تحلیلی بر یادداشت اخیر مصطفی تاج‌زاده

توهم اکثریت‌سازی و نادیده‌گرفتن حقیقت ملت

در روز‌های پس از جنگ ۱۲روزه ایران و رژیم صهیونیستی و در شرایطی که ملت ایران با انسجامی کم‌نظیر پشت‌ سر نهاد‌های نظامی، دیپلماسی و رهبری ایستاد، بار دیگر برخی چهره‌های جریان غربگرا کوشیدند روایت‌سازی تازه‌ای ارائه کنند؛ گویی که در این کشور، اکثریت مردم خواهان عبور از انقلاب اسلامی و رفتن به سمت نسخه لیبرال‌ دموکراسی غربی هستند.
کد خبر: ۱۵۲۹۱۳۰
نویسنده علی کرامت

یکی از همین موارد یادداشت اخیر مصطفی تاج‌زاده است؛ فردی که سال‌هاست در حاشیه، از پشت دیوار زندان ـ نه به جرم نقد، بلکه به‌دلیل اقدامات ضد امنیت ملی ـ برای ملیت و نظام نسخه می‌پیچد.

اما مسئله فراتر از یک یادداشت است؛ سخن از گفتمانی است که سه دهه است کشور را دچار خطا‌های محاسباتی، انحراف از عدالت و عقب‌گرد فرهنگی کرده است.

برای همین باید به جای پاسخ‌های شعاری، به تحلیل ساختاری این روایت‌سازی پرداخت؛ که چگونه یک سیاست غلط می‌تواند سه دهه اقتصاد کشور را معیوب کند.

در مسئله تاج‌زاده نیز مسئله اصلی، شخص او نیست؛ بلکه مکتب فکری اوست.

 بحران‌سازی از «ولایت فقیه»؛ فرار رو به جلو برای پنهان‌کردن میراث ناکارآمدی خود بسیاری از مشکلات امروز، ریشه در تصمیمات غلط همان دولت‌ها و جریان‌هایی دارد که امروز خود در جایگاه طلبکار نشسته‌اند.

جریان فکری حامی تاج‌زاده: در دهه ۷۰ نسخه‌های نئولیبرال را وارد اقتصاد کرد. در دهه ۸۰ کشور را با خصوصی‌سازی‌های رانتی فلج کرد. در دهه ۹۰ با برجامِ بدون تضمین، اقتصاد را گروگان غرب کرد. در فرهنگ، ارزش‌ها را عقب راند و اشرافیت فرهنگی ساخت. در سیاست، آقازادگی را نهادینه کرد. امروز همان جریان ادعا می‌کند «ولایت فقیه کشور را به بن‌بست برده است». در حالی که تمام داده‌ها نشان می‌دهد کشور هرجا به نسخه غربگرایان عمل کرده ضربه خورده و هرجا به راهبرد‌های کلان رهبری توجه کرده، پیشرفت حاصل شده است.

عدالت اجتماعی؛ بزرگ‌ترین قربانی تفکر شبه‌چپیِ لیبرا ل‌شده 

در یادداشت تاج‌زاده، بار‌ها از «مطالبات ملت» سخن گفته می‌شود؛ اما آیا فراموش شده چه کسانی:
کارخانه‌ها را در دهه ۶۰ با نسخه سوسیالیستی تعطیل کردند؟
دهه ۷۰ و ۸۰ را به میدان تاخت‌وتاز بانک‌های خصوصی تبدیل کردند؟
وابستگی به رانت نفت و دلار را تشدید کردند؟
عدالت را با یارانه‌دهی بدون تولید جایگزین کردند؟
خلق نقدینگی افسارگسیخته را پایه‌گذاری کردند؟

ناترازی‌های امروز نظام بانکی، محصول سه دهه سیاست‌گذاری جریان اصلاحات و تکنوکرات‌های لیبرال است نه رهبری.
اینها امروز مدعی عدالت شده‌اند؟ عدالتی که خودشان بیشترین ضربه را به آن زدند؟
حکومت دینی؛ وارونه جلوه‌دادن حقیقت مردم‌سالاری دینی
تاج‌زاده می‌نویسد: «اسلام آمرانه جاذبه ندارد». اما به عمد سه حقیقت را پنهان می‌کند:

الف) مشروعیت در جمهوری اسلامی «دوگانه» است:
مشروعیت شرعی
مشروعیت مردمی
رهبری نه پادشاه است، نه تکنوکرات انتصابی. هویت نظام، برخاسته از رأی ملت و حضور مستقیم آنان است.
ب) مردم‌سالاری دینی نه دیکتاتوری است و نه لیبرال‌دموکراسی ظاهری
مدل انقلاب اسلامی مشارکت مردم را در کنار ارزش‌ها قرار داده؛ برخلاف مدل غربی که ارزش‌ها را قربانی قدرت می‌کند.
ج) بزرگ‌ترین ضربه به اعتماد عمومی را همان روحانیون متصل به جریان اصلاحات و تکنوکرات‌نما زدند:
سکوت در برابر فساد هم‌قطاران
استفاده از تجملگرایی برای تخریب چهره دینداران
تبدیل روحانیت به سکوی سیاسی برای لیبرال‌ها
این همان چیزی است که دشمن منتظرش بود.

اقتصاد؛ نقدی بر وارونه‌سازی واقعیت توسط تاج‌زاده

تاج‌زاده ادعا می‌کند: «نهاد ولایت فقیه مانع اصلاحات اقتصادی شده است».

در حالی که تجربه نشان می‌دهد: تمام هشدار‌های اقتصادی رهبری از دهه ۷۰ تا امروز درست از آب درآمده.

هرجا دولت‌ها به آن عمل کردند، اقتصاد پیش رفت (مانند جهش تولید دفاعی و علمی). هرجا دولت‌ها به نسخه غربگرایان عمل کردند، بحران ساختند. اصلاح نظام بانکی که رهبر از سال ۹۰ بار‌ها گوشزد کرد، توسط همان دولتی که تاج‌زاده حامی‌اش بود، ۸ سال معطل ماند.

این نشان می‌دهد مشکل از «ولایت فقیه» نیست؛ مشکل از «مدیران ناکارآمد غرب‌باور» است.

فرهنگ؛ نقد جریان بازتولید پهلوی‌گرایی در لباس روشنفکری

در یادداشت تاج‌زاده، فرهنگ به یک پدیده سیاسی تقلیل داده می‌شود.

اما حقیقت این است که: جریان غربگرا با حذف چهره‌های انقلابی، چون آوینی و طالب‌زاده، با میدان دادن به سلبریتی‌سالاری، با اشرافیت فرهنگی، با ترویج مصرف‌زدگی، بزرگ‌ترین ضربه را به «فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی» زد.

اکنون همان جریان مدعی دفاع از آزادی فرهنگی شده است. در حالی که آزادی آنان یعنی بازگشت به فرهنگ پهلوی و تحقیر هویت ملی.

دیپلماسی؛ حمله به مقاومت برای توجیه شکست‌های غرب

تاج‌زاده می‌گوید: «محور مقاومت دیگر اولویت نیست.»، اما جنگ ۱۲روزه نشان داد: تنها قدرت واقعی در منطقه «مقاومت» است. غرب و اسرائیل، برای اولین‌بار اعتراف کردند که بازدارندگی ایران کامل شده. عربستان، امارات، و حتی کشور‌های آسیای مرکزی به محور شرق و ایران نزدیک‌تر شده‌اند. آمریکا در هیچ معادله‌ای دیگر قدرت تعیین‌کننده نیست.

نسخه اصلاح‌طلبان این بود:
برجام بدون تضمین
امتیازگیری غرب
محدودسازی توان دفاعی
کاهش قدرت منطقه‌ای ایران
مردم این نسخه را یک‌بار تجربه کردند و دیگر نمی‌پذیرند.
آقازادگی؛ محصول کدام جریان است؟

آقازادگی، اشرافیت سیاسی و مناصب خانوادگی، بیشترین نمود خود را در دولت‌های نزدیک به جریان تاج‌زاده داشته است.

از دهه ۷۰ تا ۱۴۰۰: 
مناصب دولتی به حلقه‌های حزبی منتقل شد مدیران خسته، تکراری و پیر قدرت را انحصاری کردند جوانان کارآمد کنار گذاشته شدند حال همین جریان، دیگران را متهم می‌کند!
جمع‌بندی: تاج‌زاده به بیماری «خوداکثریت‌پنداری» مبتلاست

همان‌گونه که درباره نظام بانکی علت‌العلل مشکلات را باید ریشه‌یابی کرد، در مسئله تاج‌زاده نیز باید گفت: مشکل امروز نه ولایت فقیه است، نه مردم؛ مشکل جریان غربگراست که سه دهه نسخه‌های شکست‌خورده را به کشور تحمیل کرد و امروز برای فرار از پاسخ‌گویی، عامل بحران را «نظام» معرفی می‌کند.

در ایران، هرجا به نسخه انقلاب اسلامی عمل شده:
عزت به‌دست آمده
اقتصاد مقاوم‌تر شده
سیاست خارجی قوی‌تر شده
فرهنگ ملی احیا شده
و مردم متحدتر شده‌اند
و هرجا نسخه‌های غربی و لیبرالی اجرا شده، دولت‌ها زمین خورده‌اند و مردم هزینه داده‌اند.

پس پاسخ به تاج‌زاده روشن است: بن‌بست واقعی، تفکری است که ایران را یا به مدل شوروی می‌برد یا به درِ خانه آمریکا. راه ملت ایران همان راه انقلاب اسلامی، عدالت اجتماعی، مقاومت، استقلال، و مردم‌سالاری دینی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها