در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای ما ایرانیها که فقط نتوانسته بودیم 7 دقیقه کلیپ از این فیلم را ببینیم، این انتظار بیشتر طول کشید. تا این که 2 هفته بعد سیدی رنگ و رو رفته و پردهایاش یافت شد، اما آن انتظار لذتبخش دهماهه و این انتظار دردمند
2 هفتهای از زمین تا آسمان تفاوت داشت. و علت همان 7 دقیقه کلیپ لاکردار و دقیقا 49 عکس فیلم بود. 7 دقیقهای که میدیدیم اما خودمان را به ندیدن میزدیم که ای بابا این کلیپها نمیتواند اصل قضیه و کنه کار (!) را نشان دهد. باید خود فیلم بیاید. چرا که در همان کلیپهای یاهو و یوتیوب تصاویر بدجوری توی ذوق میزد. فیلم که آمد، حقیقت را عیان کرد. آل پاچینو و رابرت دنیروی محبوب ما، چنان تکیده و کسالتآور بودندکه گویی همین الان از پای دستگاه دیالیز برخاستهاند. فضا و بستر داستان هم که از این وقایع بدتر بود. هرچند از ابتدا که معلوم شد جان آونت کله خراب قرار است قتل موجه را بسازد، آه از نهاد همه برخاسته بود. به 6 ماه پیش برگردید و فیلم متوسط و درجه 2 «88 دقیقه» را به یاد بیاورید. فیلمی که آونت کارگردانی کرد و فقط بازی آل پاچینو را داشت. فیلمی که بیشتر به یک تلهفیلم یا سیاهمشق دانشجویی شباهت داشت نه یک کار حرفهای!
با همه این تفاسیر، قتل موجه آرزوهای میلیونها نفر را بر باد داد. همه آنهایی که سالهای سال صبر کردند، ابر و ماه و مه وخورشید و فلک دست به کار شوند تا فیلمنامهای زاده شود و این 2 کاراکتر شهیر در آن همبازی شوند. دست بر قضا در یک نکته اخبار پیشتولید فیلم بدجوری ما را قلقلک داد و آن هم این که اعلام شده بود قتل موجه (Righteous Kill) درباره 2 پلیس پیشکسوت نیویورکی است. همین که فهمیدیم کاراکترهایمان قرار است در قالب این نقش فرو بروند سر از پا نشناختیم، چرا که آرشیو ذهنی و قلبیمان سرشار از سکانسهایی بود که این دو دست بر قضا در همین نوع کاراکترها عالی کار کرده بودند. به هر حال این آرزوها برباد رفت ولی آیا چیزی جایگزین آن میشود؟ مثلا منتظر باشیم جک نیکلسون با رابرت دنیرو یا آل پاچینو در یک فیلم به کارگردانی مارتین اسکورسیزی بازی کنند؟ جان آونت متوسط اوضاع ذهنی تماشاگران کلان سینما را به باد داد. او میرود و یک فیلم زیر متوسط دیگر میسازد. اما ما چه باید بکنیم؟ واقعا فیلمی میتواند خاطره تلخ قتل موجه را از ذهنمان پاک کند؟ خاطرهای که احتمالا به میلیونها تماشاگر عادی و البته شیفته سینما لطمه وارد کرده است؟
تیر خلاص به تماشاگر
2 بازرس باسابقه پلیس نیویورک که هر دو دارای سوابق درخشان و امتیازات فراوانی هستند با این چالش رودررو میشوند که به هر حال زمان اعطای درجه پلیس پیشکسوت! به آنها رسیده است.
این عنوان مختص کارآگاهان ارشد و زبده دپارتمان پلیس نیویورک است که به مرز بازنشستگی نائل آمدند و عنوانی است که هر پلیسی آرزوی دریافت آن را دارد، اما 2 بازرس فیلم «قتل موجه»، «ترک» و «روستر» اصلا به این عنوان فکر نمیکنند که هنوز خود را فرز و دست به اسلحه میدانند تا جایی که از اصلیترین آیتمهای روزانه آنها مسابقه دادن، پلیسهای جوانتر و سر کار گذاشتن آنهاست. با این حال ترک (با بازی رابرت دنیرو) و روستر (با بازی آل پاچینو) در گذر این سالها زندگی پلیسی، جدای اینکه از موفقیتهای خود شادمان نیستند؛ مدام به شیوه کار سیستم قضایی نیویورک اعتراض دارند و این اعتراضها کار را تا آنجا میکشاند که ترک در بسیاری از دعاوی و حتی در صحن دادگاه با جنایتکاران و مفسدانی که با لابیبازی و خرید قاضی و رشوه دادن به سیستم از گناه صددرصد کردهشان تبرئه میشوند، درگیریهای اساسی پیدا میکند. در ایامی که این نوع درگیریها توسط ترک اعمال میشود، چندین و چند جنازه هم روی دست دپارتمان پلیس نیویورک باقی میماند؛ جنازههایی که تمام آنان با شیوههای خاص خود از چنگ عدالت فرار کرده بودند. شیوه کشته شدن آنها این ظن را در پلیس نیویورک تقویت میکند که یک قاتل زنجیرهای خود دست به کار شده و تصمیم به اجرای عدالت گرفته است. این گونه است که روستر و ترک مامور رسیدگی به این پرونده میشوند تا سرنخهایی از این ماجرا به دست بیاورند. در گیرودار این پرونده، روستر درمییابد همکارش یعنی کارآگاه ارشد پلیس نیویورک ترک، همان قاتل زنجیرهای است و وقتی مساله را به او میگوید، ترک با ادلههای فراوان سعی دارد به او بفهماند وقتی یک متجاوز به کودکان و زنان و یک قاتل در سیستم قضایی نیویورک به خاطر نفوذ و ثروت تبرئه میشود، چگونه میتوان ساکت ماند.
بظاهر قتل موجه قرار بوده یک فیلم پلیسی - جنایی یا یک تریلر پلیسی - معمایی از آب درآید، چرا که در ذات فیلمهای پلیسی و در قواعد این ژانر، تماشاگر یا میداند قاتل کیست و از انگیزهاش بیخبر است یا این که میتواند انگیزه را حدس بزند، اما برای یافتن قاتل مجبور است به حدس و گمان متوسل شود. خب، بامزه اینجاست که در قتل موجه تماشاگر هم میفهمد قاتل کارآگاه ترک است و هم این که از انگیزه او مطلع میشود. پس چه دلیلی دارد که دیگر فیلم را دنبال کند؟
طی حدود 4 هفتهای که از اکران این فیلم میگذرد، استقبال از فیلم نشاندهنده همه چیز است. اگر قتل موجه (Righteous kill) طی این مدت حدود 40 میلیون دلار فروخته فقط و فقط به خاطر اسم رابرت دنیرو و آل پاچینو بوده است. فیلم در افتتاحیهاش به زحمت 12 میلیون دلار فروخت، در حالی که در گروه اکران درجه A قرار داشت و در 12 سپتامبر 2008 در نزدیک به 3500 سالن نمایش داده شد. وقتی فیلمی با بودجه 60 میلیون دلاری و بدون صحنههای اکشن در هفته اول 12 میلیون دلار میفروشد یعنی این که باخته و اگر این رقم اکنون 3 برابر شده به خاطر تماشاگرانی است که به خاطر شیفتگیشان در سالن حاضر شدهاند. فقط تصور کنید به جای پاچینو و دنیرو 2 نفر دیگر در این فیلم حضور مییافتند. لازم به توضیح نیست که آن وقت چند نفر به دیدن قتل موجه میرفتند.
به هر حال آرزوهایمان درباره این که آنها را در یک فیلم خاص و عالی ببینیم نقش بر آب شد، اما مهم این است که آنها هنوز زنده هستند و فیلم هم ساخته میشود. پس چارهای نداریم جز این که باز هم صبر کنیم.
مهدی تهرانی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم