در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
پرونده را خواندم، جنایاتی که رخ داده بود خیلی فجیع بود. زن و مرد متهم با همدستی یکدیگر 5 زن را به قتل رسانده بودند، یکی از قربانیان هم توانسته بود جان سالم به در ببرد و جزئیات وحشتناکی را از اعمال این زن و مرد تعریف میکرد. ماجرا از این قرار بود که این زن و مرد با بررسی آگهی فروش خانه در یکی از روزنامههای مطرح کشور خانههایی که روی آنها نوشته شده بود فوری فروشی و در بالای شهر تهران قرار داشت را نشان میکردند و به عنوان خریدار وارد خانه میشدند و بعد وقتی زن را تنها میدیدند او را با طناب خفه میکردند و پول و طلاها را به سرقت میبردند. آنها در ردیابیهای تلفنی پلیس و بررسیهایی که ماموران در تماسهایی که با این چند خانه گرفته شده بود توانستند یک شماره مشترک را پیدا کنند. این شماره متعلق به یک عکاسی بود، پلیس بعد از اینکه عکاسی را شناسایی کرد و صاحب آن را بازداشت کرد متوجه شد که این مرد همان قاتل سریالی زنان تهرانی است.
در نهایت هم مشخص شد که مرد جوان با دوستدخترش که دختری دانشجو بود دست به این قتلها میزده و هرجا که میرفته دوستدخترش را به عنوان همسرش معرفی میکرد.
آنها بعد از چندین جلسه بازجویی به قتلها اعتراف کردند و جزئیات را بیان کرده بودند. هنگام صدور کیفرخواست نکتهای که توجه من را خیلی جلب کرد داستان زندگی هر کدام از این مقتولان بود. هر کدام از آنها داستان زندگی خودشان را داشتند با آروزها و رویاهایی که به خاطر آن میخواستند خانه و کاشانهشان را بفروشند. یادم هست ولیدم یکی از آنها گفته بود برای اینکه قرار بود به خارج از کشور بروند خانهشان را برای فروش گذاشتهاند.
کیفرخواست علیه متهمان را صادر کردم و به تایید دادستان وقت تهران رسید و پرونده به صورت ویژه در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت. هر کدام از شاکیان آمدند و شکایت خود را مطرح کردند و در مورد مقتولان هم صحبت کردند. یکی از آنها میگفت قرار بود با همسرم به خارج از کشور برویم و برای فردای روز حادثه هم بلیت خریده بودیم. قرار شد کارهای اولیه معامله را انجام دهیم و بعد به یکی از آشنایان وکالت دهیم تا کارهای قانونی را انجام دهد. دیگری میگفت قصد داشته برای پسرش که تازه داماد است خانهای بخرد و به همین خاطر خانهاش را برای فروش گذاشته بود و آن روز همسرش در خانه تنها بوده که این اتفاق افتاده است. اما نحوه ورود متهمان به این خانهها را نه متهمان به درستی توضیح دادند و نه اولیایدم. جزئیات حمله را تنها کسی که توانسته بود از دست این قاتلان فرار کند، توضیح داد. این زن همانطور که در دادسرا توضیح داده بود در جلسه محاکمه هم توضیح داد و گفت: من در خانه تنها بودم زن و مردی برای دیدن خانه آمدند آنها همین متهمان در دادگاه هستند. وقتی وارد خانه شدند همه جا را دیدند من داشتم جلوی مرد جوان راه میرفتم که یکدفعه احساس کردم نفسهایش تند شد. مثل فردی که میخواهد کاری خطا کند و میترسد. برگشتم و او را نگاه کردم صورتش قرمز شده بود زنی که همراهش بود هم متوجه این موضوع شد و به من گفت چیزی نیست مریض است. من خیلی ترسیدم رفتم در ورودی را باز کردم و آنجا ایستادم. به من گفتند بیایید داخل ما میخواهیم خانه را از شما بخریم و قرار بگذاریم اما من از ترس به آنها گفتم بروید و اگر نروید همسایه را صدا میکنم. با صدای بلند اسم یکی از همسایهها را صدا زدم آنها ترسیدند و بلافاصله خانه را ترک کردند. این روشی بود که 2 متهم پرونده در قتلهای دیگر هم به کار برده بودند آنها از پشت به مقتولان حمله کرده و آنها را غافلگیر میکردند.
نکته جالب این پرونده موضوعی مشترک بود که در میان همه طرفین پرونده یکی بود. چه متهمان و چه مقتولان قربانی آرزوهای خود شده بودند. متهمان برای رسیدن به پول و خواستههای مادی خود دیگران را قربانی کردند اما مقتولان قربانی خواستههای خود شدند. مقتولان برای اینکه به خواستههای خودشان برسند راهی معقول را انتخاب کرده بودند اما متهمان دست به قتل زدند.
از آنجایی که کیفرخواست این پرونده را خودم صادر کردم و به عنوان نماینده دادستان هم در دادگاه حاضر شدم این پرونده به یکی از مهمترین خاطرههای قضایی من تبدیل شد.
محمدرضا حیدری / قاضی دادگستری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: