طی شش ماه این کتاب را نوشتم
حمید بابایی، نویسنده کتاب رودخانه ماهی و نهنگ گفت: درواقع ماجرای کتاب به زلزله کرمانشاه در سال ۹۶ برمیگردد. در این زلزله بعضی از روستاها صددرصد تخریب میشوند و مشکلات جدی پیدا میکنند. در این میان نیروهای مسلح تصمیم میگیرند برای ساخت روستاها آن را میان افراد خود تقسیم کنند که یک روستا لبمرز میافتد که نه نیروهای ارتش به آن میرسند نه نیروهای سپاه! البته عمدی در میان نبود. در واقع رودخانه ماهی و نهنگ روایت ساختهشدن یک روستا توسط تعدادی طلاب است. این نویسنده افزود: سوژه کتاب که تاریخ شفاهی بود به من پیشنهاد شد و من طی ششماه این کتاب را نوشتم. از طرفی افرادی که در ساختن روستا کمک کرده، یک عده طلاب بودند و هرچند من، دانشآموز طلبه در مدرسه اسلامی هنر داشتم و دوستان طلبه هم دارم اما تا حالا ندیده بودم که طلاب دست به کار یدی بزنند و برای همین ارتباط و صحبت با آنها برایم جالب بود، اگرچه ارتباط با آنها سخت بود. چون حاضر به صحبت درباره این کار نبودند.
سعی کردم با آنها دوست شوم
بابایی در ادامه بیانکرد: برای گرفتن روایت آنها، سعی کردم با آنها دوست شوم تا بتوانم از آنها ماجرای ساختن روستا را بشنوم. از اینرو تلاش کردم که صحبتهای شعاری در کتاب نیاید و به شکل روضه هم نباشد. برخی از طلبهها روایت جالبی داشتند و برعکس روایت برخی دیگر جالب نبود، برای همین سعی کردم بعضی روایتها را ترکیب کنم تا یک روایت داستانی بهدست بیاورم.این نویسنده درخصوص کاراکترها وشخصیتهای کتاب گفت: در کتاب سعی کردم بعضی کاراکترها را دستکاری کنم و حتی کاراکتر خیالی بسازم. همانطور که میدانید من در روایتسازی زبان خیلی تندی دارم و خیلی هم مخالفان سرسخت روایتهای دفاعمقدس هستم. مخالفت با آثارزیادی که دراین حوزه منتشرمیشود واغلب کیفیت خوبی ندارد.هرچند در این حوزه آثار باکیفیت هم تولید میشود اما تعدادش خیلی اندک است.او ادامه داد:من با نویسنده خانم صحبت میکردم که گفت طی۱۰سال ۷۰کتاب نوشتم و من به او گفتم چطور در این ۱۰سال هفتاد کتاب نوشتی؟! بهعبارتی اگر رونویسی هم میکرد،نمیتوانست این تعدادکتاب داشته باشد!فکر میکنم این نویسنده فقط مصاحبه گرفته وپیاده کرده است. بحث من این نیست که صرفاً تخیل وارد شود بلکه تاکید من روی نگارش اثر است.
اعتقادی به روایت بیطرفانه ندارم
این نویسنده عنوان کرد: من با مسئولان اندیشکده باقرالعلوم صحبت کردم و خواستم اجازه دهند من روایت خودم را بنویسم و بعد آنها بخوانند و نظر بدهند. به اینترتیب آنها در نگارش کتاب دخالت نکردند و من توانستم جهانی که میخواهم را در این اثر بیافرینم. در اینجا مهم، ساختن جهانی بود که بتوان یک اثر را در آن خلق کرد. آن جهان زمانی ساخته میشود و مخاطب با آن ارتباط پیدا میکند که شما بتوانید از قوه تخیل در بخشی از آن استفاده کنید. بابایی گفت: برای من مستندسازی به این شکل تعریفشده که تخیل در آن جایی داشته باشد، ضمن اینکه اعتقادی به روایت بیطرفانه ندارم. به نظرم روایت مستند صرف هرگز شکل نمیگیرد. چون نویسنده باتوجه به جایی که ایستاده و روایت میکند بالاخره در سمتی از ماجرا ایستاده است. از اینرو سعی کردم در رودخانه ماهی و نهنگ، شخصیتهای خیالی ایجاد کنم تا اینکه به سمت دیگری بروم.
رعایت استانداردهای روایت
امیر خداوردی، منتقد نیز در ادامه نشست گفت: بهنظرم کتاب از این لحاظ که استانداردهای روایت را بهخوبی رعایت کرده، کتاب ارزشمندی است. مولف تا جایی که میتوانسته سمت شعار و تبلیغ نرفته و حتی با سوءنیت وارد میشود و بعد سعی کرده موضوع را بیطرفانه روایت کند.او افزود: ما معمولا در نقد ادبی به انواع ادبی کاری نداریم، در حالیکه این نکته خیلی مهم است و اگر قرار است متن ادبی را نقد کنم ابتدا باید مشخص کنم این متن چه نوع ادبی دارد؟ داستان است یا ناداستان، تاریخ یا جستار؟ اگر تاریخ باشد باید سند تاریخی در ضمیمه کتاب قرار بگیرد و براساس آن اسناد کتاب نوشته شود. امروز نام آن را روایت گذاشتند و حدودی برای آن قائل هستند؛ روایت شخصی، روایت جمعی، روایت تاریخی و مستند.
برخی روایتها ریشه در واقعیت دارد
این منتقد اظهار کرد: یک روایت عام را هم بهکار میگیرند با عنوان ناداستان. اگرچه ما از قدیم قالبی داشتیم که به آن خاطرهنویسی میگفتیم. در این میان تفاوتی میان خاطرهنویسی، داستان و ناداستان وجود دارد که تفاوتی ماهوی است. وقتی خاطره مینویسید علت حوادث راذکرنمیکنید فقط اتفاقات رامینویسد امادرداستان قبل وبعد اتفاق هم مهم است که پیرنگ داستان را در بردارد. امیرخداوردی گفت: ناداستان در میان تاریخ و داستان قرار دارد، به عبارتی اتفاقی رخ داده و متکی برر واقعیت است اما شکل داستان دارد و قوه خیال در آن، ایفای نقش میکند. بنابراین در کتاب رودخانه ماهی و نهنگ برخی روایتها ریشه در واقعیت دارد اما شخصیتپردازی در آن مهم است.