هانا دختری در خندوانه
دو قدم مانده به عید پای حرف‌های جوان‌ترین خنداننده دور جدید خندوانه

هانا دختری در خندوانه

یادداشتی از نویسنده نوجوان نوجوانه

هزارتوی زندگی

کد خبر: ۱۴۵۹۵۶۶
نویسنده اروشا شیرزاد_ خوزستان

آدمی همواره گم‌گشته احوال خویشتن است و در جست‌وجوی یافتن خود و یافتن پاسخ زندگی؛ یافتن آن‌چه که به سبب آن خلق شده‌است و یافتن حقیقت.
گابریل گارسیا مارکز نویسنده نام‌دار کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ در یکی از آثار خویش به نام " ژنرال در هزارتوی خود" به شرح واپسین روز‌های عمر گران‌قدر سیمون بولیوار، رهبر انقلاب‌های آزادی‌بخش آمریکای لاتین از استعماراسپانیا، می‌پردازد.
 به نقل از مارکز در این اثر، آخرین واژگان بولیوار _مشهور به آزادی بخش_ پیش از مرگ این‌ها بودند: "چگونه خواهم توانست از این هزارتو بیرون روم؟ "
 لفظ مورد استفاده برای هزارتو واژه لابیرنت (Labyrinth) بوده است که از نظر لغوی به معنای هزارتو می‌باشد، اما منظور از لابیرنت در حقیقت هزارتوی درد و رنج و مشکلاتی است که انسان درون آن گیر افتاده‌است و شاید تا زمان مرگ نیز نتواند از آن خارج شود. به تعبیر دیگر سیمون بولیوار هنگامی که در حال رسیدن به خط پایان رقابت سخت و طولانی‌ای که میان رویا‌ها و رنج‌هایش شکل گرفته بود، این واژگان را به زبان آورد.
 هرچند که تعبیر من از این هزارتوی درد و رنج قدری متفاوت است؛ هزارتو همان زندگی است و ما نیز سرگشته و حیران، آهسته، اما پیوسته در حال حرکت در آن هستیم. درد و رنج‌های زندگی هرگز پایان نخواهند پذیرفت و همواره همراه انسان هستند تا آن هنگام که آدمی به پایان مسیر خود در این جهان برسد.
در هزارتوی زندگی درست مانند هر هزارتوی دیگری به سبب برداشتن حتی یک قدم متفاوت هزاران هزار مسیر متمایز از یک‌دیگر شکل می‌گیرد. فارغ از درست یا غلط بودن مسیر، تصمیم با ما است که به کدام سو گام برداریم و سرانجام مسیر هر یک از ما حتی با جزئی‌ترین تمایز‌های ممکن منحصر به فرد خواهد بود. هرچند که درد و رنج همراه همیشگی ما خواهد بود همچنان همگی، چون گمشدگان در گذرگاه زندگی سرگردان و ویلان خواهیم بود تا هنگامی که در پایان به اعماق آن سفر کنیم و به نهایت دست یابیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها