سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
تنها عذاب میکشم در این آمدن تا رفتن که هزار جواب برای «برای چه آمدن» دادهاند و میدهند و خواهند داد! گویی من هزار پاره، هر تکهام از جایی آمده که به هریک از پاسخهای «برای چه آمدهای» ذرهای قانع میشود! گویی من هزار پاره، هزار وطن دارم که به هر خاکی که میرسم و گمان آرمیدن میکنم، بیقراری دیگری بر وجودم چنگ میاندازد!
راستش را بخواهی باید بروم، بروم دنبال تکتک آدمهایی که پاسخ اندک دادند، پاسخ کوچک دادند، پاسخ خام دادند، پاسخ نرسیده دادند که علم اندک خطرناک است و من عصیانزده خطرناکتر...
راستش را بخواهی، میخواهم بگویی که دعوا، دعوای پرستش که نیست! کیست که در برابر وجود تو متواضع نباشد و سر خم نکند؟! مخلوق را کجا توان آن است که سر ستیز با تو داشته باشد.
عزیز نزدیکتر از جانم؛ پس چرا باید این همه دور بزنم و دور شوم و نزدیک شوم و باز هم دایرهای دیگر و گردشی دیگر؟! باز هم تجربه نقطه و پرگار و چرخشهای دیوانهوار... بگو که دعوا، دعوای خلیفه توست.
دعوا، دعوای سر خم کردن و تواضع کردن در برابر منتخب توست و من اگر خرابم و من اگر یخ زدهام و من اگر یک تنه فریادم و من اگر همه وجود خشمم و عصیانم و ناآرام و بیقرارم و من اگر گهگداری گم میشوم و میافتم و کج میشوم و غلطانداز میشوم و من اگر همانی نیستم که تو میخواهی و خودم هم همان را میخواهم و من اگر دنبال آن یک نگاهم... به خاطر این است که این مسیر را نمیدانم. چنگ زدن بلد نیستم.
من نه تو را گم کردهام و نه خودم را. من آیین چنگ زدن را گم کردهام. من آیین غرق شدن را فراموش کردهام. من یادم رفته که اگر در دریا افتادم به ماهیها و خرچنگها دست نیندازم، حتی به پرندههای دریایی، حتی به قوهای وحشی هم نگاه نیندازم، چنگ بزنم به تو و دیگر تمام...
وبلاگ حیات طیبه
http://pelle.mihanblog.com
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد