![خطر پرتوهای فرابنفش، آلاینده ازون و گرمای بیسابقه | چرا کمیته اضطرار تشکیل نمیشود؟](/files/fa/news/1403/5/5/1236632_213.jpg)
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
این غافلگیری باعث میشود مخاطب هیجان بیشتری برای پیگیری قصه پیدا کند، چون بعد از این است که شخصیتها بیواسطه رو در روی یکدیگر قرار میگیرند و قهرمان و ضدقهرمان مشخص میشوند. سریال شیدایی در قسمتی که سهشنبهشب روی آنتن رفت، چنین اوجی را به نمایش گذاشت. حمید (امیر جعفری) که تاکنون همه تلاش خود را میکرد که پیش «طاها» آدم خوب قصه جلوه کند و خود را حامی او نشان دهد، در این قسمت وقتی متوجه شد طاها واقعا از افسانه بچه دارد به سیم آخر زد و همه رازهای مگوی خود را با فریاد بر سر طاها خالی کرد. سعید نعمتالله برای این بخش دیالوگهای خوبی نوشته بود و محمدمهدی عسگرپور هم میزانسنهای مناسبی را در کنار بزرگراه برای رودرویی این دو شخصیت با یکدیگر طراحی کرده بود و امیرجعفری هم بازی پرتنشی را برای نمایش ذات و نوع تفکر حمید اجرا کرد. البته عطا عمرانی، بازیگر نقش طاها هم اینبار مغلوب بازی پرتنش جعفری نشد و خوب از پس او برآمد و توانست صدایش را به اندازه صدای حمید بالا بیاورد و بر سر او فریاد بکشد. فریادهای حمید آخرین تیرهایی بود که این شخصیت میتوانست پرتاب کند تا شاید بتواند ثروت خانواده سپاهان را از آن خود کند. حالا دیگر تیردان حمید از همه تیرهایی که داشت، خالی شده است و او دیگری تیری ندارد که به کمان بگذارد و به سوی هدف پرتاب کند. او میداند که طاها هم بچه دارد و هم لیلا زن رسمی او شده است. ثروت خانواده سپاهان دیگر به او و پسرش، ماهان تعلق نخواهد گرفت و برای همین است که بیپرده و فریادکشان از طاها میخواهد، افسانه و لیلا را نادیده بگیرد. او بر سر طاها فریاد کشید و گفت:« پای یخچال بابات خوردی و بازو کلفت کردی و عاشق شدن را یاد گرفتی، اما نمیدونی که بیپولی نه عشق، نه مروت، نه جوونمردی و نه هیچچیز دیگه سرش نمیشه ... باید ترس را طلاق بدی و از لیلا چشم بپوشی. لیلا که تنها زن دنیا نیست»(نقل به مضمون).
اما وقتی طاها با قاطعیت بر سر او فریاد کشید«که کامیون میارم و همه ثروتمو بارش میکنم و میفرستم برای افسانه تا آب توی دل لیلا تکون نخوره» (نقل به مضمون). حمید دیگر نتوانست طاقت بیاورد و در حالیکه سیلیهای کوتاه به صورت طاها مینواخت، رُک و راست گفت: این دو زار ثروت نباید از این خانواده خارج بشه!
حالا دیگر طاها میداند که حمید برای ثروت او نقشه کشیده است. میداند که از افسانه بچه هم دارد. میداند که دیگر دوره پنهانکاری تمام شده، اما با فریاد، جوری که همه بشنوند، گفته است که دنیا را به پای لیلا میریزد تا به او ثابت کند که همه مردها قرار نیست نامرد باشند.
دیشب هم افسانه در غیاب طاها و لیلا که به مزرعه رفتهاند به در خانه پدر طاها آمد. اکنون دیگر قصه شیدایی اوج گرفته است. همه چیز برملا شده و طاها و لیلا با انتخابها و تصمیماتشان زندگی سختی را در پیش خواهند داشت. لیلا، زن جوانی که در ازدواج اولش طعم شکست و دروغ را چشیده، اینبار با دروغ بزرگتری روبهروست. آیا او میتواند عذرخواهی طاها و زلزلهای را که او شکل داده بپذیرد و در کنار او بماند، یا دوباره به خانه پدریاش برمیگردد و بار دیگر با زخمی عمیقتر به غار تنهاییاش فرو بماند. اکنون قهرمانان و ضدقهرمانان شیدایی روبهروی یکدیگر قرار گرفتهاند تا داستان شیدایی مخاطبان خود را با اشتیاق بیشتری هر شب پای تلویزیون بنشاند.
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگو با منوچهر آذری، بازیگر،گوینده،مجری وصداپیشه پیشکسوت رادیو و تلویزیون
فاطمه مجلل در گفتوگو با «جامجم»:
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین: