برای ورود به بیمارستان مقابل در خیابان قریب توقف کردیم. در بدو ورود در پیادروی مقابل بیمارستان کاغذهای زردرنگی که به فاصله بسیار کم از همدیگر بر زمین چسبانده شده بود، توجهمان را جلب کرد. مقابل یکی از آنها ایستادم و شروع به خواندن محتوای آن کردم.
کاغذهای تبلیغاتی زرد رنگ مربوط به یک همراهسرا بود. روی کاغذها نوشته شده بود: اتاق سه تخته ۴۰۰ هزار تومان، اتاق چهار تخته ۵۰۰ هزارتومان؛ فقط در چند قدمی بیمارستان. آنطور که نگهبان میگفت این بیمارستان چندتا همراه سرا دارد که نزدیکترین آن همین است؛ چند قدم بالاتر! پس از اطلاع از نشانی به سمت محل مورد نظر راه افتادم. کمی آن سوتر در مسیر، دو خانمی را دیدم که در پیادهروی بیمارستان روی زیراندازی نشسته بودند و با زبان محلی مشغول صحبت بودند. نزدیکشان شدم و مشغول صحبت شدیم. این دو خانم برای درمان تومور روده پدرشان از گنبد کاووس به تهران آمده بودند و حالا ۱۶ روز بود که مقابل بیمارستان زندگی میکردند. از آنها پرسیدم: همراهسرا چندقدم بالاتر است، چرا به آنجا نرفتهاید؟ دختر جوان جواب داد: شبی ۵۰۰هزار تومان است. تازه مگر فقط همین است، هزینه خورد و خوراک و... کم نیست. همین پریشب از بیرون غذا گرفتیم حدود ۶۰۰ هزارتومان شد! با تعجب پرسیدم: مگر همراهسرا رایگان نیست؟ خانم مسنتری که همراه زن جوان بود، گفت: نه! فقط اگر از طرف مددکاری بیمارستان نامه داشته باشی، یک نفر همراه میتواند بهصورت رایگان بماند. تعجب کردم! طبق اطلاعات قبلی و تصوری که داشتم، انتظار میرفت آن همراهسرا رایگان باشد!
همچنان مشغول صحبت بودیم که باران شدت گرفت و دو خانم شروع به جمع آوری وسایل خود کردند و برای پناه گرفتن از شدت باران داخل ماشین رفتند.
در همراه سرا
به همراهسرای نزدیک بیمارستان رفتم. وارد که شدم مرد بیحوصلهای که ظاهرا مسئول پذیرش آنجا بود با گوشی موبایلش بازی میکرد. شرایط آنجا را پرسیدم. از بالای عینک نگاهی کرد و گفت: اینجا اتاقها دربست و شبی ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان است. از تعداد نفرات پرسیدم که گفت: نهایتا سه تا پنج نفر هر اتاق ظرفیت دارد. از جایش بلند شد و با همان بیحوصلگی گفت: «شرایطش هم اینه نفراتی که میخوان بمونن، مدارک محرمیت باید داشته باشن» این را گفت و رفت.
به بیمارستان برگشتم. درختان و بوتههای یاس باران خورده بیمارستان عطر سرمست کنندهای را در فضا پخش کرده بودند. البته شاید من که بیماری در بیمارستان نداشتم آن را حس میکردم. آن پدری که فرزند ۱۰ سالهاش را روی ویلچر و با لباس بیمارستانی و آنژیوکت روی دستش حمل میکرد قطعا آنقدر فکر و خیال در سرش بود که چیزی جز رساندن فرزندش به بخش مورد نظر از اطرافش حس نمیکرد. یا آن زنی که روی نیمکت نشسته بود و سرش را در میان دستانش گرفته بود، معلوم نبود در حال جنگیدن در چه نبردی است و بار غم کدام عزیزش را به دوش میکشد... کمی در آن حوالی قدم زدم، از چشمهای هر آدمی که آنجا میدیدم یک چیز را میشد حس کرد؛ نگرانی، امید و انتظار...!
گفتگو با مددکاری
فردای آن روز مجددا برای صحبت با مسئولان بیمارستان راهی آنجا شدم. در راه با راننده تاکسی که راننده خط مسیرهای اطراف بیمارستان بود، مشغول صحبت شدم. موضوع همراهان بیماران که مطرح شد، گفت: چندوقت پیش یک خانواده همینجا جلوی بیمارستان در چادر خفه شدند. ظاهرا برای گرم شدن پیکنیک را داخل چادر روشن کرده بودند که گاز پخش شده و فوت شدند.
به مددکاری بیمارستان رفتم. زنجیری که کمی آنطرفتر از میز کارشناس مددکاری کشیده شده بود مانع ورود کامل به اتاق میشد. از پشت همان زنجیر از کارشناس مددکاری شرایط همراهسرا را پرسیدم. کارشناس مددکاری بیوقفه شروع به گفتن همه شرایط کرد و گفت: «بیماری که در اینجا بستری باشد، بسته به اینکه در کدام بخش از بیمارستان بستری است، باید برود مددکاری مربوط به خودش. اما کلا همراهسرا دو نوع است یکی همراهسرای عمومی که نزدیک بیمارستان است... وسط صحبتش پرسیدم همین همراهسرای نزدیک بیمارستان منظورتان است؟ گفت: نه! آنجا خصوصی شده و زیر نظر ما نیست. به حرفهایش در مورد همراهسرای عمومی ادامه داد: در این همراهسرا خانمها و آقایان به تفکیک هستند. اگر همراه خانم باشد به اتاق خانمها میرود و اگر آقا باشد به اتاق آقایان میرود. یکسری دیگر از همراهسراها هم هستند که با فاصله از بیمارستان است که مثل مهمانپذیر اتاق به بیماران میدهند. همراهان باید با ماشین به آنجا بروند و هزینه رفتوآمد دارد، چون نزدیکترین آنها هفتتیر، ستارخان است. این کارشناس همچنان ادامه داد: همراهسراها رایگان هستند و ظرفیت آنها نهایتا دو نفر است و همراه تا یک هفته میتواند در آنجا بماند پس از آن اگر پزشک مجدد اعلام کند که بیمار همچنان نیاز به بستری دارد، مدت زمان اقامت همراهان تمدید میشود.
بعد از شنیدن توضیحات مددکار، بیرون آمدم. کمی آنطرفتر نیمکتی بود که دو زن با لباسهای رنگی و محلی با دوبچه حدود چهار، پنج ساله و یک نوزاد و ساک لباس و وسایلی که همراهشان بود توجهم را جلب کرد. از زن جوانتر که در حال شیردادن به نوزادش بود، پرسیدم: از کجا آمدهاید؟ گفت از ایرانشهر! امروز آمدهایم. همزمان با صحبت ما کودک حدودا چهارسالهای که همراهشان بود به سمتم آمد و شیطنت میکرد، پرسیدم: برای چه مشکلی به اینجا آمدهاید؟ با چشمانی نگران و صدایی غمناک گفت: دکترهای آنجا گفتهاند که پسرم در سرش تومور است و ما را به اینجا فرستادند. فعلا دنبال کارهای بستریاش هستیم.
برای هماهنگی و صحبت با دیگر مسئولان بیمارستان به سمت بخش روابطعمومی رفتم. بعد از دنبال کردن تابلوهای راهنمای بیمارستان فهمیدم که اتاق این بخش در حال تعمیر است و به محل دیگری منتقل شده! بعد از پرسوجو و طیکردن مسیرهای مختلف زیر آفتاب گرم بهار در داخل محوطه بیمارستان، به اتاقی رسیدم که روی برگهای جلوی در آن نوشته شده بود «روابطعمومی». با خانمی که مسئول آنجا بود برای هماهنگی مصاحبه با مسئولان بیمارستان صحبت کردم، اما نتیجهای نداشت و طیکردن مراحل اداری و نامهنگاریهای متعدد، از این کار منصرفم کرد.
احداث همراهسرای VIP برای اقامت خانوادگی همراهان بیماران
بعد از بازگشت از بیمارستان برای پیگیری وضعیت همراهسراها و اطلاع از شرایط آنها سراغ شهرداری بهعنوان یکی از متولیان این طرح رفتم. احمد احمدیصدر، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران درخصوص همراهسراها به جامجم میگوید: ایجاد همراهسراها اساسا در کل دنیا با وزارت بهداشت و مجموعه بهداشت و درمان است. زیرا هر بیماری که در بیمارستانها بستری میشود، همراهی دارد که میخواهد در نزدیکترین فاصله با بیمار خود اسکان داشته باشد؛ لذا باید قبل از طراحی مجموعههای بیمارستانی، واحدهای ویژه برای همراهان بیماران در نظر گرفته شود. در دو سال اخیر شهرداری با هدف کمک به مردم هفت همراهسرا با استفاده از ظرفیت خیرین در اطراف بیمارستانهای بزرگ و جنرال مانند بیمارستانهای امام خمینی، کودکان مفید، بیمارستان قلب و ... احداث کرده است. اخیرا نیز همراهسرای VIP برای اقامت خانوادگی همراهان بیماران ایجاد شده است.
بیاعتنایی وزارت بهداشت در احداث همراه سراها
این مسئول شهرداری احداث همراهسراها توسط شهرداری را راهکاری موقت میداند و میافزاید: در هر حال شهرداری این مسیر را دنبال میکند، اما این کار اصولی نیست و کار مسکنی است. ما به وزارت بهداشت پیشنهاد دادهایم که در برخی از بیمارستانهایی که زمینهای دولتی وجود دارد، همراهسرا احداث شود و شهرداری نیز در ساخت آن کمک میکند، اما متاسفانه وزارت بهداشت تاکنون در این زمینه همکاری نداشته است.
اقامت و پذیرایی ماهانه ۱۵ هزار نفرشب در همراه سراها
مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران درخصوص ظرفیت این همراهسراها میافزاید: ظرفیت همراهسراها در شب ۵۰۰ نفر است که در ماه ۱۵ هزار نفرشب امکان اقامت و پذیرایی بهصورت رایگان داریم. همراهسراهایی که خیرین ایجاد کردهاند کاملا رایگانند و از این به بعد نیز برنامه داریم که طی دوسال آینده تعداد همراهسراها را دوبرابر کنیم، اما متاسفانه علیرغم تبلیغات و اطلاعرسانی شهرداری، بسیاری از افراد و همراهان بیماران تمایلی به فاصلهگرفتن از بیمارانشان به اندازه یک خیابان هم ندارند. باید در این زمینه فرهنگسازی شود تا همراهان بیمار به این همراهسراها مراجعه کنند و اتفاقاتی نظیر خفگی همراهان در چادرها یا مشکلاتی از این قبیل پیش نیاید.
برای تهیه این گزارش ما تنها دو روز با حسوحال همراهان بیماران همراه بودیم. افرادی که درد عزیزشان از یکسو و رنج هزینهها و بلاتکلیفیشان از سوی دیگر بر دوششان سنگینی میکند. کاش با همکاری مسئولان وزارت بهداشت و سایر نهادها روزی برسد که این عزیزان فکری جز لباس عافیت پوشیدن عزیزشان نداشته باشند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد