در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
با ورود بازیگران بااستعدادی مثل مارلون براندو، این قاعده شکسته شد. براندو که آموزشدیده مکتب آکتورز استودیو بود و سابقه کار در تئاتر را داشت، برای بازی در نمایشنامههای مدرنی مثل «اتوبوسی به نام هوس»، عمدا در بیانش نوعی لکنت ایجاد کرد و براساس آموزشهای استادانی مانند الیا کازان آموخت که یک بازیگر واقعی سینما الزاما نباید مقید به رعایت یک سری اصول و قواعد تکراری باشد. زمانی که براندوی کوتاهقامت و نهچندان خوشچهره با درخشش در 2 فیلم مردان (فرد زینهمان) و اتوبوسی به نام هوس (الیاکازان) در ابتدای دهه 50 میلادی خود را در صف مدعیان اسکار قرار داد، همفری بوگارت دربارهاش به شوخی گفت که این جوان با عرقگیر، در فیلمش جوری تاثیرگذار بود که نسل ما با لباسهای شکیل قادر به این میزان تاثیرگذاری نبودند. این جریان منجر به ظهور استعدادهای دیگری نیز شد. جیمز دین از راه رسید و با فیلمهای متفاوتش نوعی سرکشی و عصیان را در سینما به نمایش گذاشت که با جلوهگریهای بازیگران کلاسیک فرق داشت. پل نیومن با بازی در فیلمهای مهمی مثل «یکی آن بالا من را دوست دارد»، «بیلیاردباز» و «گربه روی شیروانی داغ» شیوه بازیگری مارلون براندو را تداوم بخشید و به سرعت محبوب شد. استیو مککویین نیز ارائهگر شخصیتی همیشه ناراضی و معترض بود.
در دهه 70، نسل تازه بازیگران همراه نسل جدید فیلمسازان، در پی تغییراتی در شکل و محتوای سینما بودند. جانشینان نسلهای قبلی، رابرت دنیرو، آل پاچینو، داستین هافمن، جین هاکمن، رابرت دووال، جان ویت، مایکل داگلاس و آنتونی هاپکینز بودند. همچنان که فرانسیس فورد کوپولا، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، مارتین اسکورسیزی، برایان دیپالما، ریدلی اسکات، جورج لوکاس و سیدنی پولاک جای کارگردانان قدیمی را گرفته بودند. در دهه 80، سینمای تجاری آمریکا به سمت نوعی سطحینگری مفرط رفت و فیلمهای رزمی و ورزشی محبوبیت عام یافتند. ستارههای این دوره سینما را ورزشکاران و رزمیکاران هیکلمندی تشکیل میدادند که کمترین استعدادی در بازیگری نداشتند و تنها با انجام حرکاتی محیرالعقول در زمینه نبردهای تن به تن یا در نحوه استفاده از سلاحهای جنگی، خودنمایی میکردند. آرنولد شوارتزنگر، سیلوستر استالونه، فرانکی، جکی چان و استیون سیگال نمونههایی از این بازیگران بودند که سعی داشتند به گونهای، جانشینان بروس لی باشند. البته در همان دهه 80، فیلمهای مهمی ساخته شد و ستارههای سینما در ارائه نقشهای متفاوتشان به موفقیتهایی رسیدند، اما همان طور که گفته شد، اقبال عمومی با فیلمهای رزمی و ورزشی بود.
در دهه 90، بار دیگر شاهد فعالیت کارگردانان و بازیگران متفاوت بودیم. دوره فیلمهای ورزشی و رزمی به سر رسیده بود و انواع ژانرها در شکل استاندارد خودشان باردیگر مورد توجه قرار گرفتند. در اواسط دهه 90، نسل تازهای از بازیگران کار خود را به تدریج شروع کردند و سپس تبدیل به ستارههای جدید سینما شدند؛ افرادی مثل خواکین فینیکس، جانی دپ، کیانو ریوز، مارک والبرگ، لئوناردو دی کاپریو، جود لا، کلایو اوون، کالین فارل و البته مت دیمون.
شهرت امروزی مت دیمون، مدیون نقشی است که او در مجموعه فیلمهای «بورن» بازی کرد. این فیلمهای اکشن جاسوسی که در واقع بدلی امروزی برای فیلمهای جیمز باندی بودند، با فروش بسیار بالایی روبهرو و دنبالههایی برای آنها ساخته شد. مت دیمون، در نقش مامور امنیتی که مجبور است برای کشف هویتش ماموریتهای خطرناکی را بپذیرد، بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشت و خیلی زود مشهور شد. در اواخر دهه90، به دلیل ویژگیهای ظاهری متدیمون که قد نهچندان بلند و چهره معصومانهاش بود، عموما نقش آدمهای تر و فرز و پرتکاپو را ایفا میکرد. او در این مدت با فیلمسازانی مثل گاس ونسنت در فیلمهای «پیدا کردن فاستر» و «ویلهانتینگ خوب»، آنتونی مینگلا در «آقای ریپلی بااستعداد»، فرانسیس فورد کوپولا در «کار چاقکن»، ادوارد زوییک در «شهامت زیر آتش»، جان دال در «ورقبازها»، استیون اسپیلبرگ در «نجات سرباز رایان» و... همکاری کرد.
نام اصلیاش ماتیو پیج دیمون است و متولد 1970. درست است که اولین بازیاش در سینما به اواخر سالهای دهه 80 برمیگردد، اما تا پیش از بازی در فیلمهای مهم دهه نودیاش مشهور نبود. در همان سالهای اولیه فعالیتش، به همراه دوست دوران کودکیاش بن افلک، فیلمنامه «ویل هانتینگ خوب» را نوشتند. این فیلمنامه درباره جوانی بود که به دلیل استعدادهای فراوان و نبوغش در معرض رویدادهای بسیاری است تا این که با وجود بیعلاقگیاش به روانشناسان میپذیرد که برای دستانداختن یک روانشناس دیگر، به مطب او برود. کار این روانشناس جدید با بازی رابین ویلیامز آنقدر روی او تاثیر میگذارد که رفتهرفته شخصیتش تغییر میکند و به انسانی تازه مبدل میشود. همچنان که رابطه میان بیمار و پزشک صمیمیتر میشود، درمییابیم که روانکاو نیز درگیر معضلات پیچیدهای در زندگی خصوصیاش است. این فیلمنامه مت دیمون و بن افلک را گاس ون سنت ساخت؛ کارگردانی که بعدها با ساخت فیلمهای ستایششده «فیل» و «پارانویید پارک» و «بیمار روانی» شهرتی عالمگیر پیدا کرد و امروزه از فیلمسازان مطرح سینمای جهان به شمار میآید. مت دیمون که در «ویل هانتینگ خوب» نقش اصلی را بازی کرد، کاندیدای دریافت اسکار شد، اما این جایزه را نه برای بازیاش که به دلیل فیلمنامه مشترکی که با بن افلک نوشته بودند ربود.
در فیلم «نجات سرباز رایان» اثر اسپیلبرگ که بسیاری آن را قویترین فیلم جنگی تاریخ سینما میدانند، چهره معصوم مت دیمون به کار کارگردان آمد تا نقش رایان را به او بسپارد. دیمون در این فیلم، تا نیمه غایب است و در این دقایق تام هنکس است که میدرخشد. تام هنکس سربازی خسته و ناامید است که سالها معلمی کرده و حالا ماموریت یافته تا رایان جوان را بیابد. او در مسیر جستجوی رایان با مشکلات زیادی همراه میشود اما سرانجام او را مییابد و نبرد تازه را با همکاری او آغاز میکند. بازی مینیمالیستی و بدون ادای این بازیگر در این فیلم جنگی نشان داد که بیش از آنکه مینماید و ادعا میکند بازیگر خوبی است. مت دیمون، علاوه بر این که چهره محبوب تماشاگران بود و فیلمهای پرفروشش در جهان موضوع بحث بود، بازیگر مورد اعتمادی نیز برای کارگردانان بزرگ بود. یکی از این کارگردانان مارتین اسکورسیزی بود که در اثر درخشان خود «مردگان» از حضور این بازیگر در نقشی سنگین استفاده کرد. اسکورسیزی که پس از محبوبیت لئوناردو دیکاپریو در «تایتانیک» از او به عنوان رابرت دنیروی جدید نام برد و در فیلمهای متعددش از او استفاده کرد، در «مردگان» مارک والبرگ، دی کاپریو و مت دیمون را در برابر جک نیکلسون غول عرصه بازیگری قرار داد و درخشش این بازیگران یکی از معیارهای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی بود که اسکار بهترین فیلم را به این اثر بدهد و پس از سالها مارتین اسکورسیزی این جایزه را دریافت کند.
مت دیمون، از بازیگرانی است که شاید به اندازه براد پیت محبوبیت نداشته باشد و به اندازه جانی دپ فرهیخته نباشد و به اندازه تام هنکس جایزه نگرفته باشد و به اندازه تام کروز پولساز نباشد و به اندازه همه اینها زندگیاش حاشیه نداشته باشد. او شاید به همین دلایل بازیگری است که در نگاه اول جدی گرفته نمیشود و کمتر کسی در فهرست بازیگران بزرگ سینمای امروز از او یاد میکند و نامی میبرد. اما واقعیت این است که مت دیمون در بسیاری از فیلمهایی که تاکنون بازی کرده، نشان داده که با وجود چهره نهچندان جذاب و قامت نهچندان کشیدهاش، بازیگری تواناست که هم میتواند نقشی درونگرا و پرچالش مانند «ویل هانتینگ خوب» را به خوبی بازی کند و هم در اکشنی جنگی مانند «نجات سرباز رایان» بدرخشد.
مت دیمون نمونهای مناسب است برای مطالعه بازیگری و امکانات و ابزارهایی که یک هنرمند برای ایفای نقش در اختیار دارد. همانطور که در ابتدای مطلب گفته شد، از زمانی که ویژگیهای ظاهری فاکتوری تعیینکننده برای بازیگری و ستاره شدن بود سالها و حتی دههها میگذرد. دیمون با وجود بیبهره بودن از جذابیتهای ظاهری، توانست به نیروی استعدادها و تواناییهایش، رفتهرفته در جایگاه یک ستاره قرار بگیرد و مثلا با سری فیلمهای «برتری بورن»، «هویت بورن» و «اولتیماتوم بورن» نشان دهد که میتواند حضورش ضمانت فروش فوقالعاده یک اثر باشد. در کنار این وجه ستارگی، حضورش در فیلمهای کارگردانان بزرگ سینما نیز نشان از هوش و درک بالای او از کارش دارد.
امان جلیلیان
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: