تاملی در معضل خواستگاران قلابی و اغفال دختران جوان‌

کلا‌هبرداری از دختران‌ با یک سبد گل

«شیک‌پوش و خوش‌صحبت، گفت عاشقم شده. گفت زندگی بدون من برایش مفهومی ندارد، گفت می‌خواهد به خواستگاری‌ام بیاید و من باورم شد همه اینها را. دل باختم. شیفته و شیدا‌ برای دیدنش برای حرف‌ زدن با او و برای روزی که زنگ خانه‌مان را بزند، به لکنت بیفتد و به پدرم بگوید؛ ببخشید برای امر خیر آمده‌ام‌ لحظه‌شماری می‌کردم.
کد خبر: ۲۰۱۷۹۶

 


 


 

 برای همین وقتی گفت گرفتار است و به مشکل برخورده، از ته دل نگران و ناراحت شدم. همین که گفت لنگ 10 میلیون تومان است، بلافاصله پول را جور کردم و به او دادم، اما پس از آن دیگر خبری از پدرام نشد. به تلفن‌هایم جواب نمی‌داد. اول نگرانش بودم، اما کم‌کم فهمیدم ماجرا چیست. او با احساسات من بازی کرد.»

دختر همین‌طور یک‌ریز حرف می‌زد، پرش پلک و شتابش در چیدن کلمات پشت سر هم نشان می‌دهد، کاملا عصبی است. او یکی از شاکیان جوانی به نام پدرام است که تاکنون اغفال 5 دختر و سوءاستفاده مالی از آنها را پذیرفته است.

اغفال دختران با ترفندهای عاطفی و ظاهر شدن در نقش خواستگاران دلباخته و معصوم یکی از شگردهای تبهکارانی است که سوءاستفاده‌های مالی و جنسی را در سر می‌پرورانند و برای رسیدن به اهداف خود از پیش برنامه‌ریزی می‌کنند. در این میان برخی از دختران جوان نیز به سادگی در دام‌های عاشقانه گرفتار می‌شوند و با اسیر شدن در تور احساسات، منطق خود را کنار می‌گذارند و به خواست‌های غیرمنطقی طرف مقابل تن می‌دهند.

حسن سهرابی  دادیار شعبه 13 دادسرای ناحیه 4 تهران  در این خصوص به دختران جوان هشدار می‌دهد: «پیش از اعتماد به افراد باید در موردشان تحقیق کرد. بی‌شک دوستی‌های خیابانی و عشق‌هایی که ناگهانی به وجود می‌آید عاقبت خوشی ندارد. دختران باید توجه داشته باشند که افراد سوءاستفاده‌گر همیشه مترصد فرصتی برای اجرای نقشه‌هایشان هستند و در این راه از شیوه‌های متقلبانه استفاده می‌کنند. چنین افرادی با لباس‌های شیک در انظار ظاهر می‌‌شوند. معمولا سعی می‌کنند خودشان را پولدار و تحصیلکرده نشان بدهند و به سرعت وعده ازدواج می‌دهند.»

اغفال دختران با ترفندهای عاطفی و ظاهر شدن در نقش
خواستگاران دلباخته و معصوم یکی از شگردهای تبهکارانی است
که سوءاستفاده‌های مالی و جنسی را در سر می‌پرورانند و برای رسیدن به اهداف خود از پیش برنامه‌ریزی می‌کنند

وی می‌افزاید: «دختران باید در برابر چنین خطراتی هوشیار باشند و ضمن پرهیز از دوستی‌های خیابانی، تمام اتفاقاتی را که در زندگی‌شان رخ می‌دهد با والدین خود در میان بگذارند و از آنها مشورت و راهنمایی بگیرند.»

سودجویان برای پیشبرد نقشه‌های خود به سراغ دخترانی می‌روند که اطمینان دارند فریب دادن‌شان آسان است. داریوش  متهمی که به جرم اغفال 8 دختر و سوءاستفاده مالی و جنسی از آنها  به دستور شعبه 13 دادیاری دادسرای رسالت تهران در بازداشت به‌سر می‌برد، در‌این‌خصوص می‌گوید: «سراغ دخترانی می‌رفتم که به‌نظرم احساساتی و زودباور بودند و می‌شد براحتی اغفالشان کرد. یک‌سری حرف‌های عاشقانه را از قبل حفظ کرده بودم و طوری با احساس این جملات را بیان می‌کردم که آنها باورشان می‌شد من عاشق شده‌ام. اغفال این دختران کار چندان مشکلی نبود. از طرفی آنها معمولا پس از فریب خوردن شکایت نمی‌کنند، چون می‌ترسند خانواده‌شان با اطلاع از ماجرا، آنان را توبیخ کنند.»

 نادر میرزایی، روان‌شناس درباره دخترانی که در دام کلاهبرداران خوش‌پوش گرفتار می‌شوند، می‌گوید: «هدف اصلی مجرمان، دختران پولدار هستند، اما در بین آنها نیز به دنبال دخترانی می‌گردند که سنشان بالا رفته و به دنبال موقعیت خوبی برای ازدواج هر چه زودتر می‌گردند. برخی از این دسته از دختران تحت‌تاثیر باورهای غلط تصور می‌کنند، اگر به اولین خواستگار جواب مثبت ندهند دیگر بختی برای ازدواج ندارند و سنشان بالا می‌رود. چنین دخترانی تحت فشارهای روانی هستند و این استرس زمانی شدت می‌گیرد که خانواده‌ها نیز آنها را برای ازدواج زودتر در منگنه قرار می‌دهند. گروه دیگری که از دختران که به سادگی اغفال می‌شوند، دختران نوجوان و کم‌سن و سال هستند. آنها به خاطر نرسیدن به بلوغ عاطفی و احساسی به سادگی فریب می‌خورند».

وی خاطرنشان می‌کند: «نخستین نکته‌ای که در رابطه با این معضل باید به آن توجه داشت، بحث محیط خانوادگی است. هر چه رابطه والدین با فرزندان دوستانه‌تر باشد آنها راحت‌تر می توانند وقایعی را که در خارج از خانه برایشان رخ می‌دهد بازگو کنند و طبیعتا اگر حادثه‌ای در راه باشد احتمال پیشگیری از آن بیشتر می‌شود. از سویی سیستم آموزشی باید به دختران به خاطر این‌که آسیب‌پذیرتر هستند توجه بیشتری داشته باشد و با ارائه آموزش‌های لازم آنها را برای ورود به جامعه آماده‌تر کند.

تجربه نشان داده است هر چه روابط عاطفی در خانواده مستحکم‌تر باشد و نوجوان و جوان احساس کمبود و خلاء عاطفی نکند، احتمال وقوع خطر نیز کمتر است، همچنین دخترانی که فعالیت اجتماعی بیشتری دارند، کمتر دچار آسیب می‌شوند، البته به شرط این‌که فعالیت‌هایشان زیر نظر والدین باشد.»

این روان‌شناس در ادامه یادآور می‌شود: «در سوی دیگر این ماجرا پسرانی هستند که دختران را اغفال می‌کنند، آن‌دسته که با انگیزه‌های مالی دست به چنین اقداماتی می‌زنند و گاه در بین‌شان افراد متاهل نیز وجود دارد از معضلاتی همچون بیکاری و فقر مالی رنج می‌برند یا این‌که اهداف و رویاهای بلندپروازانه دارند، اما آن گروه که به قصد سوءاستفاده جنسی دختران را فریب می‌دهند باید مورد تحقیق قرار بگیرند. آنها توانایی مهار امیال غریزی خود را ندارند و به همین سبب به چنین ورطه‌ای وارد می‌شوند و بهترین راه‌حل برای پیشگیری از وقوع جرم توسط آنها، تقویت کردن باورهای مذهبی در میان جوانان است.»

پرونده‌هایی که با چنین موضوعی مطرح شده نشان می‌دهد علاوه بر دختران پولدار یا نوجوانان کم‌سن و سال، دختران دانشجو که در شهرهایی غیر از محل اقامت خانواده خود تحصیل می‌کنند نیز در معرض خطر قرار دارند که بخشی از این موضوع به نداشتن آگاهی لازم از محیط جامعه و شرایط شهر محل تحصیل بازمی‌گردد. در این بین برخی خانواده‌ها با هراس از خطرات موجود گاه مانع ادامه تحصیل دختران خود می‌شوند که آن نیز تبعات منفی گسترده‌ای در پی دارد و دادن آموزش‌های صحیح بهترین برخورد با دختران جوان است. قاضی سهرابی درباره شرایط دانشجویان شهرستانی می‌گوید: «ناآگاهی از شرایط شهرهای بزرگ باعث قرار گرفتن دختران در معرض خطر می‌شود. برخی دختران که در خانواده‌های کاملا بسته تربیت شده‌اند بدون اطلاع از خطراتی که تهدیدشان می‌کند وارد جامعه می‌شوند و طبیعتا آسیب‌پذیرتر هستند.»

اعترافات خواستگاران قلابی و گفته‌های دختران اغفال شده بر عدم آگاهی طعمه‌ها و قربانیان این جرایم تاکید دارد و بهترین شیوه مقابله با آن ارائه آموزش‌های صحیح از طریق آموزش و پرورش و خانواده‌ها و رسانه‌هاست و تنها به این طریق است که می‌توان تا حد امکان از چنین وقایعی پیشگیری کرد.»

 علیرضا رحیمی نژاد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها