شاید هم برعکس، شاید شما خانوادهای دارید که اتفاقا شما را سوق میدهد که با دوستانتان بیرون بروید، از سنی که هستید لذت ببرید و جوری زندگی کنید که بعدها حسرت هیچچیز را نخورید، تا جایی که حتی شاید شما در مسیر رفتن به سر قرار با دوستانتان تازه به مادرتان زنگ بزنید و خبر بدهید و او فقط با خوشبگذرد، تماس را قطع بکند در حالیکه ممکن است این اتفاق در خانوادهای دیگر منجربه سهشب و سهروز جنگ اعصاب بشود.شاید هم کلا خانوادهای دارید که اگر ساعتها هم خارج از خانه بچرخید باز هم تلفن همراهتان حتی زنگ نخورد و پیامی با مضمون(کجایی) دریافت نکنید. خانوادهها با هم متفاوتند و هرکدام راه و روشی را برای تربیتکردن فرزندانشان طی میکنند. امروز میخواهیم، ببینیم که چه مسیرهایی برای این کار وجود دارد و کدام از همه بهتر است؟ شما هم بخوانید تا ببینید خانواده شما جزو کدام گروه قرار میگیرند.
مامان بابای دیکتاتور
اگر والدین شما از آن دسته آدمهایی هستند که قوانین سختگیرانه و غیرقابل انعطاف دارند و به هیچوجه حاضر به تغییر قواعدشان نیستند، جوری که اگر حتی ضجه و مویه هم کنید، فرقی به حال آنها ندارد و مطمئنید که اگر برای کاری اجازه ندهند یعنی هرگز اجازه نمیدهند، احتمالا مامان بابای شما دیکتاتور مآب هستند و حرف، حرف خودشان است واگرچه شما در این خانواده آدمی خواهید شد که اغلب اوقات از قوانین پیروی میکنید اما این اطاعت بهایی هم دارد.این مامان باباها اصولا از تنبیه برای تربیت بچههایشان استفاده میکنند که همان پکیج دمپایی و مگسکش خودمان است.وقتی هم که فرزند به سنین نوجوانی میرسد و نیاز به استقلال و فضای بیشتری دارد اصولا برپایه همان شیوه تربیت جلو میروندومجوز خیلی کارها را اصلا صادر نمیکنند. مثلا اگر بچه اینجور مامان باباها درجمع دوستانش نشسته باشد و دوستانش برنامه بیرونرفتن بعد از امتحانات بریزند او حتی جرأت گفتنش را هم به پدرومادرش نداردمگر اینکه دروغ بگوید. پس خیلی اوقات بچههای این مامان باباها دروغگوهای حاذقی میشوند. این سبک خانواده مستبدانه قطعا یکی از انواع سبکهای شکستخورده تربیتی است که چیزی جز یک آدم ترسو و دروغگو بار نخواهد آورد.
مامان بابای باحال
اگر مامان بابایی دارید که خیلی با آنها رفیق هستید و اصولا برای همه کارها پایه شما هستند و کمتر پیش میآید که بخواهند در کارهای شما دخالت کنند یا به قولی پاپیچتان بشوند، یحتمل مامان بابای سهلگیری دارید. این والدین با اینکه در ظاهر خیلی شاداب، باحال و خفن بهنظر میرسند اما قطعا خلأهای بزرگی هم برای تربیت بچههایشان بهوجود میآورند. مثلا اغلب اوقات این خانوادهها فرزندشان را از خطرات یا تجربههای بد آگاه نمیکنند و مثل دوستی که همسن خودبچه باشدبیشتر درکنارشان هستند و هیچ راهنمایی، نصیحت، پند و اندرزی در چنته ندارند با اینکه یکی از مهمترین مسئولیتهای والدین این است که به دلیل تجربههای بیشترشان، از ما در برابر پرتاب در درههای پرخطر زندگی محافظت کنند. بچههای این مامان باباها بیشتر دچار مشکلات تحصیلی، سلامتی و سلوکی میشوند، چون نظارت درست و دقیقی هیچگاه روی آنها نبوده است. هرموقع بخواهنددرس میخوانندواگر نخواهند نمیخوانند، هرچیزی که بخواهند، میخورند و هرزمان که دوست داشته باشند میخوابند. چون میدانند کسی نیست که به آنها بگیرد و همین ماجرا گریبان فرزند را از کودکی تا بزرگسالی میگیرد.
مامان بابای بیخیال
بعضی از مامان باباها هستند که آنقدر درگیر کار و روزمرگی، پرداخت قسط و قبض و چککردن پسانداز سالانه شدهاند که اصلا فراموش کردهاند که قبل از هر چیزی مادر و پدرند. این مامان باباها بیاعتنا و بیخیال هستند و عمدتا چندان خبری از بچهشان ندارند. نمیدانند دقیقا بعد مدرسه چه میکند؟ کجا میرود؟ دوستانش چه کسانی هستند؟ چه برنامههایی تماشا میکند؟ معدلش چند شده و رابطهاش با معلماش چطور است؟ حتی چطور لباس میپوشد و چه چیزهایی میخورد؟این مادر پدرها خیال میکنندکه بچهها میتوانند خودشان، خودشان را تربیت کنند و خودشان را به حاشیه میرانند. البته گاهی هم از قصد این اتفاق نمیافتد وممکن است مامان بابایی باشندکه مشکل سلامتی جسمانی یا روانی دارند یامشکلات سوء مصرف دارند که نمیتوانند نقش والدی خود را ایفا کنند. بچههای این مامان باباهااصولاعزتنفس کمی دارند.کمترشادهستند وممکن استعملکرد ضعیفی درتحصیل ودوستیابی و ارتباطگیری داشته باشند. این سبک تربیتی خودشکست است وامیدوارم هیچ بچهای در هیچجای کرهزمین چنین خانوادهای را تجربه نکند.
مامان بابای قدرتمند
اما میرسیم به مامان باباهای قوی که در عین قویبودن و قوانین بهخصوص داشتن، همچنان کنار آنها خوش میگذرد. این مامان باباها قانون وضع میکنند مثلا میگویند ساعت۱۰شب در خانه، خاموشی زده میشود و همه باید بخوابند اما احساسات فرزندشان را در نظر میگیرند و قوانین را خشک و جدی و غیرقابل انعطاف اجرا نمیکنند. مثلا اگر یک شب بچه مشکلی داشت که خوابش نبرد به جای دعوا در کنار او قرار میگیرند و به او کمک میکنند، مشکلش را حل کند تا راحتتر به خواب برود. اصولا دلایل پشت قوانین را برای بچهها توضیح میدهند. مامان باباهای قوی و مقتدر همیشه سعی میکنند رابطه مثبتی با بچههایشان داشته باشند، در عین اینکه به زندگیشان نظارت کنند اما اجازه بدهند که فرزندشان در چهارچوب خانواده تجربههای جدید کسب کند و مسئولیتپذیر و بالغ، بار بیاید. عمدتا هم همین است و بچههای این مامان باباها مستقل و عاقل میشوندومیتوانند درزندگی از پس خودشان بر بیایند و مسئولیتپذیر و شاد باشند. احتمالا مامان بابای اکثر شما قوی و مقتدر هستند و باید همین امشب بهخاطر اینکه دیکتاتور، بیخیال یا زیادی باحال نیستند از آنها تشکر کنید.