خانه بروبچه‌ها

فرمان دِل!

کد خبر: ۵۰۲۸۶۴

شبهه‌ای راه مده بر نگه تازه‌ قلبت/ با منت هست سری، بخت تو فرجام گرفته/ نغمه از جاذبه‌ات بر دل اعصار کشانم/ که همه شکر خود را ز تو بر کام گرفته!

یمنا، 21 ساله از مشهد

طوطیان شِکرشکن شیرین‌گفتار هم هیچ‌کاره بودن دیگه؟! هییییم؟!

نقطه چین

.../ می‌خندم!/ کاغذی برمی‌دارم و در جواب «دنیا» می‌نویسم:/.../ از طرف کسی که سال‌هاست نقطه‌چین حرف‌های «خود تو» شده!/ می‌چسبانم پشت شیشه‌ زندگی!

بدون نام

سفر ناتمام

سفرم شروع می‌شود روی ریل‌ها، با یک فکر مسموم که می‌تواند لولای هر چه در را از جا در بیاورد.

من خوبم اما گاهی یاد تو همراه یک بغض، مهمان ناخوانده‌ای می‌شود برایم... می‌دانم که ریل‌ها هیچ وقت به هم نمی‌رسند؛ پس من این طرف به راهم ادامه می‌دهم و تو هم...

[چنین است که] عشقی حقیقی می‌شود عشقمان! از همان نوعی که اجازه می‌دهد هر کس راه خودش را برود!رضوان از کنگاور

پس من که یادم همراه یک بغض، مهمان ناخوانده‌ت شدهههه... بذاااارم برممممم؟!! (الو؟ صدا میااااد؟ بابا یکی بیاد بگه: نه... نه... تو هم بموووون! ضایع شدیم رفت که!)

آزمایشگاه زندگی

گاهی باید پابرهنه بدوی روی موزائیک‌های داغ حیاط زندگی... حتی اگر سیل آفتاب، مغز استخوان چشم‌هایت را دربیاورد. باید بگذاری نچ‌نچ‌کنان از گوشه‌ چپ قرنیه‌شان، شبیه تحقیر، نگاهت کنند. باید نشان بدهی که دلت را می‌زنی به دریا، حتی اگر قرار باشد بعد از آن، پشت دستت را داغ کنی. اصلاً باید بگذاری زندگی روی دست و پایت سُر بخورد. باید با شهامت طوری به وسط پیشانی مشکلاتت زل بزنی که احساس ضعف کنند. اگر حضور کسی آزارت داد، باید زجر نبودنش را به جان بخری حتی اگر غصه‌دار شوی.

باید فکر کنی، حتی اگر نتیجه‌اش اشتباه باشد. باید اشتباه کنی، تجربه کسب‌کنی، گریه‌کنی، معذرتخواهی کنی، دعوا کنی، پشیمان شوی، سرکشی کنی، محبت کنی... تا بتوانی ادعا کنی که زندگی می‌کنی. (چاکر نگاه نقّاد شما)

چسب زخم

(مخلص دماغ چسب خورده‌ شما! توصیه‌ها کار کرده‌هاااا. آففرین... برو وانستا که استعدادش رو داری... برو... دِ می‌گم برو دیگه... دِ! نگاه به نقّاد می‌کنه!)

دیرینه‌شناسی

این بار می‌خواهم راجع به جانداری عجیب‌الخلقه باهاتون حرف بزنم.

این جاندارِ دو پا که 1313 سال پیش توسط یک عروس چینی کشف شد، عموماً دارای جثه‌ نحیف است و مانند دیگر انسان‌ها تغذیه می‌کند و دارای تیزترین و قدرتمندترین زبان دنیاست که حتی قادر است توسط آن، بزرگ‌ترین دل‌ها را هم طوری بشکند که آب از آب تکان نخورد! اصولاً چهره‌اش برای بعضی‌ها بسیار ترسناک بوده و 70 درصد از عمر خود را صرف نبرد با نوعی از بستگان درجه یک خود که به دلایل امنیتی اسمشان را نمی‌برم می‌کند. شگرد جنگی منحصر به فرد آن زدن زیرآب طرف است که در این شگرد در دنیا صاحب سبک است. نوع «ته‌تغاری خانواده» آن که به «جان سخت 3» معروف است دارای خصوصیات منحصر به فردی است و می‌توان به توانایی‌هایش در نیش زدن اشاره نمود. در بعضی از آنها دیده شده که مهربانند و بدون حاشیه؛ آنها را برای آزمایش‌های گوناگون به آزمایشگاه‌ها می‌فرستند.

[...] عاجزانه از همه‌ دوستانی که با این عزیزان (خواهر شوهر) مواجهند خواهش می‌کنم یا با آنها کنار بیایند یا پیه همه‌ مکافات حاصل از مبارزه با آنان را به تن بمالند.

سید میلاد اشرفی از ساری

مییییلاااااد...! مخت یه تولد و میلاد دوباره می‌خواداااا...! همه که این طور نیستن خُ... دهع! (ها... طنزه؟ خُ! می‌ذاریم پای تقویت ظرفیت طنزمون!)

بی‌حواس

حواست که نباشد من و تو را بیلبورد تمام خیابان‌ها می‌کنند، تو پر می‌شوی از خودباوری‌های رنگارنگ عابران، من پر می‌شوم از عرض و طول همین عطرهایی که به تهمت جدایی، بوی هیچ معشوقی را نمی‌دهند. حواست که نباشد قاصدک‌ها هم خبر چمدانت را سایه به سایه پر می‌کنند و تو تبعید می‌شوی به بی‌آغوش‌ترین سلول تنت.

قصه‌گویی که بلد نباشی، انسان‌ها قبل‌تر از تو افسانه‌ات را سنگ می‌کنند برای تیشه‌ شیرینی قصه‌هاشان. همین نزدیکی‌ها قول و قرار مترسک‌ها روی پوست گندمزار چروک می‌شود. تو فقط یاد می‌گیری به گنجشک‌ها یاد بدهی صدایشان را برای پنجره بلند نکنند... و حواست که نباشد باران را روی چترت جا می‌گذاری و پر می‌شوی از خاطره‌هایی که به سینه‌ تمام خیابان‌ها سنجاق شده‌اند.

من و تو هزار سال است پشت سر هم از ارتفاع بی‌کسی‌هایمان بالا می‌رویم و سنگ روی سنگ خودخواهی‌هایمان می‌چینیم. من و تو هنوز هم حواسمان نیست [که] بین بی‌حواسی‌هایمان غرق شده‌ایم. میان دلخوشی‌هایی که هیچ کاغذی تاب نوشتنش را ندارد. من و تو را کسی ندیده؟

نرگس، عاشقترین ستاره

در «جاماست‌نامه» اثر سترگ و بیمانند «ابوالدوغی ماستبند حکیم» که از روزگار «گشت‌اسب‌واینا» به یادگار مانده همین موضوع مورد سوال بسیار قرار گرفته، چون به جوابی در خور و بایسته نرسیده، ابوالدوغی ماستبند که بگم چیکار شه ایشششال‌لاااا...! زودی سر و ته موضوع رو از سوال اصلی منحرف کرده و جواب داده: نرگس! عاشق! ستاره! خُ حواست رو جمع کن دیگه! پهع!

صید مخصوص

1 ـ شرمندگی صیاد/ از تور خالی و/ چشمان همسرش نیست/ این بار:/ ماهیان جوان هستند/ و خونخواهی اجدادشان/ از یک تور فرسوده...

2 ـ تب و لرز/ مخصوص آدم نیست/ تخریب خانه است و/ رقص شیشه‌ها...

علیرضا ماهری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها