صفاتیان، کارشناس حوزه اعتیاد در گفت‌وگو با «تپش» تاکید کرد

ضعف مهارت در کمپ‌های غیر‌مجاز

سعید صفاتیان،کارشناس حوزه اعتیادکه سال‌هادر این حوزه فعالیت کرده،در گفت‌وگو با تپش در خصوص چرایی راه‌اندازی کمپ‌های ترک اعتیاد، دلایل فعالیت کمپ‌های غیرمجازوحوادث ناشی از آن به سوالات ماپاسخ داده است که درادامه می‌خوانید:
سعید صفاتیان،کارشناس حوزه اعتیادکه سال‌هادر این حوزه فعالیت کرده،در گفت‌وگو با تپش در خصوص چرایی راه‌اندازی کمپ‌های ترک اعتیاد، دلایل فعالیت کمپ‌های غیرمجازوحوادث ناشی از آن به سوالات ماپاسخ داده است که درادامه می‌خوانید:
کد خبر: ۱۵۳۵۷۳۰
 
در مورد پیشینه کمپ‌های ترک اعتیاد توضیح دهید که از چه زمانی و با چه هدفی راه‌اندازی شدند؟ 
از سال ۱۳۸۱ یا ۱۳۸۲ بحث بر این بود که یکسری سازمان مردم نهاد تحت عنوان کمپ ترک اعتیاد با دریافت مجوز از وزارت کشور و بهزیستی در حوزه اعتیاد، راه‌اندازی شوند. آن زمان بنده مدیرکل درمان ستاد مبارزه با موادمخدر بودم وآیین‌نامه یا قوانین خاصی برای اداره کمپ‌ها وجود نداشت. با توجه به تقاضای انجام شده، کمپ‌هایی با مجوز سازمان بهزیستی در ایران راه‌اندازی شد و شاید در حال حاضر بیش از ۲۰۰۰ کمپ ترک اعتیاد در کشور مشغول فعالیت باشند. این کمپ‌ها دو دسته‌اند. دسته اول مجوز رسمی از بهزیستی دارند و هر مشکلی که در آن ایجاد شود از طریق سازمان بهزیستی قابل پیگیری است. دسته دوم اما نه مجوز دارند و نه تابلو و به طور غیرقانونی فعالیت می‌کنند. حالا چرا گروه دوم فعالیت خود را به طور غیر قانونی آغاز کردند؟ گروه اول بر اساس نیاز کشور ایجاد شد و یکسری معتاد بر اساس برنامه‌های دو ماهه سه ماهه یا چند ماهه که در بسیاری از کشورها هم وجود دارد در کمپ‌های مجوزدار، روند درمان خود را آغاز کردند. این کمپ‌ها پزشک، روانشناس و مددکار دارند و کار علمی انجام می‌دهند.
حالا کمپ‌های غیرمجاز بر چه اساس به وجود آمدند؟ این موضوع، بر اساس یک نیاز بود، اما آن نیاز چه بود؟ افراد معتادی در خانواده‌ها بودند که آنها را اذیت می‌کردند. همسر، فرزند، پدر یا مادر. اینها برای درمان به مرکز درمانی یا کمپ مراجعه نمی‌کردند. در این میان، خانواده‌های معتادان به کمپ‌ها مراجعه کرده و می‌گفتند که عضو خانواده‌شان مصرف کننده مواد است. یا مثلا خانمی می‌گفت که شوهرش شیشه کشیده و می‌خواست بچه‌‌اش را بکشد. کمپ‌های مجوزدار و قانونی به لحاظ قانونی نمی‌توانستند این دسته از افراد را بستری کنند. برای همین، افرادی در این کمپ‌ها دور هم نشستند و فکر کردند که در این شرایط چرا خودمان چنین کمپی راه‌اندازی نکنیم؟ چهار نفر هم پیدا می‌کنیم، یک ماشین هم نیاز داریم. بعد هم می‌گوییم آقا یا خانم یک مبلغی پرداخت کن تا بیاییم و فرزندت را به کمپ منتقل کنیم. اذیت و آزار برخی از این مصرف‌کننده‌ها به نحوی بود که خانواده‌ها تا ماه‌های طولانی سعی می‌کردند آنها را در کمپ‌ها نگهداری کنند. چرا؟ چون می‌خواستند از شر آزارهای فرزند یا همسر یا برادر و پدر خود در امان باشند.

‌چرا این روند به وجود آمد؟
 به دلیل یک خلأ قانونی و عدم نظارت کافی که هنوز هم یک جورهایی وجود دارد. این نظارت ناکافی باعث شده تا سازمان بهزیستی زمانی به ماجرا وجود کند که حادثه‌ای رخ داده است. سازمان بهزیستی یک جایی به همه مجوز می‌دهد، اما در جایی دیگر خیلی سختگیری می‌کند. مثلا برای راه اندازی کمپ ترک اعتیاد، بهزیستی یا مجوز نداد، یا آیین نامه نداشت یا در کل ورود نکرد و باعث شد کمپ‌های غیرمجاز ایجاد شود و مسئولان آن به هرشکلی که دلشان می‌خواهد با معتاد رفتار می‌کنند. با ایجاد مشکل هم، کار به سیستم قضایی کشیده می‌شود که آن هم بستگی به نوع پرونده دارد، این‌که چه کسی مجرم یا معاون جرم است. شاهد باشد یا نباشد. همه اینها در سیستم قضایی بررسی می‌شود. به هر حال فقط بحث مرگ یک انسان مطرح نیست و محتویات پرونده نیز مهم است تا قاضی بر اساس آن تصمیم بگیرد. 

خروجی این روند چیست؟
این‌که مردم به درمان بی‌اعتماد می‌شوند. سازمان بهزیستی عضوی از حاکمیت است و ساختار دولتی دارد. 

کمپ‌های ترک اعتیاد در خارج از کشور چگونه فعالیت می‌کنند؟
من بسیاری از این مراکز را در اروپا دیده‌ام، مراکزی که به طور خیلی رسمی و قانونمند زیر نظر وزارت رفاه یا تامین اجتماعی یا بهداشت یا هرساختاری فعالیت می‌کنند و آیین‌نامه دارند.به کمپی درایتالیا رفتم که۱۴۰۰نفردرآن حضور داشتند. این کمپ مهدکودک داشت و شغل هم ایجاد می‌کرد. در ایران نیز می‌خواستند نمونه آن را بسازند، بهانه‌تراشی‌ها نگذاشت. 

چرا؟ مگر این کار به بهبود شرایط مصرف‌کنندگان و درمان ایده‌آل کمک نمی‌کرد؟
چون باید برایش آیین‌نامه می‌نوشتند،قانون وضع کرده وبرنامه‌ریزی می‌کردند؛ کارهایی که کارشناسان و مدیران و معاونان وقت‌ آن استان حوصله انجامش را نداشتند و می‌گفتند رها کنید، چرا دنبال دردسر می‌گردید. یک مدیری می‌آید مزایا و امکانات دولتی را دریافت کرده و پول مالیات من و شما را هزینه می‌کند. در این شرایط وظیفه دارد که کار جدید ارائه دهد. خارجی‌ها در حوزه پیشگیری و درمان موفق هستند؛ چون کارهای جدیدی انجام می‌شود. مثلا بعضی از کمپ‌ها در خارج از کشور مربوط به کسانی است که وضعیت مالی خوبی دارند. وقتی پرسیدم چرا این کار را کرده‌اید، گفتند فرض کنید کارخانه‌ای ۴۰۰ کارگر دارد. من این موضوع را در بسیاری از کشورهای اروپایی مشاهده کرده‌ام و نمونه‌های واقعی هم دارند. مثلا از ۴۰۰ نفر ۱۰ نفر اعتیاد داشتند. ما آمدیم و اینها را ترک دادیم اما بعد از مدتی دوباره شروع کردند. یک جایی متوجه شدیم که رئیس کارخانه خود درگیر اعتیاد است و وقتی او وارد فاز اعتیاد مزمن شود، نه‌تنها زندگی‌اش به‌هم می‌خورد بلکه کارخانه نیز ورشکست شده و ۴۰۰ نفر دیگر هم بدبخت می‌شوند.
من کاری به مسائل اخلاقی ندارم اما یک رئیس کارخانه نمی‌تواند کنار آنها باشد. چون وضعیت مالی‌اش خوب است و باید برای اینها یک جای خاص درست کرد؛ مثل هتل که هم هتل درجه یک داریم و هم درجه پنج. باید وی‌آی‌پی برایش تعریف کرد تا درمان شود. برخی مدیران وقت در ایران می‌گفتند نه، اگر این کارخانه‌دار بیاید، باید برایش کلاس خیاطی هم برگزار کنیم. من در این جلسات بودم و می‌دیدم اینها را می‌گویند. گفتم چرا کلاس خیاطی؟ گفتند برای ایجاد شغل. گفتم آقا، این کارخانه‌دار، ۵۰۰ نفر زیردستش کار می‌کنند و بعد بیاید خیاطی یاد بگیرد. او مغز متفکر است و میلیاردها تومان چرخش مالی دارد، کشتی دارد. بعد به او بگویم بیا خیاطی یاد بگیر و پیژامه‌ات را بدوز؟ این چه حرفی است که می‌زنی؟ بعد گفت اگر مرکز چرخ خیاطی نگذارد و کار ایجاد نکند، کار جلو نمی‌رود. خیلی از این افراد به کشور سوئیس می‌روند و میلیاردی هزینه می‌کنند تا درمان شوند. خب چرا این پول‌ها در کشور خودمان هزینه نشود. در شرایطی که همه‌جوره تحریم هستیم، این پول‌ها به‌راحتی از کشور خارج می‌شود. 
تا جایی که می‌دانم در مراکز غیرقانونی از افرادی استفاده می‌شود که خود زمانی مصرف‌کننده مواد بوده‌اند اما دوره‌های علمی درمان را آموزش ندیده‌اند. اینها دانش تجربی ندارند و دانش‌شان براساس تجارب‌شان است. مثلا فردی معتاد بوده، چند ماهی دوره درمانش را در جایی می‌گذراند و آنجا هم کار می‌کند. سپس معتاد جدیدی وارد مرکز می‌شود. بدنش درد می‌گیرد. اینجا آن فرد اول به عنوان کسی که قبلا درد کشیده، می‌گوید من این تجربه را دارم و درد را کشیده‌ام. این درد ۲۴ ساعت است اما کار خاصی نمی‌توان انجام داد. او تنها به عنوان حامی و با حرف زدن می‌تواند کنارش باشد ولی این الگو کافی نیست. انتظار این است کسی که برای ترک به کمپ می‌رود، حتما ترک کند و سالم خارج شود. نه این‌که یک ساعت پس از خروج از کمپ دوباره مصرف را شروع کند. اینها ناشی از ضعف است. 
newsQrCode
برچسب ها: اعتیاد
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها