به انگیزه عید قربان، فیلم‌های هالیوودی درباره زندگی حضرت ابراهیم(ع) را بررسی کرده‌ایم

روایت صهیونیستی از قهرمان توحید

حضرت ابراهیم(ع) خلیل‌ا... از بزرگ‌ترین پیامبران خداوند است که به‌درستی او را قهرمان توحید لقب داده‌اند. مردی بزرگ و تاریخ‌ساز که همه زندگی مبارک خود را صرف اعتلا و تبلیغ یکتاپرستی کرد. پیامبر بزرگی که خداوند او را امام مردم قرار داد و فرزندانش را هم به این افتخار نایل کرد. روایت درست و اصیل زندگی او در قرآن به صورت مفصل آمده است.
کد خبر: ۱۴۶۱۱۱۶
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
 
در این روایت او را انسانی پاک‌نهاد، مبری از رذیلت کفر، جست‌و‌جوگر و خداخواه می‌بینیم که از همان ابتدای زندگی به‌دنبال درک حقیقت هستی بود. هنگامی که به یقین کامل رسید، همه وجودش ایمان و یکتاپرستی شد و در برابر کفر، قیام کرد و تنها و بدون یاور بت‌ها را شکست و تا پای شهادت پیش رفت اما آتش در برابرش گلستان شد. او به آزمون‌های بزرگی مبتلا شد‌؛ تنهایی، بی‌یاوری، نداشتن فرزند، رانده شدن و بعدها بردن زن و فرزند به سرزمینی بی‌آب و علف و در آخر حتی قربانی کردن فرزند. همه این آزمون‌های الهی را با ایمانی استوار سرافرازانه از سرگذارند و خداوند به او این افتخار را داد که پایه‌گذار خانه خدا و بنای توحید باشد و فرزندانش هادیان امت‌های پس از او.
   
اهمیت تصویر نزد صهیونیسم تاریخی
اما گروهی از کسانی که در نسل‌های بعد از فرزندان ابراهیم برآمدند، راه او را که یکسره خدایی و الهی بود، نادیده گرفتند و به‌دنبال قدرت‌های مادی رفتند و همه دغدغه‌شان اثبات برتری خود بر دیگران برای به دست گرفتن مقدرات و پادشاهی به نام دین ابراهیم بود. اینان که بعدها همواره پیامبران اصیل الهی چون موسی، یعقوب، یوسف، عیسی و محمد(ع) را آزردند؛ تنها به این‌که از نسل ابراهیم هستند،مفتخربودند اما روش آنان درزندگی نمرودی وفرعونی بود. این گروه که همان پدربزرگ‌های صهیونیست‌های امروزی هستند، از همان ابتدا به دنبال این بودند که روایت اصلی در داستان ابراهیم(ع) را تغییر دهند. برای آنان قیام ابراهیم در برابر کفر و ظلم اهمیتی نداشت، مهم این بود که ابراهیم، پدر اسحاق است و اسحاق، نیای بنی‌اسرائیل و یهودیان از ذریه او. نگاهی کاملا غیرتوحیدی، نژادپرستانه و جعلی که با تورات دست کاری شده آن را در طول تاریخ به خورد مردمان ساده‌دل دادند.  آنان از همان ابتدا به اهمیت تصویر پی برده بودند برای همین سعی کردند در طول تاریخ، روایت توراتی (و نه حتی انجیلی) از داستان پیامبران را در برابر چشم مردم قرار دهند و آن را در ذهن و زبان‌شان جاری کنند. یهودیانی که به روایت مجعول پیامبران اعتقاد داشتند، نه یهودیان مؤمن به پیامبری و بندگی پیامبران الهی، با استفاده ازقدرت مالی خود حتی نقاشان مسیحی کلیساها را به استخدام خود درآوردند و مجموعه‌ای پرشمار درطول قرن‌ها از نقاشی مشهورترین نقاشان که روایت سفرآفرینش تورات را تکرار می‌کردند، تولید شد. روایتی که در آن برای مثال ابراهیم، بت‌شکنی که از آتش بیرون می‌آید نیست؛ بلکه پدر اسحاق و نیای اسرائیل است، همین و بس.اختراع سینما و جادویی که این هنر به راه انداخت، اولین گروهی راکه به فکر استفاده از آن انداخت، همین یهودیان بود که در مطلع قرن بیستم، دیگر تشکیلات خود راهم پیدا کرده بودند ودر قالب جنبش صهیونیسم به‌فکر کشورداری و تحقق رویای پادشاهی جهان بودند. 
   
کلان پروژه جعل
در سال ۱۹۶۶ فیلم سه ساعته «کتاب آفرینش» ساخته جان هیوستون به عنوان یک کلان پروژه هالیوودی درباره پیامبران روی پرده رفت. در این فیلم زندگی پیامبران خدا، آدم، نوح، لوط، ابراهیم، اسماعیل و اسحاق به تصویر کشیده می‌شود. جان هیوستون کارگردان مهم و مشهوری است که فیلم‌های ماندگاری چون شاهین مالت، موبی دیک، گنج‌های سیرامادره و مولن روژ را ساخته است، ولی به تصریح خود، فردی بی‌دین بوده است. سفارش دادن ساخت فیلمی درباره زندگی پیامبران به چنین شخصی عجیب نیست؟ نتیجه کار مشخص است؛ فیلم روایتی براساس سفر آفرینش تورات مجعول دارد اما خروجی کارش، هاله‌زدایی از پیامبران و زیرسؤال بردن تقدس آنهاست. در واقع با دیدن این فیلم، مخاطب به این نتیجه می‌رسد که پیامبران آدم‌هایی کاملا معمولی بوده‌اند که فقط گاهی صدایی می‌شنیده‌اند و براساس آن دست به کارهای عجیب و غریبی می‌زده‌اند. این تصویرسازی از همان ابتدا شروع می‌شود. آدمی که در قرآن می‌شناسیم، بر فرشتگان ترجیح دارد و علم‌الاسما به او عطا شده است کشاورزی گیج و ساده‌لوح است که حتی در برابر خبر مرگ فرزندش هم نمی‌تواند احساسات خود را بروز دهد.  برهمین اساس دیگر پیامبران هم هدایتگر، پیشوای امت و عامل تحرک اجتماعی نیستند و این نقش درباره ابراهیم هم به همین شکل تکرار می‌شود. کارگردان سعی دارد با برجسته کردن روابط احساسی و به تصویرکشیدن جاذبه‌های زنانه در رابطه میان ابراهیم و ساره، از این دو شخصیت اسطوره‌زدایی کند؛ نکته‌ای که در زندگی ابراهیم وجود دارد و فیلم به شدت بر آن پای می‌فشارد، تحقیر و پست نشان دادن هاجر و اسماعیل در برابر سارا و اسحاق است. روایتی که براساس تفکر نژادپرستانه صهیونیستی شکل گرفته‌ و در هالیوود همیشه تکرار شده و برآن پای فشرده شده است‌.  پروژه صهیونیستی جعل تاریخ در این فیلم وارد مرحله جدیدی می‌شود. اصرار بر این‌که هاجر، برده‌ای بی‌مقدار است که ساره او را برای رضایت خاطر ابراهیم به او می‌بخشد و بعد براساس احساسات زنانه، آنان را از خود طرد می‌کند، دقیقا برای این است که مسأله فرزندان و نسل این دو پیامبر الهی را برجسته کنند. اسحاق که فرزندانش پیامبران بنی اسرائیل هستند، نورچشم ابراهیم و فرزند برگزیده اوست ولی اسماعیل که پیامبر اسلام(ص) از نسل اوست، پیامبر نیست، برگزیده نیست بلکه کنیززاده‌ای است که برای رضایت خاطر همسر ابراهیم، به سرزمینی بی‌آب و علف تبعید شده است. 
   
ازهم همان روایت
مینی‌سریال دو قسمتی «ابراهیم» محصول ۱۹۹۳ به کارگردانی ژوزف سارگنت با بازی ریچارد هریس و باربارا هرشی که امتیاز خوب ۷ را از IMDB  کسب کرده‌، یکی دیگر از فیلم‌های هالیوودی است که در آن ابراهیم(ع) سوژه اصلی شده است. این سریال هم به همان روایت عهد عتیقی از داستان این پیامبر الهی وفادار است اما به نسبت دیگر آثاری که درباره ابراهیم(ع) ساخته شده، هم از نظر کیفی بهتر است و هم در ساختن تصویر انسانی عادی و تصویرسازی کفرآلود از رابطه میان بنده و خدا، پیامبر و وحی دچار کفرگویی‌های بسیاری از فیلم‌های هالیوودی نشده است. این فیلم که در مراکش فیلمبرداری شده، به اصول روایت مجعول درباره زندگی این پیامبر براساس سفر آفرینش تورات مجعول است. 
   
خدا به صورت انسان
تازه‌ترین ساخته هالیوودی درباره زندگی حضرت ابراهیم(ع) در تحریف و جعل‌گویی، گوی سبقت را از همه رقیبان خود ربوده است. این فیلم که به نام «تنها پسرش» در سال ۲۰۲۳ ساخته شده است، به کارگردانی دیوید هلینگ سال گذشته روی پرده رفت. دیوید هلینگ کارگردانی است که همه سابقه کاری او به فیلم‌هایی با روایت صهیونیستی از زندگی پیامبران اختصاص یافته است. او که یکی از نظامیان ارتش آمریکا بود، پس از حضور در عملیات اشغال عراق به کتاب مقدس علاقه‌مند شد و پس از کارگردانی سه فیلم کوتاه مسیح وسوسه شد (۲۰۱۴)‌، جاده‌ای به امائوس (۲۰۱۶) و طلیعه پادشاه (۲۰۱۸)، فیلم بلند تنها پسرش را ساخت.  در این فیلم نیکلاس معوض، بازیگر لبنانی‌الاصل و سارا سید‌ (با نام اصلی سارا سادات سید قاسمی‌پور) ایرانی‌الاصل و از اعضای شورای موسوم به دموکراسی ایران، بازی می‌کنند و انصافا خانم سید، نقش سارا را بسیار بد هم بازی کرده است.  چنان که مشخص است این فیلم هم در ادامه خط تحریف سینمای آمریکا و روایتی تکراری براساس تورات مجعول است اما دیوید هلینگ در این فیلم که نویسندگی آن را هم خودش به عهده داشته‌، پا را چند گام از همان روایت‌های مجعول هم فراتر گذاشته است. اگر در سینمای هالیوود، در تصویر کردن وحی سعی بر استفاده از صدا می‌شد، در این فیلم خدا کاملا انسان است. فیلم در تجسید الهی بی پروا و کاملا کافرانه عمل کرده است اما اصرار اصلی داستان همان گونه که ازنامش پیداست،این است که اسحاق تنها پسر اسماعیل، میراث‌دار و برگزیده اوست. صحنه ابتدایی فیلم چنین است: خدا درصورت انسانی با چهره‌ای نورانی بر ابراهیم آشکار می‌شود و می‌گوید تنها پسرت اسحاق راکه عاشقش هستی بردار و به سرزمین موریا ببر و در آنجا به عنوان قربانی سوختن در کوهی که به تو نشان خواهم داد، تقدیم کن. نکته جالب توجه در این میان این است که ابراهیم و سارا، پیشینه‌ای کافرانه دارند. ابراهیم در کار ساخت و فروش بت است و ناگهان خدا را می‌بیند و متحول می‌شود اما سارا هیچ‌گاه به معنای واقعی به خدا ایمان نمی‌آورد. او همان لحظه اول که ابراهیم ازرسالتش می‌گوید، به او می‌گوید:« توحتی این خدا را نمی‌شناسی» و تا آخر هم ایمانی به خدا نمی‌آورد، حتی سال‌ها بعد از پیامبری ابراهیم به شیوه بت‌پرستان، دعا می‌کند. همه دغدغه سارا، حفظ قدرتی است که ابراهیم به دست آورده و در این راه حتی حاضر است کنیزش را پیشکش کند. این تصویر کفرآمیز، مجعول و کاملا قدرت‌طلبانه از زندگی انبیا، چیزی است که تنها در مخیله صهیونیست‌ها می‌گنجد و نتیجه‌اش می‌شود فیلمی مانند «تنها پسرش» که فقط برای اثبات برتری قومی یهود ساخته شده است. 

مسیری سخت اما مبارک
سؤال اینجاست که سینمای ایران برای نشان دادن واقعیت و مقابله به خط روایت مجعول درباره زندگی حضرت ابراهیم(ع) که در فیلم‌های هالیوودی به صورت یک شیوه کار مشخص درآمده است و حتی در فیلم‌های دیگری هم که به زندگی دیگر پیامبران پرداخته است دیده می‌شود چه کرده است؟
در سینمای ایران دو فیلم مشخصا درباره داستان زندگی حضرت ابراهیم(ع) قابل توجهند. یکی «ابراهیم خلیل‌ا...» محصول ۱۳۸۳ به کارگردانی محمدرضا ورزی که در آن محمد صادقی (در نقش ابراهیم)، بهزاد فراهانی (در نقش آزر)، چنگیز وثوقی (در نقش نمرود)، فخرالدین صدیق‌شریف (در نقش ابلیس)، نگین صدق‌گویا (در نقش ساره)، روشنک عجمیان (در نقش هاجر) و حسام نواب‌صفوی (در نقش اسماعیل) بازی می‌کنند. این فیلم که روایتی مبتنی بر روایت قرآنی از داستان حضرت ابراهیم(ع) دارد، بارها در مناسبت‌های مختلف پخش شده است اما از نظر کیفیت، فیلم قابل توجهی نیست.
 فیلم دیگری هم به کارگردانی محمدعلی نجفی درسال۱۳۷۳ درسینمای ایران ساخته شده‌است به نام «زمین آسمانی» که در این فیلم کارگردان سعی کرده با فاصله‌گذاری و امروزی کردن داستان، تأثیرگذاری ابراهیم و اسماعیل در زندگی انسان‌های امروزی را به نمایش بگذارد. داستان فیلم این گونه است که محمدعلی نجفی می‌خواهد فیلمی درباره زندگی حضرت ابراهیم(ع)‌بسازد. 
داریوش ارجمند را از مشهد برای نقش ابراهیم دعوت می‌کند. پس از انتخاب یک دانشجو برای نقش اسماعیل، جست‌وجو برای بازیگر نقش هاجرشروع می‌شود.لیلا خلیلی که فلسفه وادبیات خوانده وجریان ساخت فیلم راشنیده خواهان ایفای نقش هاجر می‌شود. 
لیلا در آزمایش بازیگری پذیرفته می‌شود و نجفی به گروه می‌گوید که خود را برای سفر حج به مکه آماده کنند. دختر جوانی از وابستگان لیلا که به بیماری مرموزی دچار شده از مشهد به تهران و نزد لیلا و مادربزرگ می‌آید و به کمک لیلا در بیمارستانی بستری می‌شود. لیلا، به رغم تمرین‌های مداومش، بیشترین اوقاتش را در بیمارستان و در کنار نرگس می‌گذراند.  چندی بعد، لیلا همراه گروه راهی مکه می‌شود. گروه پس از مراسم حج به ایران می‌آید و نخستین صحنه‌های فیلم با حضور لیلا و ارجمند در نقش هاجر و ابراهیم در بیابانی خشک و بی آب و علف شروع می‌شود. این فیلم هم نتوانست با همه تلاش نجفی برای بازگویی داستانی امروزی و گره زدن آن به داستان ابراهیم(ع) توفیق چندانی داشته باشد. به نظر می‌رسد هنوز راه‌های نرفته و تجربه‌های آزمون نشده برای نشان دادن روایت درست از زندگی ابراهیم(ع) در سینمای ایران فراوان است و باید سینماگران معتقد به حقانیت قهرمان توحید در این مسیر سخت اما مبارک وارد شوند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها