نگاهی به انیمیشن ایرانی «کلاغ‌ها»

ایده‌پردازی با جزئیات

زحل رضوی، نویسنده و کارگردان مجموعه انیمیشن «کلاغ‌ها» که همه روزه بجز پنجشنبه و جمعه از شبکه 2 پخش می‌شود، در گفت‌وگو با ایسنا گفته است: این مجموعه انیمیشن بی‌کلام است و هر قسمت از آن داستان یک روز از زندگی 3پسر و یک دختر کلاغ است که روی درختی زندگی می‌کنند و در هر قسمت ماجرایی برایشان پیش می‌آید...
کد خبر: ۳۸۴۲۴۸

کارگردان مجموعه انیمیشن کلاغ‌ها با بیان این مطلب که فیلمنامه‌ مجموعه انیمیشن دوبعدی حاوی نکات طنز، آموزشی و سرگرمی است اظهار کرده: «به هریک از کاراکترها در مجموعه انیمیشن کلاغ‌ها شخصیتی دادیم و به نوعی تیپ شدند که در هر قسمت تکرار و حفظ می‌شود تا بچه‌ها با آن ارتباط برقرار کنند. در طراحی فضاها، کاراکترها، حتی حرکت کاراکترها و انتخاب رنگ فاکتور فانتزی و تخیل را که اقتضای گروه سنی کودک است مدنظر قرار داده‌ایم.»

ویژگی اصلی انیمیشن کلاغ‌ها ایده محور بودن آن است. این ایده‌محوری را باید در مقابل داستان‌محوری مورد بحث قرار داد. گاهی مبنای‌مان برای ساخت انیمیشن قصه است و روایت و در نتیجه تصاویر درواقع تصویرسازی‌هایی هستند برای آن داستان بخصوص. در این وضعیت اساس انیمیشن داستان آن خواهد بود، یعنی اثر پویانمایی را باید نسخه‌ای دیگر یا ورسیونی جدید از همان داستان اولیه بدانیم. نمونه‌اش انیمیشن‌هایی مثل بینوایان، زورو، ماسک و... است که هم نسخه‌ سینمایی غیرانیمیشن از آنها موجود است، هم نسخه‌ پویانمایی و هر دوی این نسخه‌ها خود ورسیونی جدید از آن داستان اصلی و نخستینی هستند که مورد اقتباس قرار گرفته‌اند. ویژگی دیگر زمانی اتفاق می‌افتد که ما براساس ایده پیش می‌رویم نه یک کلیت داستانی. اینجاست که بیش از رخدادهای داستانی و وقایع اتفاقیه، جزئیات اهمیت می‌یابند. یعنی یک شخصیت خودش ممکن است به وجود آورنده یک موقعیت ویژه باشد فارغ از نقشی که در کلیت داستان ایفا می‌کند. ریشه‌ اصل مهم و مورد توجه شخصیت‌پردازی در همین جاست. پس منظور از ایده‌محوری، توجه بیشتر به جزئیات در مقابل کلیت روایی است. انیمیشن کلاغ‌ها بشدت متکی بر این جزئیات خلاقانه است به طوری که حتی می‌شود گفت داستان به خصوصی را دنبال نمی‌کند یا اگر می‌کند این روایت بشدت تحت تاثیر ایده‌های بکر جزئی و لحظه‌ای است. آنچه این ویژگی انیمیشن کلاغ‌ها را مهم‌تر جلوه می‌دهد اقتباس آن از یک داستان است، داستان «چهار کلاغ و یک درخت» نوشته افسانه شعبان نژاد.

نکته اینجاست که چطور اثری که از یک داستان اقتباس شده این‌ همه ایده ‌محور است؟ دو گزینه بیشتر پیش‌رو نیست. یا داستان هم به همین سیاق نگاشته شده یا کارگردان کلاغ‌ها در نتیجه‌ شناختی در خور از قالب انیمیشن، موضعی اینچنین را در برگردان این داستان به پویانمایی اتخاذ کرده است. به هر صورت چه اصل داستان این‌طور بوده، چه کارگردان چنین اقتباسی از آن کرده باشد، از توجه سازنده به کارگردانی ایده‌محورانه دارد و این در حالی است که اکثریت، غالبا از این نوع پرداخت بصری چه در کار غیرانیمیشن و چه در کار پویانمایی گریزانند.

کلاغ‌ها یک انیمیشن آموزشی است. این آموزش را هم فقط با تصویر و موسیقی و در مواردی شعر و ترانه انجام می‌دهد نه با بیان آموزشی خشک و مدرسه‌ای. یعنی در این مورد هم سازنده‌ کلاغ‌ها گزینه‌مشکل‌تر را انتخاب و از ساده‌سازی و آسان‌گیری در کار اجتناب کرده است. رضوی خود در این خصوص تصریح کرده که فیلمنامه‌نویسی برای سریال‌های انیمیشن بی‌کلام به مراتب سخت‌تر از کارهای باکلام است، چراکه در انیمیت کارهای بی‌کلام باید ضرباهنگ تندتر و پرتحرک‌تر باشد. او معتقد است موسیقی بار عمده‌ای در کار انیمیشن کودک بر عهده دارد و مخصوصا در کاری که کلام ندارد، این بار بیشتر است. حال قضاوت با ماست که آیا زحل رضوی از این آزمون سخت سربلند بیرون آمده یا نه. راستش اذعان به موفقیت این کارگردان کار سختی نیست. همه‌ چیز این انیمیشن با نمونه‌های مشابه متفاوت است. از هیچ جنبه‌ای کم نگذاشته. نه در طراحی شخصیت، نه در گرافیک بصری فرم‌های کارتونی، نه در ترکیب‌بندی و استفاده‌ درست و بجا از رنگ، نه در موسیقی و قدرت و انسجام قالبی و محتوایی شعر و ترانه، نه در ریتم و ضرباهنگ و‌نه‌در توجه به نیازهای کودک 3 تا 9 سال که رده سنی مخاطب این برنامه عنوان شده است. به عنوان نمونه در قسمتی که موضوع آن آموزش رنگ‌ها بود، ترانه‌و موسیقی به گونه‌ای با تصاویر هماهنگ شده بود که هیچ‌ کدام را نمی‌شد بدون دیگری تصور کرد. این‌طور نبود که تصویر ساز خودش را بزند و موسیقی و ترانه ‌ساز خودش را. ترانه جدا از تصویر و به اصطلاح سوار بر آن نبود، بلکه مکمل بود. سعی نمی‌کرد زیاد شنیده شود. سعی داشت به جای خودش، تصویر را در ذهن ماندگار کند و موفق هم بود.

گفتنی است که تاکید بر سیاهی کلاغ‌ها و استفاده از این خصوصیت برای تبیین بهتر ارزش رنگ، تداعی فرشته و روح با استفاده‌ خلاقه از کلاغی که در رنگ سفید غوطه‌ور شده و حالتی روحانی پیدا کرده است، پاشیده شدن رنگ روی دوربین و استفاده از این پوشش بصری برای انتقال به تصویر بعد، اثرگذاری رنگی با پا و دم و بال توسط کلاغ‌ها (اشاره به تکنیک چاپ در هنر نقاشی)، ناز و عشوه‌کلاغ ماده با رنگ و استفاده‌ آرایشی او از رنگ‌های مختلف و بالاخره نقاشی دسته‌جمعی کلاغ‌ها بر دیوار که حضور یکایک این 4 کلاغ دوست‌داشتنی، نشان از وجود خلاقیت در این اثر دارد.

آزاد جعفری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها