نظری به فیلم «این ترانه عاشقانه نیست»

اسانس‌های ازدست رفته‌

در یک حساب سرانگشتی و نگاه کلی به شمایل درام از نخستین نوشته‌ها درعهد کهن تازمان حاضرکه اشرف مخلوقات درکهکشان‌ها سراغ حیات و ممات سایر موجودات می‌چرخد یکی از مهم‌ترین اهرم‌ها درسرو شکل‌گیری سازوکار داستان در آثار نمایشی بهره‌وری از شاخصه اختلاف سطح طبقاتی شخصیت‌های حاضردریک اثر داستان‌پرداز است.
کد خبر: ۱۶۴۰۰۲

 این پروسه قاعده مند ودووجهی که در شمایل‌هایی چون فقیر و غنی، شاهزاده وگدا، جنوب شهری و شمال شهری، کارگر وکارفرما و... دراغلب آثار نمایشی می‌بینیم در حقیقت یک واقعیت موجود در هستی است و برای درام‌پردازان در حکم آچار فرانسه است.

اما آن چه که در پردازش این قاعده اهمیت دارد تزریق اصل باورپذیری آدم‌ها و موقعیت آنان در ساختار اثر نمایشی است. «این ترانه عاشقانه نیست» همان حکایت قدیمی‌ دختر غنی و پسر فقیر را در ساختار و بافت جامعه امروزی رصد می‌کند. اما آنچه که فیلمساز در تعریف قصه خود به آن روی خوش نشان داده بهره‌وری از همان قواعد و اسانس‌های بدلی است که 30 سال پیش در ریختار فیلم‌های فارسی به کرات می‌دیدیم. آثاری که گره خوردن آدم‌ها وچرخش‌های داستان بررویه اتفاق و تصادف به سامان می‌رسید.

همیشه در یک رویه کلاسیک موانعی که برسرراه آدم‌های حاضر دردرام قرارمی‌گیرد سبب صعود یا سقوط شخصیت‌ها وگاه تغییرنگاه آنان به پیرامون خود می‌شود. اما دو جوان فیلم که یکی با تومور و دیگری با سرطان خون به ظاهردست و پنجه نرم می‌کنند در یک چرخش رفتاری غیرمنطقی دست به تسویه حساب با خانواده خود و اجتماع می‌زنند. به واقع فیلمسازمانیفست اخلاقی و اجتماعی خود را با لوده‌گی‌های دو جوان داستانش به پیشانی تماشا گر می‌کوبد. این خطابه‌های تئوریک ازسکانس آغازین تا انتها روی اعصاب مخاطب رژه می‌روند. در همان ابتای فیلم پدرزن جمشید بخشی از آرا و افکار مرحوم آندره ژید را در مهمانی سالگرد ازدواج دخترش به گوش مخاطب می‌دوزد. علیرضا داخل کارواش موضوع اختلاف طبقاتی و معضلات زیستی و ریالی خود را شفاف می‌کند. اما آن چه که در این بین از خاطر قهرمان‌های وجیه‌المنظر فیلم می‌رود همان مانع مهم واصلی حیاتشان یعنی بیماری مهلک شان است. زمانی هم که این دو بیماربدلی به توقیق اجباری وصال نائل می‌شوند تازه به زور و ترفند تحمیلی وایضا گشاده دستی فیلمساز بیماری یکی از عشاق دست به کارشده و در سکانس واپسین باکلی آه و ناله آواز گوشنواز عروس خانم را به ممات گره می‌زند. مخاطب هم بجای تاثر و ناراحتی کلی از این مرگ باسمه‌ای شادمان و مسرور می‌شود.

حدود 20 سال پیش فیلمی‌قابل پسند در ژانر ملودرام در این مملکت ساخته شد که بر پیشانی آن نام «مداربسته» حک شده بود. اکنون در سال‌های میانی دهه 80 سازنده آن فیلم قابل اعتنا معجونی در شمایل «این ترانه عاشقانه نیست» تولید کرده که هیچ رد و نشانه‌ای از آن فیلم را درکار آخرش نمی‌توان جست!

علی احسانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها