ماهی و قورباغه‌

کد خبر: ۲۱۵۹۸۷

قورباغه گفت: من از بلندی می‌ترسم. همه پریدند توی آب ولی من نتوانستم. بنابراین آنها همه رفتند و من را تنها گذاشتند. ماهی کوچولوی فیروزه‌ای فکری کرد و گفت: خوب قورباغه عزیز، من کمکت می‌کنم تا بیایی توی آب، ولی به این شرط که من و تو دوستان خوبی برای همدیگر باشیم.قورباغه گفت: باشه... چطوری تو می‌خوای به من کمک کنی؟ ماهی کوچولوی فیروزه‌ای رفت و از لاک‌پشت پیر خواهش کرد که به لب مرداب و زیر بلندی برود تا قورباغه پشت او سوار شود و به داخل آب بیاید. لاک‌پشت هم این کار را کرد و قورباغه داخل آب پرید. هر دو از لاک‌پشت تشکر کردند و به وسط مرداب رفتند و مدتی با هم شنا و بازی کردند. قورباغه کوچولو یکدفعه دوستانش را دید و آنقدر خوشحال شد تا به کل ماهی کوچولوی فیروزه‌ای را که کمکش کرده بود به داخل آب بیاید را فراموش کرد و به سمت قورباغه‌های دیگر دوید و رفت. ماهی کوچولو در آن روز سراغ هر جانوری رفت بعد از مدتی او را رها کرد و به سراغ دوستان خودش رفت.

ماهی کوچولوی فیروزه‌ای  تنها شده بود و در گوشه‌ای نشست و به اطرافش نگاه کرد و چند تا اسب آبی را دید که باهم  شاد و خوشحال بازی می‌کردند و به یاد دوستانش افتاد و با خودش گفت: مثل این‌که هرکسی باید با همجنس خودش دوست باشد. منم باید بروم پیش دوستانم و قدر آنها را بدانم تا هیچ وقت تنها نباشم.

گلنوشا صحرا نورد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
روایت اول، شرط پیروزی

در گفت‌وگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانه‌های داخلی و معاند را بررسی کرده‌ایم

روایت اول، شرط پیروزی

مجرمان در قاب شوک

در گفت‌وگو با تهیه‌کننده مستند معروف شبکه سه اولویت‌های موضوعی فصل جدید بررسی شد

مجرمان در قاب شوک

نیازمندی ها