تحقیق می‌کند به زندان می‌اندازید. در قضیه هولوکاست غرب متهم به نقص آزادی بیان، آن هم آزادی بیان دانشمندان تاریخ در یک مبحث علمی است.

- اوباما می‌گوید ممکن است بسیاری به من توهین کنند ولی من باید از حق آنها برای این مطالب دفاع کنم. آیا واقعا رئیس‌جمهور آمریکا در بیان این حرف صادق است؟ روزانه میلیون‌ها انسان در سراسر گیتی که از ظلم و تجاوز آمریکایی‌ها جان به لب شده‌اند در خیابان‌ها نفرت و بیزاری خود را از آمریکا و رئیس‌جمهور آن اعلام می‌کنند و در اعلام این نفرت حتی به پرچم آمریکا اهانت می‌کنند و آن را به آتش می‌کشند. اگر  اوباما در بیان دفاع از حق آنها در آزادی بیان صادق است، باید به آنها حق بدهد که پرچم آمریکا را به آتش بکشند و به او اهانت کنند. در این صورت رئیس‌جمهور آمریکا به مردم کشورش چه پاسخی باید بدهد. اگر او موافق معترضین است پس چرا رئیس‌جمهور آمریکاست و اگر مخالف است که هست آنها را باید به خاک و خون بکشد که همه روزه می‌کشد. پس او نمی‌تواند ادعا کند که از حق اهانت به خود (بخوانید اعتراض) نیز دفاع می‌کند.

آفرینش:آیا تحریم‌ها تاثیر گذار است یا خیر؟

«آیا تحریم‌ها تاثیر گذار است یا خیر؟»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛درچند سال اخیر خصوصاً یک سال گذشته به واسطه اختلافات غرب بر سر پرونده هسته ای و مواردی همچون حقوق بشر، فشارهای اقتصادی و سیاسی فراوانی برکشورمان تحمیل شده است. این تحریم ها درقالب منع بانک های خارجی در مراودات تجاری با طرف ایرانی جهت نقل انتقال پول، عدم همکاری شرکت های تجاری، موسسات مالی واعتباری، شرکت های حمل و نقل و... قرارگرفته که در آخرین نمونه آن صنعت نفت و بانک مرکزی کشورمان مورد تحریم قرار گرفت که فشار فراوانی را بر قشرهای مختلف جامعه وارد کرده است.

از سال های ابتدایی پس از انقلاب ماهمواره در معرض تحریم های گوناگون و یکجانبه غرب به ویژه آمریکا بوده ایم و باید اذعان داشت که اگر مقاومت و شکیبایی مردم نبود، هیچ یک از شعارهایی که امروز تحت عنوان " خودکفایی" از آن یاد می کنیم میسر نمی شد. اصولاً این تعبیر نمی تواند درست باشد که " تحریم باعث رشد و شکوفایی خواهد شد" بلکه باید به عزم و اراده نیروهای جوان و استقامت ملی کشورمان اشاره کنیم که درعرصه های مختلف موجب سرافرازی کشورمان گردیده اند.

ادعایی عقلانی است که اگر ما تحت تحریم های شدید و فشارهای گوناگون نبودیم، قطعاً پله های ترقی را خیلی سریع تر طی می کردیم. درهمین زمینه باید اذعان داشت که تحریم های فعلی قشرهایی از جامعه را تحت فشارشدید قرارداده اند که بخشی از آن جان هموطنان ما را تهدید می کند. به گفته کار‌شناسان عرصه بهداشت و درمان این فشارهای خارجی به مرور بیماران مبتلا به بیماری‌های حساس و خطرناک را نیز تحت تاثیر قرار داده و کمبود مواد اولیه برای تولید داروهای ضروری در داخل اکنون به یک معضل بدل شده است. بیماران مبتلا به سرطان یا افرادی که به بیماری‌های به‌اصطلاح خاص مثل سرطان و نارسایی‌های خونی دیگر مبتلا هستند یا بیمارانی که منتظر پیوند کلیه هستند برای حفظ سلامت و ادامه درمان به داروهای ویژه‌ای نیاز دارند که کمبود آن می‌تواند جان این افراد را به خطر بیندازد.

براساس آمارمسولان 97 درصد از داروهای مورد نیاز مردم در داخل کشور تهیه می‌شود، اما با وجود آن که داروهایی که واردات‌شان کاهش یافته از نظر کمیت تنها درصد کمی از کل داروی مورد نیاز کشور را تشکیل می‌دهند، اکثر آنها داروهای مورد نیاز برای بیماری‌های مزمن و خطرناک هستند که یا در ایران تولید نمی‌شوند یا مشابه ایرانی آن تاثیر چندانی ندارد.

نکته دیگر بحث گرانی و نوسانات ارزی است که این روزها گریبان گیر بحث واردات دارو و مواد اولیه این صنعت شده است. هرچند براساس گفته مسولان ارز مرجع به این بخش اختصاص می یابد ، اما اوج گیری قیمت دلار از طرفی و محدودیت هایی که تحریم ها ایجاد کرده است موجب عدم دسترسی و کمیابی این داروهای خاص گردیده است. همچنین در چندوقت اخیر علاوه برکمیابی بحث قیمت های گزاف این داروها بارسنگینی را بر خانواده بیماران وارد کرده است. برخی از این بیماران خصوصاً بیماران هموفیلی مجبورند تنها برای تهیه یک قلم داروی مورد نیاز پرداخت های میلیونی داشته باشند و این امر برای خانواده های کم بضاعت بسیار سخت و درد آوراست که نتوانند هزینه درمان بیمار خود را تامین کنند.

البته نهادهای حمایتی و غیردولتی نیز هستند که از این بیماران حمایت کنند اما افزایش سرسام آور قیمت دارو و کمیابی آن، کمک های این نهادها را محدود کرده است. به هرحال آنچه درحال حاضر بسیار حائز اهمیت است اینکه سلامت جانی این بیماران به واسطه این تحریم ها درخطر می باشد و ضروریست تا مقامات کشورمان در سازمان ملل و نهادهای مدافع حقوق بشر رایزنی کنند تا تاثیر مستقیم این فشارها از روی بیماران خاص کشورمان برداشته شود و بتوانند به درمان خود ادامه دهند.

حمایت:تنها راه‌حل

«تنها راه‌حل»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم علی تتماج است که در آن می‌خوانید؛تقابل میان دولت مرکزی سودان و منطقه جنوب در سالهای اخیر ضمن هزینه‌های سیاسی و اقتصادی، تلفات جانی بسیاری را به همراه داشته است. هر چند که جدایی مناطق جنوبی سودان در تیر ماه 1390 اقدامی برای پایان این درگیری‌ها عنوان شد اما روند تحولات نشان داد که این تنشها همچنان ادامه دارد چنانکه در طول 15 ماه گذشته تقابل نظامی و سیاسی در منطقه در حال گسترش بوده است. محور این تنشها را چگونگی بهره‌مندی از منابع آبی و نفتی در مناطق مرزی به ویژه در «ابیی» تشکیل می‌دهد.

منطقه‌ای که منابع نفتی آن در خاک سودان جنوبی و صنایع پالایشگاهی آن در مناطق شمالی است. این تنشها برای هر دو طرف چالشهای بسیاری را به همراه داشته است که فضایی بحرانی را برای آن ایجاد کرده است در حوزه داخلی معطوف شدن دولتمردان به مسائل منطقه و تقابل با یکدیگر موجب شده تا از یک سو فضای امنیتی هر دو منطقه شدید گردد به گونه‌ای که در درگیری‌های قبیله‌ای و صدها نفر کشته و هزاران نفر آوارده شده‌اند.

از سوی دیگر بحران‌های سیاسی و امنیت شرایطی را برای جدایی طالبان ایجاد کرده که به دنبال تجزیه‌طلبی باشند که نمود آن را در تحولات دارخور و مناطق شرقی سودان می‌توان مشاهده کرد. در حوزه منطقه‌ای نیز از یک سو کشورهای منطقه برآنند تا از شرایط موجود برای بهره‌گیری از منابع آبی و منافع موجود در نقاط ارزی بهره‌برداری کنند و از سوی دیگر اتحادیه آفریقا اعمال تحریم و تهدید علیه این مناطق را در دستور کار قرار داده‌اند. به عبارت دیگر سودانی‌ها اکنون به چالش برای اتحادیه آفریقا مبدل شده‌اند که هزینه‌های بسیاری برای آنها به همراه دارد.

در حوزه جهانی نیز صهیونیستها در غرب و حتی برخی از کشورهای عربی برای رسیدن به منافع خود بحران‌سازی و مداخله در امور سودان را اجرایی می‌کنند آنها در حالی با ادعای بشردوستانه این سیاستها را اجرا می‌کنند که در عمل اقدامی برای این مهم صورت نداده و صرفا بهد نبال تامین منافع خود می‌باشند. بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که دخالت‌های صهیونیستها و غرب برای سلطه بر منافع آب و نفتی این مناطق تهیه اصلی بحران‌های این مناطق است. که راه‌حل آن نیز مقابله با غرب و صهیونیستها می‌باشد.

با توجه به این شرایط می‌توان گفت که دو سودان برای خروج از این بن‌بست کنونی یک راهکار بیشتر ندارند و آنها گفتگو و مذاکرات روند تنشهای دو طرف نشان می‌دهد که آنها توان آن را ندارند که بتوانند بر تقابل‌ها ادامه دهند چرا که توان نظامی طرفین چنان نیست که بتوانند به یکدیگر غلبه کنند و جنگ آنها جنگ فرسایش دستاوردی ندارد به ویژه اینکه غربی‌ها با موضع‌گیری‌ چندجانبه به تشدید بحران میان طرفین می‌پردازند.

روند تحولات نشان می‌دهد که دوسودان نیز بر بی‌نتیجه بودن تنشها اعتقاد یافته‌اند چنانکه روسای جمهوری سودان جنوبی و شمالی نیز بر این امر تاکید و دیدارهایی را برگزار کرده‌اند تا با محور سودان ـ سودان این تنشها را مرتفع کنند هر چند که عمق تنشها و دخالتهای خارجی ابهاماتی را در تحقق این مهم ایجاد کرده است.

تهران امروز:تناقض آشکار غرب در ادعای ضدتروریستی

«تناقض آشکار غرب در ادعای ضدتروریستی»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد هاشمی‌نژاد است که در آن می‌خوانید؛طبیعتا اعلام 2 نفر از مقامات آمریکا که نخواستند نامشان فاش شود، مبنی بر خروج منافقان از لیست گروه‌های تروریستی به صورت ادعا نیز تناقض در گفتار و عمل آمریکا است. گرچه در طول این 33 سال که از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد غرب و آمریکا به طور مداوم کمک‌های مالی، سیاسی، لجستیکی و رسانه‌ای زیادی به منافقان کردند که همین امر نشان‌دهنده و اثبات‌کننده دشمنی آشکار و صراحت در بیان این دشمنی از سوی غرب و دولت آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران است.

همانطور که می‌دانیم در سال‌های گذشته نتایج گزارش‌های خود غرب نشان داد که مردم ایران به شدت از گروهک تروریستی منافقان نفرت دارند و حالا با وجود چنین گزارش‌هایی حمایت آنان از خروج این گروهک از لیست تروریست‌ها تناقضی آشکار نه تنها در رفتار بلکه در عمل غرب و آمریکاست. در صورتی که سازمان منافقین تا به امروز کاری جز دست داشتن در انواع دسیسه‌های تروریستی نداشته است، به طوری که برخی از اعضای گروهک تروریستی منافقین به‌طور مخفیانه از سوی برخی کشورهای اروپایی و آمریکا در امور جاسوسی علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شده و در مقابل مبالغ هنگفتی را برای اجرای اعمال جنایتکارانه دریافت می‌کنند.

بنابراین با نگاهی به این معادله ساده می‌توان دریافت که این اقدام آمریکا نه تنها دشمنی به طور آشکار با دولت جمهوری اسلامی ایران است، بلکه دشمنی این کشور با مردم ایران را نشان می‌دهد، از سوی دیگر حمایت آمریکا و غرب نشانگر آغاز مرحله جدیدی از فعالیت‌های تروریستی این گروهک است؛ چراکه امروز بدون استثنا همه گروه‌های تروریستی اعم از گروهک تروریستی منافقین، القائده، گرو‌ه‌های تروریستی مستقر در عراق و... تحت حمایت آمریکا هستند.

اما وظیفه دستگاه دیپلماسی ما در این میان و درباره این موضوع چیست؟ نخست آنکه ما باید مواضع و مخالفت خود را با این اقدام آمریکا به طور شفاف اعلام کنیم، همانگونه که عراق به‌عنوان یکی از متضرران از سوی گروهک تروریستی منافقان، حقوق خود را در مجامع بین‌المللی پیگیری و بیان می‌کند، ما نیز باید به دنبال احقاق حق خود از این اقدام آمریکا جلوگیری کنیم و باید به عنوان یکی از دو کشوری که همواره مورد تهاجم منافقان است، پیگیری‌های قضایی، حقوقی و سیاسی خود را در مجامع بین‌المللی ادامه دهیم.

به طور قطع این اتفاق علاوه برآنکه باعث رسوایی گروهک تروریستی منافقان است؛ موجب رسوایی کسانی خواهد شد که به دنبال حذف نام این گروه، از لیست گروهک‌های تروریستی هستند.

مردم سالاری:ناکامی سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه

«ناکامی سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمید خوش آیند است که در آن می‌خوانید؛ محققاً سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه بویژه دولت رجب طیب اردوغان در قبال تحولات سوریه را در چارچوب دو چشم‌انداز نظری مشخص یعنی رهیافت «واقع گرایی» و نظریه «بازی‌ها» می‌توان در خوشبینانه ترین حالت بی‌نتیجه و در یک دید کلان پیامدبار توصیف کرد. ناگفته پیداست که مداخلات قوی و مستمر بازیگران منطقه و فرامنطقه در بحران سوریه قبل از اینکه منجر به حل و فصل این بحران و متعاقباً بازگشت ثبات و امنیت به سوریه گردد، سوریه را به نمونه‌ای بارز از شکل گیری یک «منازعه» در ابعاد استراتژیکی در سیاست بین‌الملل و متعاقباً گسترش درگیری‌های سیاسی و امنیتی در نظام منطقه‌ای خاورمیانه، میان قدرت‌های بزرگ و متحدان منطقه ای آن‌ها تبدیل کرده است. منازعه ای که بیش از حد بزرگ و پیچیده شده، موجب ایجاد تغییراتی سر در گم کننده و غیرقابل انتظار در ویژگی الگوهای دوستی و دشمنی در خاورمیانه نیز گردیده است به گونه‌ای که دوستان دیروز را تبدیل به دشمنان امروز و دشمنان دیروز را به دوستان امروز تبدیل کرده است.

همچنان که در طول سالیان متمادی منازعات عربی- غیرعربی به عنوان یک قاعده کلی، «مقدم» بر منازعات عربی- عربی در خاورمیانه بوده است، این قاعده هم اینک نیز در منطقه بویژه در رابطه با سوریه که طرف‌های اصلی درگیر در آن کشورهای غیرعربی از جمله قدرت‌های بزرگ غربی، ترکیه، روسیه، چین و ایران هستند جریان داشته، چه بسا بر شدت آن نیز افزوده شده است. بنابراین در راستای این اصل می‌توان با اطمینان اذعان نمود که بحران سوریه سبب گردیده است تا سطوح فرامنطقه ای و جهانی عملکردی قدرتمند را در خاورمیانه عهده دار شده و از طریق بحران جاری در این کشور، حتی سطح جهانی نیز توانسته است قویاً خود را بر سطح منطقه‌ای تحمیل کرده و از طریق نفوذ در آن به ایفای نقش‌های کلیدی و منتفع گرایانه بپردازند. نکته حائز اهمیت در ارتباط با بحران جاری در سوریه نقش آفرینی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه در تحولات مربوط به آن بوده است که بطور حتم و یقین باید از آن تحت عنوان یکی از «وجوه بارز» بحران سوریه نام برد که بر پیچیدگی بیش از پیش بحران سوریه نیز افزوده و موجب افزایش حجم منازعاتی آن نیز گردیده است.

در این بین باید از ترکیه به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه‌ای نام برد که از همان ابتدا سعی کرده است نقش مهمی را در تحولات منطقه‌ای بر عهده گرفته و در راستای تحقق اهداف سیاست خارجی خویش که رسیدن به جایگاه «مرجعیت» پایدار منطقه باشد مهم ترین آن‌ها است، اوضاع را تحت کنترل خود در آورد. رجب طیب اردوغان این سیاستمدار عملگرای ترک تقریباً از نخستین روزهای آغاز تحولات سوریه، با حضور در اردگاه غربی و تبعیت از سیاست مبتنی بر حمایت از گروه‌های مخالف بشار اسد در صدد بوده است تا با ایفای نقش کلیدی در سوریه، تحولات موجود در این کشور را به سمت و سویی که منتهی به سقوط بشار اسد گردد هدایت نماید.

رئالیسم حاکم بر سیاست خارجی آنکارا، سیاستمداران ترک را واداشته است تا از نخستین روزهای آغاز تحولات سوریه تمام قد در مقابل دمشق قرار گرفته و با استفاده از تمامی اهرم‌های تحت اختیار خود اعم از قابلیت‌های سیاسی، توانمندی‌های اقتصادی، پتانسیل‌های استراتژیکی، امتیازات ایدئولوژیکی و نفوذ فرامنطقه‌ای، بدنبال تحقق اهداف از پیش تعریف شده خویش در ابعاد سیاسی، امنیتی، ایدئولوژیکی و... با استفاده از تحولات سوریه و فرصت‌های ناشی از بحران موجود در دمشق باشند.

پس از روسیه، باید از ترکیه به عنوان دومین بازیگر منطقه ای حاضر در مسئله سوریه نام برد که با تبعیت از آموزه‌های «رئالیستی» حاکم بر سیاست خارجی خویش در صدد بهره برداری بیشتر و به تبع آن تأمین حداکثری منافع ملی خویش در ابعاد گوناگون وجودی از طریق مشارکت در بحران سوریه بوده است.

دولت ترکیه ضمن تبعیت از اصول و مبانی شکل دهنده سیاست خارجی خویش که مبتنی بر آموزه‌های واقعگرایانه که تأکید بر قدرت بخصوص ابعاد نظامی آن، اولویت بخشیدن به منافع ملی، اعتقاد به شرایط هرج و مرج گونه (آنارشیک) نظام بین الملل، فقدان اقتدار مرکزی در سیاست بین الملل، عقلانیت رفتاری دولت‌ها در تأمین حداکثری منافع ملی و همچنین عدم امکان توسعه همکاری‌های بین المللی از ویژگی‌های بارز آن می‌باشد، از همان ابتدا به عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار فارغ از ابعاد منفی یا مثبت ماهیت تأثیرگذاری خویش، در بحران سوریه شناخته شده است که از آغاز بحران در سوریه سعی کرده است با حمایت از نیروهای معارض داخلی و تقویت آن‌ها، زمینه‌های سرنگونی بشار اسد را فراهم کرده و در نهایت با سقوط نظام سیاسی سوریه به آنچه که می‌خواسته و در صدد آن بوده است یعنی تغییر ساختاری نظام سیاسی سوریه و متعاقب آن تحقق مقام مرجعیت منطقه ای ترکیه از این راه، دست یازد. واقعیت این است که ترکیه از همان ابتدا در راستای تحقق «حاصل جمع جبری صفر» وارد بازی استراتژیکی با سوریه شد. به این معنا که هر میزان امتیازی که ترکیه به دست خواهد آورد به همان میزان امتیاز را سوریه باید از دست بدهد. یعنی نتیجه برای دولت ترکیه مثبت و برای سوریه منفی باشد.

یا به عبارت بهتر، برآیند و نتیجه نهایی بازی برد ترکیه و باخت سوریه شود. اما با وجود اهداف از پیش تعیین شده ترک‌ها در قبال بحران سوریه، آنچه که در مقطع کنونی مشاهده می‌شود حداقل تا به امروز با اینکه سوریه نیز نتوانسته است برنده این بازی باشد، اما با این حال نتیجه بازی برای ترکیه نیز خوشایند و رضایت بخش نبوده و در خوشبینانه‌ترین حالت، ترکیه نیز به موازات سوریه این بازی را باخته است. شکست محض سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه مهمترین پیامد بحران سوریه برای ترکیه بوده است.

مقامات آنکارا که گمان می‌کردند با پیروزی مخالفان از نقش مهمی در آینده سوریه برخوردار خواهند شد، اینک دریافته اند که راه را به کلی اشتباه رفته اند. زیرا ترکیه تاکنون نه تنها به هیچ یک از اهداف اولیه و استراتژیکی خود دست نیافته، بلکه با چالش‌های عدیده ای نیز مواجه شده که این امر از شکست سنگین سیاست خارجی آنکارا در منطقه نیز حکایت دارد کما اینکه چشم انداز آتی حزب عدالت و توسعه را نیز با ابهامات زیادی روبرو ساخته است.

شکست «سیاست تنش صفر با همسایگان» که داوود اوغلو طراح آن بوده است، وجه بارز سیاست اتخاذی ترکیه در قبال بحران سوریه بوده است که علاوه بر بحران در روابط دمشق- آنکارا موجب خدشه دار شدن مناسبات ترکیه با روسیه و ایران نیز شده است. همچنین «کمک ناخواسته به کردهای ترکیه و سوریه» که عملاً فضای مساعد را برای اتحاد احزاب مخالف کرد دو کشور مهیا ساخته است، یکی دیگر از پیامدهای رویکرد اتخاذی ترکیه در مواجهه با بحران سوریه بوده است که بیش از آنکه آثار ناخوشایندی برای نظام سیاسی سوریه در پی داشته باشد، سبب گسترش ناامنی، بی ثباتی و سلب آرامش از نقاط حساس مرزی ترکیه شده است.

سوریه برخلاف تصورات رایج در ترکیه، نه تنها سرزمین انقلابیون آزادیخواه نشد، بلکه به مقری تازه برای اعضای القاعده تبدیل گشت. بنابراین از این نکته نظر نیز افزایش بیش از پیش عناصر تروریستی القاعده در سوریه، با وجود ایجاد خطرات عمده برای نظام سیاسی سوریه، حضور اعضای این گروه تروریستی در سوریه که تا نزدیکی مرزهای ترکیه نیز کشیده شده است بدلیل تأثیرپذیری ترکیه از تحولات سوریه، موجب «ایجاد تهدیدات اساسی برای امنیت ملی ترکیه» نیز شده است.

با این اوصاف، مجموع مسائل فوق نشان می‌دهد که سیاست اتخاذی ترکیه در قبال تحولات منتهی به بحران سیاسی سوریه، هم اینک موجب ایجاد مسائل و مشکلاتی برای ترکیه شده است که از یک سو سبب گسترش برخی از ابعاد بحران سوریه به ترکیه شده و از سوی دیگر با ایجاد ناامنی و بی ثباتی نسبی در ترکیه و برخی از مناطق آن، سیاست خارجی ترکیه را نیز بشدت زیر سؤال برده و ناکارآمد بودن آن را در قبال بحران سوریه که در ابتدا در چارچوب رویکردهای رئالیستی و منتفع گرایانه وارد آن شده بود، به اثبات رسانده است.

واقعیت این است که دولت اردوغان در قبال بحران سوریه «بیش از اندازه» واقع گرا شده است بگونه‌ای که این واقع گرایی خارج از استانداردهای تعریف شده، هم اینک کار دست آن‌ها داده است. بنابراین در این راستا باید اذعان داشت که مشارکت و مداخله ترکیه در بحران سوریه، همچنان که از مشاهده واقعیات موجود در این زمینه بر می‌آید، حداقل تا به امروز نه تنها منجر به نتایج مثبت برای ترکیه نشده است، بلکه این کشور را با مسائل چالش برانگیزی نیز مواجه ساخته که این امر از شکست سنگین سیاست خارجی آنکارا در معادلات منطقه ای نیز حکایت دارد.

آرمان:اصلاح قانون،‌ متضمن انتخابات عادلانه

«اصلاح قانون،‌ متضمن انتخابات عادلانه»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم علی ‌اکبر گرجی است که در آن می‌خوانید؛اصلاحیه‌ای که قرار است بر قانون انتخابات ریاست جمهوری انجام شود،‌ باید شرایط برگزاری یک انتخابات رقابتی را همچنان حفظ کند و انتخابات رقابتی نیز لوازم و اسباب مشخص خود را دارد،‌ بدین معنا که در همه مراحل سه گانه انتخابات یعنی مرحله مقدماتی،‌ مرحله اجرایی و مرحله پس از انتخابات،‌ باید شرایطی متناسب برای تحقق یک انتخابات رقابتی فراهم شود،‌ از جمله این شرایط این است که در مرحله پیش از انتخابات یعنی در مرحله ثبت‌نام‌ها و ارزیابی صلاحیت‌ها و مسائلی از این دست،‌ شرایط جامع‌تر و علمی برای حضور همه اقشار مردم ذیل قانون اساسی فراهم شود و در این رهگذر قانون باید اصلاح شود.

این اصلاح باید به گونه‌ای صورت پذیرد که حداکثر مردم بتوانند در این انتخابات حضور داشته باشند و در این راه،‌ این انتخاب حداکثری باید با وجود کمترین موانع صورت پذیرد. این شرایط برابر باید در مرحله دوم یعنی در حال برگزاری انتخابات در قالب تحقق یافتن شرایطی یکسان نظیر مواردی همچون حق بهره‌مندی از امکانات برابر برای تبلیغات انتخاباتی نیز مدنظر قرار گیرد و برابری تبلیغاتی برای کاندیدا‌ها در این قانون پیش‌بینی شود،‌ چرا که این امکان وجود دارد که در مرحله اول که از آن یاد شد،‌ قانونگذار شرایط عادلانه‌ای را برای حضور حداکثری در انتخابات لحاظ کند اما در مرحله بعدی که برگزاری انتخابات و اصل مسابقه انتخاباتی است،‌ شرایط لازم برای تحقق کامل رقابت برابر وجود نداشته باشد و کاندیداها برای شرکت در انتخابات و بهره‌مندی از امکاناتی نظیر رسانه ملی و... با شرایط برابر روبرو شوند.

همچنین در این مورد می‌تواند در بحث نظارت‌های انتخاباتی و جرائم مالی شائبه‌هایی وجود داشته باشد،‌ این مساله در مرحله سوم یعنی پس از انتخابات و مصادیقی نظیر رسیدگی به شکایت کاندیداها نیز باید دنبال شود و قانونگذار در اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری باید برای روشن شدن مصادیق و تقنین قوانین تلاش خود را مصروف دارد.

همچنین اصلاح قانون انتخابات می‌تواند در مواردی نظیر روشن ساختن مصادیق شرایط کاندیداها نظیر «رجل سیاسی» نیز نقش شفاف‌سازی خود را ایفا کند و مجلس به عنوان قانونگذار اصلی باید وارد این میدان شود و مصادیق رجل سیاسی را روشن سازد،‌ اما چون مفهوم رجل سیاسی یک مفهوم چندپهلو است با اصلاح قانون،‌ شورای نگهبان دستش باز خواهد بود که نظر مجلس را مطابق قانون اساسی بداند یا نداند،‌ اما از لحاظ آیین قانون‌گذاری به نظر می‌رسد مجلس کاملاً این صلاحیت را داراست که ابهامات قانون اساسی از جمله بحث رجل سیاسی را مرتفع سازد.

جای تردید وجود ندارد که زنان در جمهوری اسلامی می‌توانند و باید طبق مبانی و اصول قانون اساسی در عرصه انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و در این رهگذر هیچ تفاوتی میان نمایندگی مجلس،‌ وزارت و یا ریاست جمهوری وجود ندارد و ماهیتاً وقتی زنان می‌توانند در مجلس حضور یابند و به تصویب قوانین دست بزنند چرا نتوانند در عرصه ریاست جمهوری حضور یابند؟

دنیای اقتصاد:شاخص 28 هزار واحدی بورس؛ علت‌ها و معلول‌ها

«شاخص 28 هزار واحدی بورس؛ علت‌ها و معلول‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم میثم هاشم‌خانی است که در آن می‌خوانید؛اکنون دیگر با قاطعیت نسبی می‌توان ادعا کرد که اصلاحات اخیر در سیاست‌های ارزی کشور، سیگنال مثبتی از جانب سرمایه‌گذاران ارزیابی شده و با امیدوار ساختن آنها نسبت به علمی‌تر و منطقی‌تر شدن سیاست‌های اقتصاد کلان کشور، باعث شده است که در هفته ابتدایی مهرماه شاهد روانه شدن حجم انبوهی از سرمایه‌ها به سمت خرید سهام در بورس باشیم. نتیجه آنکه بورس تهران، پاییز امسال را با ثبت رکوردی تاریخی آغاز کرد: دستیابی شاخص بورس به رکورد 28000 واحدی، بازدهی 1/6 درصدی بورس در هفته نخست پاییز و به ویژه ثبت رشد حدودا 1000 واحدی شاخص کل در طول دو روز (سه‌شنبه و چهارشنبه هفته جاری)؛ وضعیتی که حتی خوش‌بین‌ترین کارشناسان بازار سهام هم انتظار آن را نداشتند.

این رکوردشکنی خیره‌کننده، زمانی قابل تامل‌تر می‌شود که توجه کنیم مجموعه عوامل اقتصادی و نیز سیاسی موجود، باعث شده بودند که بازار سهام کشور در شش‌ماهه نخست امسال یکی از کم‌رونق‌ترین دوره‌های خود را سپری کند؛ به نحوی ‌که میانگین بازدهی سرمایه‌گذاری در سهام در شش‌ماهه نخست امسال فقط اندکی بیشتر از دو درصد بود (معادل رشد شاخص کل بورس).

بدون تردید، اگر روند رشد قیمت سهام به خوبی مدیریت شده و با روندی آهسته و پیوسته و به دور از شکل‌گیری حباب قیمتی ادامه یابد، بازار بورس کشور خواهد توانست بخشی از نقدینگی سرگردان موجود در بازارهایی مانند طلا و ارز را به سمت خود جذب کرده و از تلاطم قیمتی در این بازارها بکاهد. از طرف دیگر، در صورت استمرار روند صعودی شاخص بورس، می‌توان به مساعد شدن فضا برای افزایش «عرضه اولیه» (IPO) سهام شرکت‌های جدید در نیمه دوم سال امیدوار بود. به این ترتیب چه بسا برخی از شرکت‌های خصوصی مختلفی که مدت‌هاست در صف ورود به بورس هستند، بتوانند در نیمه دوم امسال سهام خود را به بازار عرضه کنند. علاوه بر این، چه بسا سازمان خصوصی‌سازی هم بتواند بخشی از سهام شرکت‌های دولتی را که در صف واگذاری به بخش خصوصی هستند، در نیمه دوم سال به فروش رسانده و در نتیجه بتوان امیدواری بیشتری داشت تا درآمد پیش‌بینی‌شده در بودجه دولت از بابت خصوصی‌سازی تحقق یابد.

اما در کنار همه اینها، به نظر می‌رسد که اگر خواهان استمرار این روند صعودی در بورس سهام باشیم، لازم است ریشه‌های صعود غیرمنتظره شاخص بورس در هفته ابتدایی مهرماه را بررسی کنیم:
به نظر می‌رسد که کلیدی‌ترین عامل رشد شاخص بورس در هفته اخیر، به سیاست هوشمندانه اتخاذشده با هدف حرکت به سمت بازار ارز تک‌نرخی و جمع کردن بساط انبوه ثروت‌های بادآورده ناشی از وجود شکاف قیمتی 1200 تومانی بین قیمت دولتی و قیمت بازار آزاد دلار مربوط می‌شود.

بدون تردید حرکت به سمت به رسمیت شناختن قیمت ارز در چارچوب عرضه و تقاضای شفاف، در کنار تشریفاتی شدن تدریجی نرخ ارز مرجع و منحصر کردن آن به برخی کالاهای بسیار خاص و کم‌تعداد، منجر به افزایش توجیه اقتصادی برای تولید و صادرات بسیاری از کالاها خواهد شد؛ مساله‌ای که واکنش فوری سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران بورس را به دنبال داشته و منجر به شکل‌گیری صف خرید برای سهام بسیاری از شرکت‌های بورسی شده است.

علاوه بر این، اتخاذ سیاست اخیر در زمینه به رسمیت شناختن قیمت بازار آزاد ارز، سیگنال مثبتی در زمینه اصلاحات قریب‌الوقوع علمی و منطقی در مدیریت اقتصادی کلان کشور به شمار می‌رود؛ وضعیتی که به سرعت باعث شد بسیاری از سرمایه‌گذاران خوش‌بینی مناسبی نسبت به چشم‌انداز رونق مدیریت خردمندانه در اقتصاد کشور به دست آورند و تصمیم بگیرند سرمایه‌های خود را به سمت خرید سهام شرکت‌های تولیدی مختلف روانه کنند. اما در کنار اینها، نباید از تاثیر محسوس تحولات دیپلماتیک بر شاخص بورس سهام غافل شد. سال‌هاست تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران بورس سهام تهران، نیمی از هوش و حواس خود را به تحولات حوزه سیاست خارجی اختصاص داده‌اند. به این ترتیب طبیعی‌ است که مواضع اخیر محمود احمدی‌نژاد در نیویورک، به مثابه سیگنال مثبتی در عرصه دیپلماتیک ارزیابی شده و خوش‌بینی بیشتر سرمایه‌گذاران بورس سهام را به دنبال داشته باشد.

سخن آخر آنکه نگارنده امیدوار است با رونق بیشتر سیاست‌های خردمندانه در اقتصاد کلان کشور و اتخاذ تصمیمات هوشمندانه‌تر در عرصه سیاست خارجی، شاهد استمرار رونق در بازار سهام باشیم؛ بازاری که در کلیه اقتصادهای مهم دنیا، نقشی استراتژیک در هدایت سرمایه‌های سرگردان به سمت فعالیت‌های مولد اقتصادی بازی می‌کند.

گسترش صنعت:همه مزیت‌های یک بازار جدید محمود دودانگه

«همه مزیت‌های یک بازار جدید»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم محمود دودانگه است که در آن می‌خوانید؛مرکز مبادله دارندگان و متقاضیان ارز این هفته در میان بیم و امیدهای فراوان راه‌اندازی شد، اما تجربه چهار روزی که گذشت، نه تنها از شدت نگرانی‌ها کاست بلکه امید برای ساماندهی نظام عرضه و تقاضای ارز را افزایش داد.

این در حالی است که اساسا ایجاد مرکز مبادلات ارزی ابتکار ارزشمندی است که در آن، مشمولان دریافت ارز زیر قیمت بازار آزاد نیاز خود را از محل عرضه‌های صندوق توسعه ملی، عایدی ارز صادرکنندگان و البته بخشی از درآمد نفتی کشور تامین می‌کنند. با این اوصاف می‌توان گفت، اتاق مبادلات ارزی مرجع و مرکزی است که می‌تواند گره از کار بازار ارز و قیمت‌هایش بگشاید و از طریق سامانه‌هایی که بانک مرکزی و بانک‌های عامل، سامانه ثبت سفارش سامانه گمرک را به یکدیگر متصل می‌کنند، انسجام و یکپارچگی واردات و تخصیص ارز و ترخیص کالا و نظارت بر قیمت‌ها را سروسامان دهد و در نهایت بخش تجارت و تعاملات تجاری فعالان این بخش را از مزایای حضور خود بهره‌مند کند.
با توجه به همه آنچه گفته شد، می‌توان اتاق ارز را اتفاقی مبارک توصیف کرد و امید داشت با تداوم روند فعلی، اهداف پیش‌بینی شده برای این بازار جدید محقق شود...

البته همه این توقعات، زمانی برآورده خواهد شد که تعامل موجود بین بانک مرکزی و دیگر بخش‌های موثر در آن ادامه یابد؛ در چنین شرایطی است که پس از دوران گذار، بازار ارز به ثبات و تعادل دست می‌یابد و فعالان اقتصادی با اطمینان و توان پیش‌بینی، خواهند توانست  کسب و کار خود را گسترش و رونق دهند.

از سوی دیگر، در صورتی‌که تجربه اتاق ارز با موفقیت به نتیجه برسد، می‌توان امیدوار بود که در مراحل بعدی، دیگر فعالان اقتصادی کشور که به ارز نیازمند هستند، وارد گود شوند و از مزایای این بازار بهره ببرند؛ از جمله این گروه‌ها می‌توان به بخش خدمات اشاره کرد.

اما درنهایت باید به این نکته هم اشاره کرد که اتاق ارز در ابتدای راه قرار دارد و پیشرفت آن در این روزهای سرنوشت‌ساز چندان پرشتاب نخواهد بود؛ بنابراین باید صبور بود و منتظر ماند تا اهداف مورد نظر به تدریج محقق شوند، ضمن این که تعامل ایجادشده میان همه دست‌اندرکاران و اقبال متقاضیان و دیگر فعالان اقتصادی، خود نتیجه مثبتی است که در عمر کوتاه اتاق ارز به دست آمده است.

نکته دیگر این‌که به تدریج کالاهایی که مشمول اولویت‌های تعیین‌شده در وزارت صنعت، معدن و تجارت برای دریافت ارز  هستند، افزایش خواهند یافت و انتظار می‌رود دامنه کالاهای مشمول این طرح گسترش یابد.

با توجه به همه مزیت‌های گفته‌شده، می‌توان امید داشت با تداوم  روند مثبت فعلی و پایداری فعالان و متولیان اتاق ارز، بازارهای ارز و کالا به زودی و به سرعت ساماندهی شوند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها