این روزها که جنایات رژیم صهیونی در نقض آتش‌بس در لبنان صورت جدیدی به خود گرفته است، به مرور اثری خواندنی درباره حزب‌الله لبنان پرداختیم

تور لبنان‌شناسی با طعم شهادت

عایده سرور، بانویی است رنج‌کشیده و مبارز از لبنان قهرمان. او مادر شهید علی‌عباس اسماعیل، از شهدای جوان حزب‌الله لبنان است که در دفاع از حرم و مقدسات در سوریه به‌شهادت‌رسید. عایده علاوه بر علی، دو فرزند دیگر هم دارد، اما حکایت شهید ۱۷ساله و باکرامت این کتاب، چیز دیگری است. معروف است که فرزندان یک خانواده هرقدر هم خوب باشند، فرزند شهید آن خانه، ویژگی و امتیاز دیگری دارد. برای شناخت تمایز علی، باید کتاب عایده را با دقت از نظر گذراند تا در خلال فصل‌های به‌هم‌پیوسته آن، ویژگی‌های خاص مادر و پسر نمایان شود.
عایده سرور، بانویی است رنج‌کشیده و مبارز از لبنان قهرمان. او مادر شهید علی‌عباس اسماعیل، از شهدای جوان حزب‌الله لبنان است که در دفاع از حرم و مقدسات در سوریه به‌شهادت‌رسید. عایده علاوه بر علی، دو فرزند دیگر هم دارد، اما حکایت شهید ۱۷ساله و باکرامت این کتاب، چیز دیگری است. معروف است که فرزندان یک خانواده هرقدر هم خوب باشند، فرزند شهید آن خانه، ویژگی و امتیاز دیگری دارد. برای شناخت تمایز علی، باید کتاب عایده را با دقت از نظر گذراند تا در خلال فصل‌های به‌هم‌پیوسته آن، ویژگی‌های خاص مادر و پسر نمایان شود.
کد خبر: ۱۵۳۱۱۴۲
نویسنده حسن مجیدیان - نویسنده
 
زندگی مبارزاتی یک مادر
کتاب به‌جای این‌که از علی داستان را شروع کند اول سراغ خود عایده می‌رود. عایده دختری است که با اصرار بر انتخاب چادر علی‌رغم مخالفت مادر، با سرک‌کشیدن به برنامه‌های مذهبی در محل و سراغ‌گیری از شخصیت‌های مذهبی، با اصرار به انتخاب شریک زندگی از اهالی مقاومت و ازدواج با عباس که عضو حزب‌الله است و با همین دست‌فرمان، فرستادن بچه‌ها به حزب‌الله و تربیت آنها بر مدار زندگی جهادی و ... پای در مسیر دشوار و سخت اما شیرینی می‌گذارد. عایده، زود بزرگ و خانم می‌شود. داستان عایده داستان و نمونه عینی زن مبارز در جهان جدیدی است که با این پدیده‌ها سخت کنار می‌آید. در تاریخ آن روز لبنان، لبنان دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، علی‌رغم ریشه‌های مذهبی مردم، عایده پدیده‌ای شگفت است. حتی برای خانواده و مادرش که او را با چادر بجا نمی‌آورند! عایده خودش را داوطلبانه و با چشم باز به جهان و زیست مقاومت می‌اندازد و رنج این سیر و سفر جانکاه را به جان می‌خرد. جهاد یعنی انجام فعل سخت و این با تن‌آسایی و زندگی معمولی، تفاوت‌ها دارد. این راه هزینه‌زا و محرومیت‌زاست، تردیدها و لطمات دارد، اما عایده همه را شیرین می‌بیند. البته در اینجا از شوهر مقاوم عایده که همپای او در سفر و دایی مذهبی عایده که حامی و مشوق او در مسیر بوده هم باید به نیکی نام برد. کتاب علاوه بر معرفی ابعاد شخصیت و خلقیات خاص عایده، پدر و مادر او و برخی دوستان و مادران شهدا و دیگران را هم تا حد مقبولی معرفی و شخصیت‌پردازی کرده و از نقش رهبران مصلح اجتماعی و روحانیت مبارز مرتبط با فرهنگ جهادی هم پرده‌برداری می‌کند.
   
لبنان‌شناسی از دریچه مقاومت
داستان عایده فقط روایت دلدادگی مادر به علی نیست. فقط یک تجربه زیسته ناشناخته نیست. لبنان را می‌شود تا حدود زیادی از کنار این زندگی شناخت. لبنان ۴۰ ــ ۳۰ سال پیش، لبنان امام‌موسی‌صدر، لبنان در آستانه انقلاب ایران، لبنان همزمان با تولد و نشو‌ونمای حزب‌الله، مزاحمت روزانه اشغالگران و میزان نفوذ و اشغال سرزمینی لبنان توسط باند جنایتکار، سبک زندگی شیعیان و همزیستی آنها با سایر گروه‌های مذهبی و ملی و وضع اقتصاد و سیاست و ... تا حدود قابل‌توجهی در این کتاب به تصویر کشیده شده است. با عایده، سفری به لبنان و جامعه شیعیان آن روزش خواهیم داشت؛ یک تور لبنان‌شناسی همراه با اشک و لبخند و حسرت و حیرت.
   
علی و سیر صعودی یک شهید
اما مغز کتاب، داستان علی است. آنچه که از ابتدای تولد علی تا شهادت او در این کتاب به تصویر کشیده  شده، سیر صعودی و رو‌به‌رشد شهید است. ما آدم‌ها اگر هم سیری را شروع می‌کنیم، یا در میانه راه نیمه‌کاره رهایش می‌کنیم یا از مسیر منحرف می‌شویم و به خاکی می‌زنیم. ولی عایده دست علی را در مسیر می‌گیرد و مربی‌گونه او را بر‌می‌کشد. اصلا از ابتدا معلوم است که عایده روی علی سرمایه‌گذاری کرده تا نتیجه را در پایان کار با چشم خود ببیند. باید اعتراف کنیم که عایده علی را شهیدانه تربیت کرد و حتی در پاره‌ای از موارد برخامی، جوانی و هیجان‌طلبی علی، مدبرانه صبوری ورزید تا علی به نقطه تثبیت برسد. علی عباس اسماعیل، اصلا عمری نداشت و نکرد که بخواهیم او را در تحلیل و تفسیری بگنجانیم. عمری نداشت که بگوییم چه‌سان گذشت و اصلا تعجب می‌کنی که این پسر کی بزرگ شد و کی ساز شهادت و رفتن برای خودش کوک کرد! با خواندن کتاب عایده و با شهادت شهید ۱۷‌ساله بار دیگر عظمت امام خمینی‌(ره) و نهضت او پدیدار می‌شود. جای‌جای کتاب تصریح می‌شود که علی از کودکی عاشق امام خمینی بوده؛ نفس مسیحایی آن پیرجماران، علی‌ها را در لبنان به سلوکی عاشقانه کشاند و باب شهادت را به‌روی ایشان بازکرد.البته علی یک سالک راه‌رفته کار‌درستِ بی‌خطا نبوده و کتاب هم چنین ادعایی ندارد.علی هم برای خودش و متناسب با سن و سالش، جوانی‌هایی داشته به‌هرحال. تیپ‌زدن و تفریح، علاقه وافر به غذا وخوراکی و شلوغ‌کردن‌ها، سرکار‌گذاشتن این‌و‌آن و... داشته است. اماافتادن در جریان جنگ و جهاد، علی خوش‌تیپ و امروزی را که اتفاقا موهای بلندش خط‌قرمزش بوده، تبدیل می‌کند به مرد جنگی! علی در جهاد می‌رسد به پختگی و متانت آدم‌بزرگ‌ها! متانتی که برای مادرش هم عجیب و دور‌از‌انتظار بوده و این به‌نظرم آن کلید اصلی کتاب و مغز داستان علی است! اینجا همان‌جاست که باید لختی کتاب رابست وبا تامل داستان علی را تحلیل و واکاوی کرد. لذت سیر‌و‌سفر در زندگی شهدا،فقط حظ و بهره احساسات نیست؛جان‌و‌عقل آدمی باید نصیبی داشته باشدوتکانی بخورد. من می‌خواهم با کتاب شهید، راهی پیدا کنم و جریانی برای خودم بسازم، نه این‌که فقط آه حسرتی بکشم و افسوس بخورم!
   
کلید تربیت در میدان
از همین‌جا و از همین‌کتاب، این کلید تربیتی کشف می‌شود که نوجوان و جوان در میدان و معرکه تربیت می‌شود و قد می‌کشد. کلاس و اردو، درس، مهارت‌ها و تسلط به فنون جدید و ابزارهای نوظهور خوبند اما مادامی که تن‌و‌جان جوان و نوجوان، به معرکه درگیری نیفتد، از او آن انسان مورد انتظار، در‌نمی‌آید. از او شهیدی و مجاهدی و رهروی ساخته نمی‌شود. تربیت در میدان است؛ بزرگ‌شدن ممزوج با درگیری و خطر است. علی عباس اسماعیل اگر گذرش به حزب‌الله و جهاد و دفاع از مقدسات نمی‌خورد، آیا از او شهید علی عباس اسماعیل در‌می‌آمد؟ این سوال جای تامل دارد! من مطمئنم کتاب عایده پاسخ خوبی به این سؤال داده...

روایت هنرمندانه‌ خانم نویسنده
کتاب عایده را با هنرمندی و رنج و سلیقه و دقت نظر، محبوبه رضوی‌نیا با رفت‌و‌آمدها و مصاحبه‌های مکرر و طاقت‌فرسا به‌همراه پاورقی‌های به‌دردبخور و جامع، جفت‌و‌جور کرده و به سرانجام مطلوب رسانده. کاری تحسین‌برانگیز و ستودنی از ایشان و از انتشارات سوره مهر که در این‌دست کارها نمونه و پیشتاز است. رضوی‌نیا در عموم کارهای خودش همین سختی را متحمل شده و از دقت نظر و هنرمندی دست نکشیده است. در «زمینی که مرا بالا برد» با حوصله پای صحبت سید‌رسول موسوی، مجاهد عراقی نشسته و تفاوت موسوی را با انبوه آدم‌های دور و برمان نمایان ساخته و در «بازیدار» هم باز موسوی دیگری از عراق را معرفی کرده است. عموم کارهای رضوی‌نیا به‌خاطر همین دقت و وسواس و صبر و حوصله‌ای که برای پروژه گذاشته، خواندنی و قابل اعتماد و اتکاست؛ اما باید اذعان کرد کتاب عایده با طعم و بوی شهادت و با زندگی کرامت‌آمیز شهیدش، برجسته‌تر از مابقی کارهای نویسنده به نظر می‌رسد حلاوتی خواستنی و شیرین دارد. کتاب مانند برنجی خوش‌پخت و دم‌کشیده، شامه را می‌نوازد و  اشتهای  مخاطب را برای خواندن  آن برمی‌انگیزد. کاش این کتاب را همه بخوانند. به‌ویژه دختران جوان این مرز‌و‌بوم. آنها با خانم عایده سرور می‌توانند به قله‌ها برسند ان‌شاءالله. 

دیدگاه محمد قاسمی‌پورمنتقد و مدرس ادبیات درباره «عایده»
شبیه یک فیلم سینمایی جذاب 

محمد قاسمی‌پور، منتقد و مدرس ادبیات شفاهی پیرامون ادبیات شفاهی و کارکرد آن معتقد است: با توجه به شناختی که از خانم رضوی‌نیا دارم، می‌دانم که خیلی زود به حیطه ادبیات شفاهی پا نگذاشته؛ چون در دهه گذشته زمینه کاری او رمان و داستان بوده و بعدا به ثبت و ضبط خاطرات شفاهی علاقه‌مند شد.
قاسمی‌پور می‌گوید: یکی از اصول نگارش خاطرات شفاهی، ایجاد ارتباط مؤثر بین راوی و مصاحبه‌کننده است. من در ملاقاتی که با خانم عایده داشتم، متوجه شدم که این ارتباط مؤثر بین او و خانم رضوی‌نیا شکل گرفته است. با توجه به این‌که هم راوی خانم بود و هم مصاحبه‌کننده، زبان‌دانی مصاحبه‌کننده باب همدلی را بیشتر فراهم کرد؛ ضمن این‌که از لحاظ دیدگاه‌ها و باورهای اندیشگان، نویسنده و راوی فضای نزدیکی به هم دارند. زیارت‌های مشترک، عبادت‌های مشترک و صحبت‌های مشترک، مسافت جغرافیایی و تفاوت فرهنگی را میان نویسنده و راوی از بین برده است. همین انس و نزدیکی صاحب‌خاطره با نویسنده، سرنوشت کتاب را تغییر داده است. این مدرس تاریخ شفاهی معتقد است: جهان‌نگری راوی لبنانی با جهان‌‌نگری ما ایرانی‌ها متفاوت است. در این کتاب ویژگی‌های فرهنگی لبنان را هم درک کردیم. در فرهنگ لبنان به‌واسطه سال‌ها سیطره اروپا به‌ویژه فرانسه، نوعی صراحت و بی‌تعارفی وجود دارد که در فرهنگ ما وجود ندارد. 
در جایی از کتاب راوی بی‌پرده بیان می‌کند که مادرش حجاب نداشته و با داشتن حجاب هم مخالف بوده اما در عین‌حال او از عشقش به پدر و مادرش نیز صحبت می‌کند که این عشق و احترام در آموزه‌های دینی ما وجود دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های کتاب، نگاه جامعی است که به زندگی دارد. مثلا در جایی عایده می‌گوید که به پیتزا علاقه‌مند است و از بیان آن باکی ندارد یا در جایی می‌گوید در زمان بلوغ علی به‌دلیل تغییر خلقیاتش از او فاصله گرفته بوده است.
این منتقد ادبی می‌گوید: راوی حافظه خوبی دارد و کار نوعی زیست‌نامه عایده است که تا تولد و شهادت فرزندش پیش می‌رود. همین سیر زندگی، شبیه یک فیلم سینمایی و یک روایت جذاب و خواندنی خواننده را با خود همراه می‌کند. نثر روان و ساختاربندی کتاب هم خواننده را به‌خوبی با خود پیش می‌برد و خسته نمی‌کند و ذوق و شوق او را برمی‌انگیزد.
قاسمی‌پور معتقد است: هم شخصیت درونی و هم دنیای ذهنی عایده و هم شخصیت بیرونی، رفتارها و عملکرد اجتماعی او در کتاب خوب درآمده است. وقتی می‌گوییم در روایت شخصیت‌پردازی نداریم، مصاحبه‌کننده موظف است با پردازش و سؤال‌های متفاوت به پردازش شخصیت راوی بپردازد. 
با حساسیت، کنجکاوی وپرسش‌های درستی که رضوی‌نیا داشته شخصیت اصلی راوی به‌درستی نشان داده شده است. راوی دنیای ذهنی بسیار فعالی دارد. برای مثال خاطره‌ای را تعریف می‌کرد و هم‌زمان درباره آنچه که درون خودش در رابطه با آن اتفاق می‌گذشته هم توضیح می‌دهد.به همین دلیل می‌گویم که اگر من و رضوی‌نیا راوی را به‌صورت حضوری دیده‌ایم از خواننده‌ای که او را ندیده خیلی جلوتر نیستیم چون مخاطب با مطالعه کتاب می‌تواند شخصیت عایده را در ذهنش شکل دهد. 

دیدگاه راوی کتاب «عایده» درباره ازدواج و تربیت فرزند
می‌خواستم فرزندانم یاور امام زمان(عج) باشند

کتاب «عایده» روایت زندگی شهید ۱۷ ساله لبنانی، شهید علی عباس اسماعیل و مادر این شهید خانم عایده سرور است. خانم عایده سرور در دیدار سال گذشته بانوان با رهبر  معظم انقلاب در ۲۷ آذر ۱۴۰۳ یکی از سخنرانان ابتدای جلسه بود. فرزند دیگر خانم سرور هم در نبرد همان روزها با رژیم‌صهیونیستی به شهادت رسید. آنچه در ادامه می‌خوانید، ‌بخشی از گفت‌وگوی رسانه‌ «ریحانه» (KHAMENEI.IR) با اوست.
عایده سرور می‌گوید:‌ هنگامی که همسرم به خواستگاری من آمد، اولین چیزی که به او گفتم این بود که نمی‌خواهم با یک شخص عادی ازدواج کنم، بلکه می‌خواهم با یکی از جوانان مقاومت اسلامی ازدواج کنم. می‌خواستم فرزندانم مقاوم و یار و یاور امام زمان(عج)باشند. خواستگاران زیادی قبل از همسرم آمدند که آنها را رد می‌کردم. خانواده‌ام می‌گفتند: چرا؟ چون در مقاومت نیست؟ پدرم می‌پرسید که تو یک مجاهد می‌خواهی؟ می‌گفتم: بله. مادرم هم می‌گفت: نه! مجاهد شهید می‌شود و تو هنوز کم‌سن‌وسال هستی. من می‌گفتم اگر مجاهد نباشد من او را اصلا نمی‌خواهم. لذا از ابتدا به همسرم گفتم که من تو را می‌پذیرم چون مجاهد هستی. نام اولین فرزندم را محمدعلی گذاشتم. هفت سال بعد پسر دومم علی به دنیا آمد.
برهه بارداری علی برایم آسان و لذت‌بخش بود و رابطه ویژه‌ای با او داشتم. هر روز با جنین صحبت می‌کردم. به او می‌گفتم: مادر، من نمی‌دانم دختر یا پسر هستی اما می‌دانم که انسان خوبی خواهی بود، چون امام علی‌(ع) مژده تو را به من داده بود و اگر پسر بودی نام تو را علی خواهم گذاشت.
دوران بارداری هرروز با نماز صبح زیارت عاشورا و دعای علقمه و با نماز ظهر سوره یوسف را کامل می‌خواندم. برای قرائت این ادعیه و سوره‌های قرآنی جدیت به‌ خرج می‌دادم. از همان کودکی قلب یک مرد شجاع، قوی و بااراده را در سینه‌اش حمل می‌کرد و از هیچ‌چیز ترس نداشت. علی بعد از یک‌سالگی دوست داشت در بازی‌هایش نقش یک سرباز را بازی کند. محمدعلی برادر بزرگ‌ترش ازکودکی مانند او دراین مسیرتربیت شد وعشق مقاومت در دلش نهادینه شده بود. سن علی هنگام آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی، چهار سال بود. پس از آزادی به جنوب لبنان رفتیم و دوست داشت در این سفر لباس نظامی بر تنش باشد. مردم در آن زمان به روستاهای مرزی می‌رفتند چون جنوب آزاد شده بود و دیگر نیروهای اسرائیلی حضور نداشتند و به فضل مقاومت خارج شده بودند.تربیت فرزند مانند بزرگ ‌کردن یک نهال است. هر چقدر که به فرزند برسی و به او عشق اهل‌بیت را بیاموزی، بهتر نتیجه می‌دهد.
newsQrCode
برچسب ها: کتاب
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
از ایران بزرگ می‌هراسن

امیر دریادار شهرام ایرانی در گفت‌وگو با روزنامه «جام‌جم» به مناسبت روز ملی جزایر سه‌گانه مطرح کرد

از ایران بزرگ می‌هراسن

نیازمندی ها