در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
شروع سال 86 با اکران فیلمهایی جذاب همراه بود، «خون بازی» ساخته رخشان بنیاعتماد با بازی تماشایی باران کوثری، تصویر متفاوت از معضل اعتیاد را به نمایش گذاشت، رنجی که در این فیلم مستتر بود اگرچه دردناک و سخت بود، اما پیام ارزشمندی را به همراه داشت.
پرفروشترین فیلم، سینمای ایران، یعنی «اخراجیها» ساخته مسعود دهنمکی جزء نخستین اکرانهای 86 بود. اگرچه از نظر کارگردانی و بازیگری جای نقد و بررسی عمیقی داشت، اما توانست آشتی بین تماشاچی و سینما برقرار کند و شاید در سال آینده میبایست در انتظار اخراجیهای 2 باشیم. «اخراجیها» تنها فیلم دفاع مقدس در امسال نبود، چراکه تقریبا همزمان با اکران آن، شب بخیر فرمانده ساخته انسیه شاهحسینی با روایتی کوتاه و کاملا مرتب، نیز اکران شد.
اگرچه نتوانست همپای «اخراجیها» فروش قابل توجهی داشته باشد، اما تصویری خاص از حضور زنان در جنگ را به نمایش گذاشت.
«میهمان» اثر طنز دیگری بود که در نوروز 86 اکران شد که احتمالا گیشه و خنده در اولویت قرار داشت و طبق معمول اصل هنر سینما به فراموشی سپرده نشده بود. مسعود نوابی که امسال دومین فیلم بلندش را با عنوان «قلقلک» در نوروز میخواست به روی پرده ببرد، با کمی بدشانسی روبهرو شد و با تاخیر، آن را اکران کرد ولی گویا غلظت گیشه «قلقلک» از «میهمان»بیشتر بود تا جایی که، تماشاچی نمیتوانست بین سینما و تلویزیون تفاوتی قائل شود!! نامی خیرهکننده تحت عنوان «صحنه جرم ورود ممنوع» ساخته ابراهیم شیبانی در ژانر پلیسی، اما گویا همگان، از فیلمساز و بازیگر گرفته تا تماشاچی، سردرگم بودهاند. اگر کسی میخواست بداند در درون شهری مثل دبی چه میگذرد میبایست به سراغ فیلم کاظم راستگفتار با عنوان «نقاب» میرفت. فیلمی که ظواهر جامعه مدرن را کنار زده بود و به سراغ واقعیت رفته بود. گویا پایان بهار 86 مجددا سینمای ایران جای میگیرد و سعید سهیلی با «سنگ، کاغذ، قیچی» مجددا سالن سینما را پر میکند.
اگرچه«سنگ، کاغذ، قیچی» آغازی ناامیدکننده داشت اما توانست اوج وفرود قابل تامل و تماشاپسندی ارائه دهد. اعلام محدودیت سنی برای ساخته فریدون جیرانی خود عاملی برای هجوم مردم به سالنها شد، «پارک وی» با ژانر وحشت اثری هیچکاکی بود اما در قالببندی ایرانیاش.
البته اکران بهاری از سینمای معناگرا نیز بینصیب نبود و «آرامش در میان مردگان» توانست به عنوان اولین اثر مهرداد فرید، تا حدودی بحثانگیز باشد. اما دومین اثر شاهد احمدلو که برگرفته از اثر اولش بود، باز به سراغ مردگان رفت. «اگه میتونی منو بگیر» در ظاهری آراسته کاملا فیلمی بیقاعده و بینظم بود. شروع اکران تابستان با آثاری درخصوص مرگ همراه بود و به ناگهان با نگاههای توهمی به سراغ روایت داستان «گرداب» حسن هدایت رفت تا این روند ادامه پیدا کند. «روز سوم» فصل دوم سال 86 را گرمتر میکند و یکبار دیگر قابلیت محمدحسین لطیفی را به تصویر میکشد نگاهی خاص به موضوع جنگ و عشقی که در فضای جنگ همچنان میماند. نام کیمیایی برای حضور تماشاچی کفایت میکند و «رئیس» اکران میشود و اینبار او به سراغ معضلات اجتماعی آن هم در قشری خاص روی میآورد. سوژه جدید و خلاقیت ویژه مازیار میری، فیلمی ارزشمند با ژانر دفاع مقدس تحت عنوان «پاداش سکوت» را در تابستان 86 بر روی پرده برد اما پس از این آثار ارزشمند، دامنه نوسان حرکت نزولی به خود میگیرد و «قاعده بازی» با کمدی کلاسیک و لودگی ساخته احمدرضا معتمدی به نمایش گذاشته میشود و در نهایت «محاکمه» ساخته ایرج قادری، این پروسه را تکمیل میکند اما «وحید نیکخواه آزاد» با فیلم «نصف مال من، نصف مال تو» اگرچه به سراغ طنز میرود اما مفاهیم واقعی اجتماعی را نیز بازگو میکند. دومین اثر نوابی هنوز بر روی پرده سینماهای شهرستان بود که سومین اثرش تحت عنوان «کلاهی برای باران» اکران میگردد. کلاهی که نتوانست به مانند «قلقلک» تماشاچیپسند باشد.
آخر تابستان و سینمای معناگرا «عیسی میآید» ساخته علی ژکان، اثر قابل تامل و البته با مخاطب خاص اکران در ماه رمضان با فیلم «سرگیجه» همراه بود، اثری از محمد زریندست که احتمالا شباهتی بین اثر و کارگردان باید پیدا کرد!!
«قصه دلها» که گویا از زمان اکران تا پایان نمایشاش فقط قصه بود و دیگر جای صحبت برای خود نگذاشت اما روایتی تازه از «عیسیع» ساخته نادر طالبزاده، توانست پس از مدتی کوتاه مجددا نفسی تازه به سینما دهد. بازی درخشان بابک حمیدیان در فیلم «خدا نزدیک است» یک بار دیگر از توانمندی این بازیگر خلاق سخن گفت و «دستهای خالی» ساخته ابوالقاسم طالبی کمی رنگ پاییز رنگارنگ سینمای 86 ایران را جذاب کرد. این اثر اگرچه ظاهری ساده داشت اما پر از مفاهیم غنی و ارزشمند بود.
موضوع بچههای سرراهی، اثری تحت عنوان «پسران آجری» ساخته مجید قاریزاده است که به مانند نامش بیانعطاف و سردرگم و در نهایت تبدیل به دیوار میشود البته گویا این آجرها کمی هم ناپخته بودند. تقلید از آتشبس تهمینه میلانی، بستر فیلمی تحت عنوان کلاغ پر میشود و البته کل این اثر به ناگهان تبدیل به هجو میگردد. حضور جبلی و طهماسب در «رفیق بد» تجربهای از جدی بودن این زوج هنری را به تصویر میکشد. اما پایان پاییز با «اتوبوس شب» حال و هوای خاص میگیرد و کیومرث پوراحمد ثابت میکند کارگردانی است برای تمامی ژانرها و تمامی فصول حتی دفاع مقدس.
اشاره به آثار فوق صرفا در مقام یادآوری فیلمهای اکران شده در سال 86 بود و قطعا مجالی برای نقد و تحلیل آن در این نوشتار نمیرفت و هدف از ذکر آن، تامل بیشتر در سینمای عزیز و نجیب کشورمان است. امیدواریم در سال آینده این نوسانات نفسگیر و خستهکننده در سینمای ایران وجود نداشته باشد و حرکت رو به رشد و پایدار در سینمای ایران بستری در جهت ساخت آثار فاخر گردد.
رضا درویشنوری
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد